وقتی بخش عمده تاثیرگذاران سیاسی تربیتیافته منش و روشهایی هستند که نتایج امروز را رقم زدهاند، آیا نباید نسبت به بازتولید و بازتعریف روش و منشهای غیرکاربردی پیشین چاره کار اندیشید؟
پوست اندازی سیاسی نیاز جامعه امروز ایران!
امید فراغت*
آرمان امروز , 19 تير 1398 ساعت 10:46
وقتی بخش عمده تاثیرگذاران سیاسی تربیتیافته منش و روشهایی هستند که نتایج امروز را رقم زدهاند، آیا نباید نسبت به بازتولید و بازتعریف روش و منشهای غیرکاربردی پیشین چاره کار اندیشید؟
تکانههای فناوری و تکنولوژی جامعه را هشیار کرده است و با جامعهای که به بلوغ نسبی رسیده است نمیتوان با روش و منشهای تکراری انتظار نتایج متفاوت داشت! برخی تصمیمسازان و تصمیمگیران بدون در نظر گرفتن روند حرکت جامعه به دنبال حفظ وضع موجودند! و به نوعی با جامعه در تقابل هستند!
در تقابل، دو طرف ماجرا متضرر خواهند شد و این واقعیت غیرقابل کتمان است! باید پذیرفت که جامعه امروز ایران در اتصال با خرد عمومی دهکده جهانی است و به نوعی یکپارچگی فرهنگی قابل مشاهده شده است. بنابراین لازم است که برای دوام و بقا به دنبال بازتولید و بازتعریف برخی مفاهیم جامعه ساز امروزی شد!
بر همین اساس پوست اندازی سیاسی نیاز ضروری جامعه امروز ایران است. عبارت اصولگرا، اصلاحطلب دیگه تمومه ماجرا، هر چند که از زبان اقلیتی سر داده شده اما حامل پیام واضح و روشن از سوی نسل نوجوان و جوان جامعه امروز ایران است!
سوال کلیدی این است که با توجه به شرایط جامعه امروز و واقعیتهایی که در برابر دیدگان همگی قابل رویت شده است به چه نوع سیاستمدارانی احتیاج است؟ برخی سیاستورزان و موثرین اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه امروز تحت عنوان نخبگان و روشنفکران در فضای بین جامعه و حاکمیت از قدرت تاثیرگذاریشان کاسته شده است به تعبیری هم تلاش دارند که از چشم مردم نیفتند!
و هم تلاش دارند که مورد وثوق حاکمیت باشند! این دوگانگی در نحوه مواجهه با واقعیتهای جامعه و حاکمیت به تعبیری آنان را از درجه اهمیت تاثیرگذاری خارج کرده است! اکنون جامعه در واقعیتهای جدید غوطهور است و نسل نوجوان و جوان متاثر از دادههای جهانی و خلق و خویی جدا از سنتگرایی بر طبل نظر و عقاید خود میکوبد! جامعه به عنوان بیننده سلایق متفاوت زیست، حساسیتهای گذشته را ندارد چرا که خانواده به عنوان اولین نهاد اجتماعی آنزیم هضم نظر و عقاید گوناگون را پذیرفته است! و به عبارتی ارکان خانواده متاثر از فرزندان شده است! و به نوعی روابط عاطفی درون خانوادگی، پدران و مادران را مشاهدهگر تحولات جدید کرده و این مشاهده مستمر به نوعی هم خویشی در پذیرفتن سبکهای متفاوت زیست جامعه ایجاد کرده است و تنها بخشی از جامعه در همان فضای سنتگرایی کامل زیست دارند که آنان نیز در مراودات اجتماعی به دلیل همان عنصر مشاهدهگری پیوسته، حساسیتهای گذشته را ندارند!
اکنون این سوال مطرح است که فضای غالب ذهنی جامعه از نظر سبک کمی و کیفی زندگی در چه مسیری حرکت دارد؟ پاسخ به این سوال میتواند گرهگشای دیدگاه تصمیمسازان و تصمیمگیران باشد! آیا هنوز هم میتوان با روش و منشهای تکراری به نتایج متفاوت رسید؟ به چه دلایلی سلیقه مادی و معنوی مردم تغییر پیدا کرده است؟ آیا سیاستمداران جامعه امروز ایران متوجه تغییر ذائقه اکثریت مردم شدهاند؟
همانطور که جامعه امروز از سوء مدیریت و فساد سیستمی برداشتی متناسب با این اتفاقها را دارد و به عبارتی تاثیرپذیر از این وقایع دچار بیاعتمادی و کم باوری شده است، بنابراین باید پذیرفت که همین جامعه نیز تاثیرپذیر از خصلت و صفتهای فناوری و تکنولوژی نیز میباشد! و جامعه امروز ایران در برابر هر کنش درونی و بیرونی واکنش دارد! و بر همین اساس واکنشهای مردم در برابر هر دادهای چه درونی و چه بیرونی طبیعی ست و نمیتوان به زور مقابل روندهای طبیعی جامعه ایستاد.
عقلانیت و هوشمندی سیاستورزان جامعه امروز ایران در همراهی با مردم معنی و مفهوم پیدا میکند. به همین دلیل است که سیاستمداران ماندگار تاریخ بهترین نسخه برای رهایی از بنبستهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را به خواست همگانی مردم محول میکنند، چرا که خواست همگانی مقاومت همگانی را هم به وجود میآورد.
وقتی بخش عمده تاثیرگذاران سیاسی تربیتیافته منش و روشهایی هستند که نتایج امروز را رقم زدهاند، آیا نباید نسبت به بازتولید و بازتعریف روش و منشهای غیرکاربردی پیشین چاره کار اندیشید؟ و سوال پایانی اینکه پاشنه آشیل سیاستورزی گذشته چه بوده است که اکنون در برابر حجم وسیعی از ناهمگونیها روبهرو هستیم؟
* روزنامهنگار
انتهای پیام/*
کد مطلب: 2790