اردوغان می دانست از دست دادن استانبول، آغاز پایان سیاسی اوست، اما نمی دانست ایستادن در برابر رای مردم، آغاز شکسته شدن ابهت او و حزب عدالت و توسعه ترکیه است. برکناری رئیس بانک مرکزی ترکیه، ادامه سقوط لیر ترکیه، افت شاخص های اقتصادی و گردشگری ترکیه و استعفای علی باباجان یکی از ارکان حزب اردوغان، همه زنگ های بیدار باش برای مردی است که آمده بود تا ترکیه را آبادتر سازد اما نخواست بداند که شعار دموکراسی برای موسم اجرا و حکمرانی است نه برای موسم انتخابات.
مردم ترکیه در سالهای نه چندان دور با اشتیاق وسیع، حزب عدالت و توسعه را برگزیدند تا برای پیشرفت و توسعه کشورشان به دموکراسیِ منهای نظامیان تکیه کنند. رجب طیب اردوغان، رهبر حزب عدالت و توسعه به ریاست جمهوری ترکیه رسید و تعهد داد با حفظ اسلام، پس از سالها یکه تازی نظامیان و لائیک ها در ترکیه، برای توسعه و پیشرفتِ همراه با دموکراسی تلاش کند.
سالها گذشت و رفته رفته اردوغان فراموش کرد که رشد و توسعه و پیشرفت سیاسی و اقتصادی ترکیه را با استمداد از دموکراسی خواهی مردم و عملکرد نسبتا دموکراتیک حزب اسلامی خود بدست آورده است.
آفتی که رجب طیب اروغان را تهدید می کند گرفتار شدن او در دام سیاست بازی های خودخواهانه است. اردوغان می توانست و شاید هنوز هم اگر بخواهد می تواند بعنوان یک رهبر تاریخ ساز برای ملت خود جاودانه شود، اگر به اصول دموکراسی در تعاملات داخلی و خارجی پایبند باشد و از خودمحوری ها رها شود.
بدیهی ست که سیاستهای داخلی و خارجی اردوغان قطعا به پای حزب عدالت و توسعه و کادر رهبری آن نوشته خواهد شد.
در دوسال اخیر خصوصا زمانی که به بهانه کودتا در ترکیه، سرکوب مخالفان و رسانه ها با بازداشت های فله ای در دستور کار قرار گرفت، نشانه های خودخواهی و خودرأیی در منش رجب طیّب اردوغان هویدا بود اما او بهجای شنیدن صدای مردم، ترجیح داد فریادها را خاموش کند!
هزینه ای که اردوغان روی دست خود و حزب اسلامیِ عدالت و توسعه گذاشت در واقع موجی از نا امیدی داخلی به سیاستهای کسی بود که روزی مردم برای آمدنش هورا می کشیدند. کم کم اقتصاد ترکیه روزهای خوش سرمایه گذاری های بزرگ را از دست داد و ارزش لیر ترکیه رو به افول گذاشت.
سال گذشته برای اردوغان سالی بود که باید وجدان بیدار او این تکانه را احساس می کرد و با اصلاح روند سیاسی و اقتصادی به خویشتن خویش باز می گشت، اما انتخابات شوراها و شهرداریهای ترکیه نشان داد که اردوغان نمیخواهد قبول کند که پشت کردن به مردم و دموکراسی عاقبت خوشی ندارد.
در کمال ناباوری، انتخابات شهرداری استانبول را که حزب مخالفش برنده شده بود، با لطایفُ الحِیَل باطل کرد. او بهخوبی میدانست از دست دادن استانبول، پایتخت اقتصادی ترکیه آغاز پایان سیاسی اوست، اما نمی دانست ایستادن در برابر رای مردم، آغاز شکسته شدن ابهّت او و حزب عدالت و توسعه ترکیه است.
به نظر، رجب طیب اردوغان اکنون در دهه هشتم زندگی خود نیاز به پایش خویش و مراجعه به وجدان خود دارد تا بداند تکیه بر مشاوران خودرأی و ادامه یکه تازی حزبی، حتی نزدیک ترین یاران دلسوز را دلسرد می کند.
براستی سرانجام نیک از آن کسانی است که با ملت خود همراه شوند و به دموکراسی با همه نقاط ضعف آن احترام ورزند.
پس از برگزاری انتخابات مجدد شهرداری استانبول، اردوغان به چشم خود و بلکه با تمام وجود دید که پاسخ مردم و دموکراسی چیست؟!
رقیب او « اکرم امام اوغلو» این بار بیشتر از دور باطل شده قبلی رأی آورد. این انتخاب مجدد، نهیبی بود که هر به خواب رفته سیاسی را بیدار می کرد، اما افسوس که اردوغان هنوز نمی خواهد صدای مردمش را بشنود و در برخی سیاستهایش تجدید نظر کند.
برکناری رئیس بانک مرکزی ترکیه، ادامه سقوط لیر ترکیه، افت شاخص های اقتصادی، سرمایه گذاری و گردشگری ترکیه همه زنگ های بیدار باش برای مردی است که آمده بود تا ترکیه را آبادتر سازد اما گویا نخواست بداند که شعار دموکراسی برای موسم اجرا و حکمرانی است نه برای موسم انتخابات!
**امروز که این سطور نگاشته می شود خبر رسید که علی باباجان، از پایهگذاران حزب عدالت و توسعه ترکیه به دلیل "اختلافات عمیق"اش با مسیر حرکت حزب، کنارهگیری خود را از عدالت و توسعه اعلام کرد.
علی باباجان که پیشتر به عنوان معاون نخست وزیر سابق ترکیه خدمت کرده، ۱۸ سال قبل یکی از پایهگذاران حزب عدالت و توسعه بود و تاکنون سابقه خدمت به عنوان وزیر اقتصاد و وزیر خارجه را داشته است.
او در نامه استعفایش نوشت:«ترکیه امروز نیاز دارد که تلاشهای جدیدی برای آیندهاش شروع کند و من و بسیاری از دوستانم برای چنین تلاشی یک مسئولیت بزرگ و تاریخی احساس میکنیم. من معتقدم که راه حل مشکلات پیش روی ما تنها از طریق گسترش طیف نمایندگی برای مردم ما ممکن خواهد بود».
وی در ادامه خاطر نشان کرد: این اهمیت زیادی دارد که ما برای آینده کارمان را مستقل و آزاد انجام دهیم.
او همچنین گفت: متأسفانه برای من دیگر مقدور نیست که به کارم به عنوان یکی از اعضای پایهگذار حزب عدالت و توسعه ادامه دهم و امروز استعفایم را به مقامات حزب تحویل دادم.
باباجان تاکید کرده است: تحت این شرایط ترکیه به دیدگاه تازهای برای آینده نیاز دارد، به تحلیلهای صحیح در تمامی عرصهها استراتژیهای جدید توسعه، طرحها و برنامههایی برای کشور. آغاز تلاشهایی تازه برای امروز و آینده ترکیه ضروری است. بسیاری از همکاران و من مسئولیت بزرگ و تاریخی برای انجام این تلاشها احساس میکنیم».
آری رجب طیب اردوغان پس از این تکانه های آگاهی بخش و سرنوشت ساز، باید تصمیم مهمی برای حیات سیاسی خود و حزب مطبوعش اتخاذ نماید. هنوز هم دیر نشده است، اگر وجدانها بیدار باشند چرا که وجدانهایی که خود را به خواب بزنند کمتر فرصت بیداری سودمند پیدا می کنند...
*روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی
انتهای پیام/*