بیش از این در همین ستون راجع به «بازخوردها» نوشتیم. اینکه بازخورد اصلا چیست و به چه دردی میخورد. گفتیم بازخورد، مدتی پس از پیادهسازی یک ایده یا طرح، خود را نشان میدهد. اگر مثبت بود (ما را به هدف نزدیک کرد) آن مسیر تا رسیدن به نقطه مطلوب ادامه مییابد. اگر منفی بود(از هدف دورمان کرد) کمک میکند مسیر را تصحیح کرده و به راه ادامه دهیم. چیزی شبیه به قطبنما. مثال هم زدیم. نوشتیم، فرض کنید دانشآموزی به دنبال شرکت در کنکور سراسری است. بدون مشورت با کاربلدها و بیتوجه به تجربیات دیگران برنامهریزی درسی میکند. پس از مثلا دو ماه بازخورد کارش را بررسی میکند. اگر سرعت و کیفیت یادگیری بالا بود با همان برنامه ادامه میدهد اگر نه، تغییر برنامه و روش میدهد. «بازخورد» مثل یک علامت هشدار عمل میکند.
گفتیم، صف گوشت، وضعیت بیکاری، اوضاع مسکن و مستاجران، وضعیت فروش نفت و حتی وضعی که امروز «برجام» دچار آن شده همه و همه «بازخورد» راه و روشی هستند که رفتهایم. اینها علائم هشداری هستند که نشان میدهند، یک جای کار میلنگد و مسیری که در این 6 سال و اندی رفتهایم، «درست» نیست. اینجا و این نقطه، جای جِرزنی و فرار از مسئولیت هم نیست. وقت زمین و زمان را به هم بافتن و همه الا خود را مقصر معرفی کردن هم نیست. با مشاهده این علائم، باید ایستاد، برگشت و کمی به عقب نگاه کرد، اشتباهات را دید و دید کجای کار میلنگد. پس از یافتن ایراد برنامه، برنامه را باید تغییر داد و به جلو جرکت کرد.
سریال تلویزیونی«گاندو»، تقریبا همین کار را کرد. کمی ما را به عقب برد و روی یکی از موثرترین و بدترین اشتباهات برنامهریزان و مدیران دولت و روش کار آنها متمرکز شد. در آن نقطه «ریز» شد و یکی از آن دهها جایی که کار میلنگید را پیدا کرد و به مسئولین دولتی و مردم نشان داد. این سریال گفت: «نفوذ شوخی و توهم توطئه نیست». اما بر خلاف استقبال مردمی از این سریال، دولت آن را برنتابید.
این سریال این را هم گفت که، برخی نقاطی که در آنها «بد» میلنگیم، همان نقاطی هستند که در آنها «جاسوس» و «نفوذی» داشتیم. راستی امروز مگر ما در دو نقطه فروش نفت خام و برجام! نمیلنگیم؟ مگر در همین دو نقطه جاسوس نگرفتیم؟ در جریان مذاکرات هستهای و در تیم مذاکرهکننده کشورمان، کارشناس مسائل مالی و روابط بانکی ما آیا جاسوس نبود؟! او همان کسی نیست که پس از توافق هستهای عضو ستاد پیگیری برجام هم شد؟
درباره نفت هم دو نکته مشابه رسانهای شده است. یکی ماجرای آن زن و شماری از تصمیمگیران نفتی که دادستان کل کشور هم کلیت ماجرا را تایید کرد، و دیگری ماجرای مشکوک نفتکش ایرانی و راهزنی دریایی انگلیس. در این ماجرا اعلام شد، نفتکش روسی است، مقصد آن سوریه است، نفت آن از دبی بارگیری شده، پرچمش متعلق به کشور پاناماست و مدارک نیز به نام یک عراقی صادر شده است. اگر این اطلاعات درست است، آیا نباید بپرسیم دشمن، چگونه متوجه شد نفت این کشتی ایرانی است؟ آیا این راهزنی دریایی، ارتباطی با ماجرای آنجاسوسه و 16 تصمیمگیر نفتی نمیتواند داشته باشد؟
سریال گاندو، تجزیه و تحلیل «بازخورد»های نقشه راه دولت در این 6 سال و اندی بود. به دنبال یافتن پاسخ این سؤالهای مهم همه ما ایرانیها بود که، «چرا وضعیت این طور شد؟»؛ «چرا از مذاکره با غرب و برجام آبی برای مردم گرم نشد؟» و اصلا «چرا ما 40 سال است که مرگ بر آمریکا میگوییم؟». خلاصه اینکه، این سریال به اندازه خود موفق بود و توانست لااقل به یکی از دلایل مهم به وجود آمدن «وضعیت موجود» بپردازد. اما چه کسانی و چرا به «گاندو» حمله میکنند؟
دو طیف به این سریال حمله کردند. یکی ضدانقلاب خارجنشین که، تکلیف آنها معلوم است و ارزش بررسی را ندارد. طیف دوم اما از داخل همین مملکت بود! از طیف اصلاحطلب بگیر تا برخی جریانهای سیاسی و رسانهای نزدیک به دولت. شاید برای رسانهای جماعت کمی عجیب باشد اما، یکی از روزنامههای مدعی اصلاحات، در شماره دیروز خود 6 مطلب علیه این سریال رفته بود! مثل یک «پرونده ویژه»!
تقریبا تمام کسانی هم که گاندو، جیغشان را درآورده، در یک چیز مشترکند. همه آنها به شکلی در به وجود آمدن وضعیت موجود، نقش دارند و مقصر وضع موجودند.
