شورایاریها باید بتوانند از میزانی از اختیارات برخوردار بوده و اثرگذاری داشته باشند تا بدین وسیله هم مشارکت در شورایاریها بیشتر شود و هم آنها انگیزه بیشتری برای فعالیت پیدا کنند. بهنظر میرسد که در این رابطه بیش از همه شورای اسلامی شهر تهران موثر است خصوصا که میتواند این الگو به شهرهای دیگر هم برود.
نهاد شورا در کشورمان اگر چه با همت رئیس دولت اصلاحات شکل گرفت و این اصل فراموش شده قانون اساسی محقق شد، اما از ابتدای تشکیل آن اشتباه استراتژیکی شکل گرفت که در قانون مسائل از بالا به پایین طراحی شد و همین امر موجب شد که انتخابات شوراها بیش از حد سیاسی شود. البته باید اذعان داشت اینکه انتخاباتی در کشور وجود داشته باشد، ولو برای مساله کاملا فرهنگی، اقتصادی و عمرانی شهر و سیاسی نشود دور از ذهن است، اما میشد با معرفی چهرههای کارشناس و با توجه به گستره فعالیتهایی که در حوزه اداره شهر وجود دارد مساله را به سمت کارشناسی برد. متاسفانه هر دو جریان سیاسی نیز این اشتباه را انجام دادند و نطفه نهاد شورا از ابتدا در تهران و شهرهای بزرگ با نوعی سیاستزدگی بسته شد. حال اگر این مساله به بحث شورایاریها تسری پیدا کند بازهم نمیتواند در ارتباط با آن وظیفه و رسالتی که شورایاریها دارند موفقیتآمیز باشد. لذا بهتر است که در این مساله احزاب و گروههای سیاسی ورود نکنند و این مساله را به نوعی به افکار عمومی محلات بسپارند. این باعث میشود که نمایندگان واقعیتر مردم در شورایاریها حضور پیدا کنند و بافت شورایاریها به معدل خواست مردم نزدیکتر باشد و کسانی که دغدغههای عمرانی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را در حوزه شهری دنبال میکنند به شورایاریها وارد شوند. از طرف دیگر نیز بهنظر میرسد که شورایاریها را نباید آوردگاه و محل وزنکشی جریانهای سیاسی قرار دهیم. چرا که مجموعههای سیاسی در این رابطه توفیق زیادی پیدا نخواهند کرد و به هر حال افکار عمومی محلات کسانی را که بیشتر از همه پیگیر امورشان هستند، برخواهند گزید. گرچه این گزینشها به سمت کسانی خواهد رفت که دارای انگیزه مشارکت بیشتری هستند و اینها نیز گرایشهای سیاسی دارند، اما دورههای گذشته هم نشان داده که مردم در محلات به دنبال کسانی هستند که دغدغههای آنها را پیگیری میکنند. لذا انتظاری که از شورایاریها میرود باید متناسب با میزان مسئولیت آنها باشد. نباید این تصور شکل بگیرد که انتخابات شورایاری محلات را صرفا برای نمایش دموکراسی قرار میدهیم. شورایاریها باید بتوانند از میزانی از اختیارات برخوردار بوده و اثرگذاری داشته باشند تا بدین وسیله هم مشارکت در شورایاریها بیشتر شود و هم آنها انگیزه بیشتری برای فعالیت پیدا کنند. بهنظر میرسد که در این رابطه بیش از همه شورای اسلامی شهر تهران موثر است خصوصا که میتواند این الگو به شهرهای دیگر هم برود. با توجه به مجموعه مسائل باید اذعان داشت، بحث شورایاریها از این جهت که میتواند افراد موثر و دغدغهمند را در سطح محلات شناسایی کند و آنها را به بدنه مدیریتی شهر معرفی کند، میتواند اقدام بسیار خوبی باشد. امید میرود که انتخابات بتواند میزان مناسبی از مشارکت شهروندان را پدید آورد. البته آنطور که در مورد عدم سیاستزدگی شورایاریها گفته شد نباید اینگونه برداشت شود که افراد سیاسی در محلات نباید حضور پیدا کنند؛ اتفاقا حضور آنها میتواند موجب تقویت شورایاری آن محله باشد، اما مهم آن است که بدانیم کارکرد شورایاریها کارکردی غیر سیاسی است و آنها باید در مسائل مربوط به حوزه مدیریت شهری ورود کنند.
* فعال سیاسی اصلاحطلب
انتهای پیام/*