حملات به «گاندو» هم، از زاویههای مختلف و بهاشکال گوناگون صورت میگیرند. برخی تلاش میکنند، ضعفهای فنی را شناسایی و با برجستهسازی و درشتنمایی آن، «زیرآب» کل سریال را بزنند. برخی با حملات حساب شده اما عصبی، بازیگران این فیلم را آماج اهانت قرار داده و بعضا حتی تهدیدشان میکنند، برخی این داستان را از اساس«کذب» خوانده و برای اثبات آن، مثل خبرگزاری رسمی دولت از قول نویسنده سریال، اخبار «کذب» منتشر میکنند. برخی نیز تلاش میکنند با روش غیر حرفهای «مشابهتسازی» از تاثیرگذاری این سریال بکاهند.
اما دلایل این همه جیغ و حمله؛ یکی همانی است که بالا اشاره شد. تقریبا همه آنها به شکلی و به اندازه خود، در به وجود آمدن این وضع، مقصرند و باید پاسخگو باشند. منتها بهترین پاسخ را حمله میبینند! اما مهمترین علت این حملات کنترل نشده و عصبی شاید، وحشت از ادامه این روند فلیمسازی باشد. لااقل بخشی از آنها میدانند، در این 6 سال چه دسته گلی به آب دادهاند. ممکن است، «گاندو 1» نوک کوه یخ باشد! در این سالها، کم جاسوس نگرفتیم، این طیف هم کم به شکارچیان جاسوس حمله نکردند. نگرانی از ساخت گاندوی 2، 3 و... میتواند علت اصلی این همه خشم و نگرانی و وحشت باشد وگرنه، اگر این سریال به لحاظ فنی ضعیف بود یا به قول آن یکی روزنامه زنجیرهای، صدا و سیما با ساخت و پخش چنین سریالهایی تیشه به ریشه خود میزند، آنها باید خیلی هم خوشحال باشند. مگر یکی از کارویژههای تعریفشدهشان، سوتی گرفتن از تلویزیون برای کاستن از مخاطبان آن نیست؟ راستی اگر صدا و سیما مخاطب ندارد، چرا این همه از پخش این سریال، عصبانیاند؟ این سریال اگر فقط یک خوبی داشت این بود که نشان داد، کسانی که میگویند صدا و سیما مخاطب ندارد دروغ میگویند.
یک دلیل مهم دیگر برای این همه نگرانی میتواند این باشد که آنها- به هر دلیلی- قصد تغییر نقشه راه را ندارند و به بازخوردها هم اهمیتی نمیدهند و قصد تکرار مذاکرات خسارتبار برجام را دارند. شاهد این ادعا، عقبنشینی «میلیمتری» ما از تعهدات برجامیمان در مقابل عقبنشینی «کامل» آنها از اجرای تعهداتشان است و همینطور، اظهاراتِ حماسی اما خالی از عملِ برخی مسئولین دولتی علیه اروپا پس از پایان هر گام ضربالاجل است که به نظر میرسد، صرفا برای بستن دهان منتقدان است که با صدای بلند رسانهای میشود.
طی این یکی دو روزی که از مهلت 60 روزه دولت به اروپا گذشته، به ازای هر خط و نشانی که برای حریف کشیده شده، چند پیام «مذاکره» هم برای خنثی شدن شوک آن خط و نشان، فرستاده شده است! این، میتواند یک «خطر» جدی باشد. مذاکره مجدد بر سر برجام آن هم با مشارکت ترامپ یعنی همان «مذاکرات تکمیلی برجام»ی که ترامپ و اروپا صرفا و صرفا درباره نحوه برگزاری آن با هم اختلاف دارند. ترامپ میگوید باید اول از برجام خارج شد و سپس از ابتدا یک مذاکره جدید را با محدودیتهای بیشتر برای ایران در حوزه هستهای، موشکی و منطقهای آغاز کرد، اما اروپا میگوید، همین محدودیتها باید طی یک مذاکرات جدید و تکمیلی علیه ایران اعمال شود! شما پاسخ دهید، وقتی مسئولین دولتی ما ضمن عقبنشینی میلیمتری از اجرای تعهدات، پیام مذاکره مجدد میفرستند، این پیام، در پازل آمریکا و اروپا قرار نمیگیرد؟ وقتی قرار میگیرد، دیگر چه فرقی میکند آن را با لبخند بگوییم یا حماسی و انقلابی! هدف از این ضربالاجلها اگر، وارد کردن شوک به حریف جهت نقد شدن طلبهاست، این روش «شوک» وارد نمیکند، اگرچه با سروصدای زیاد اعلامش کنیم.
به نظر میرسد اگر این تحلیل درست باشد، و دولتمردان محترم بخواهند بدون توجه به بازخوردها و خسارتها و وضعیتی که مردم را دچارش کردهاند، با همان نقشه معیوب قبلی حرکت کنند، عوامل سریال گاندو ایام پر کاری را خواهند داشت!
انتهای پیام/*
*یادداشتهایی که ایصال از روزنامه نگاران، نویسندگان و فعالان سیاسی منتشر می کند لزوماً بیان دیدگاه این رسانه نیست، آراء و نظرات ایصال صرفاً در ستون سرمقاله منتشر می شود.
**ستون تأملات ایصال جایی ست برای نشر آنچه که شاید به مذاق ما خوش نیاید یا به نظرمان برای گوش و چشم و ذهن مان مزاحمت ایجاد می کند؛ تا بیاموزیم، تکثر را بپذیریم و از مطلق انگاری پرهیز کنیم.