در خاورميانه پوتين سعي ميكند همزمان روابط خوبي با اسراييل، ايران، تركيه و عربستان سعودي داشته باشد و دليل اين رفتار را منافع ملي عنوان ميكند. مشخصا روسها نميتوانند دست از فناوري اسراييل بكشند ولي با نزديكي بيش از حد به اسراييل و عربستان سعودي، عملا به تضعيف نقش مثبت در ايجاد تعادل و ثبات منطقه كمك ميكنند.
مصاحبه مهم ولاديمير پوتين با روزنامه فاينشنال در روزهاي اخير، روايتي به ظاهر واقعگرايانه از ديدگاههاي او را نشان ميدهد. پوتين در اين مصاحبه نيز مانند هر سياستمداري از اشتباهات سياسي خود سخن نميگويد بلكه سعي ميكند با حالتي واقعنگرانه به تحليل رخدادها و روندها بپردازد. او در مصاحبه به تناقضات در روابط همه جانبه جهان از نظر ترامپ ميپردازد و ناتواني امريكا را در درك و فهم روابط كنوني جهان معاصر گوشزد ميكند. او وضعيت خليجفارس را بحراني و شعلهور ميخواند و دليل آن را نبود يك نظم جهاني عنوان ميكند. نظم جهاني كه پوتين از آن ياد ميكند، بيشباهت به نوعي جنگ سرد دوم نيست. از نظر پوتين دوران جنگ سرد با وجود همه نكات منفي آن، دوراني بود كه در صحنه بينالمللي قواعد بازي تا حد زيادي رعايت ميشد ولي اكنون جهان بيش از هر وقت ديگري غيرقابل پيشبيني و تجزيه شده به نظر ميرسد. اشاره پوتين به اين است كه اگر بخواهيم به نظم جهاني برسيم قبلش بايد يك سري توافقات در سطح بين قطبهاي اقتصادي و سياسي صورت پذيرد. از همين منظر است كه پوتين توافق نفتي با عربستان سعودي را در ايجاد تعادل و ثبات در بازار مهم ميداند و نگاه چند وجهي خويش به مساله اقتصاد و سياست را نشان ميدهد. او از نقش خود در تضعيف يا دور زدن اوپك سخن نميگويد همچنين از اينكه به خاطر سرمايهگذاري چند ميليارد دلاري عربستان سعودي در طرح انتقال گاز سيبري، با اين كشور وارد يك توافق نفتي شده است و اين توافق ميتواند به ضرر كشورهاي عضو اوپك و از جمله ايران باشد حرفي به ميان نميآورد. پوتين در تمامي دورههاي رياستجمهوري خويش، دوره همكاري با بيل كلينتون را مفيد و مثبت ارزيابي ميكند. او خروج يكطرفه امريكا از معاهده پيمان موشكي را براي امنيت بينالمللي تهديد ميداند و بر پيشنهاد خود مبني بر همكاري اروپا، امريكا و روسيه براي دفاع موشكي اصرار ميورزد اما مشخص نيست كه اين دفاع موشكي مشترك پيشنهادي عليه كه و كجا خواهد بود؟ درخصوص تفكر نظم جهاني پوتين بر اين باور است، امريكا بيش از هر كشور ديگري خلاف جهاني شدن، تجارت جهاني و سيستم مالي بينالمللي كار ميكند. ترامپ به شكل سطحي دريافتي از منافع امريكا دارد.
چين از فرصتهاي جهاني شدن استفاده كرده و ميليونها چيني از فقر بيرون ميآيند. ولي امريكا؛ شركتها، مديران، سهامداران و طبقه متوسط آن بهره كمي از جهانيسازي دارند. پوتين امريكا را مخالف جهاني شدن و روسيه را موافق آن ميداند و ميگويد: «ترامپ ميخواهد امريكا حرف اول را بزند. من نيز دوست دارم روسيه كشور اول جهان باشد، اين به معناي تناقض نيست. شايد ترامپ فكر ميكند نتايج جهاني شدن براي امريكا ميتواند به مراتب بيشتر و بهتر باشد.» پوتين ميگويد: «ترامپ متوجه نيست كه اين نتايج براي همه بايد مثبت باشد. درباره رابطه چين و روسيه پوتين معتقد است اين رابطه فرصتها و امكانات زيادي براي توسعه فراهم ميكند. پيمان دوستي و مودت با چين سال 2001 منعقد شد. ما برخلاف امريكا كه به دنبال تنش در روابط است، نبايد سياست خود را عليه كسي بنا كنيم. رابطه ما با چين، بر مبناي وحدت عليه طرف سوم نيست و بلكه به دنبال توسعه همكاريهايي هستيم كه از سال 2001 ايجاد شده است.» او مشخصا درباره احتمال رقابت با چين سخني نميگويد و بر اين باور است كه عنصر همكاري بين روسيه و چين قويتر از رقابت يا حتي دشمني است. پوتين تناقضات در صحنه سياسي و نظامي امريكا را برميشمارد. او به توسعه ناتو در اطراف مرزهاي روسيه اشاره ميكند و از سويي از تلاش ترامپ براي بيرون آمدن از ناتو ميگويد. درباره تفاهم استارت 3، تفاهم مبتني بر كاهش تسليحات استراتژيك، پوتين آمادگي روسيه را اعلام ميكند و تاكيد دارد اگر تا سال 2021 گفتوگوها براي حفظ و گسترش اين تفاهم انجام نشود، استارت 3 شكست خواهد خورد. پوتين بر دستاوردهاي مثبت مداخله كشورش در سوريه تاكيد دارد. او نابودي بخش بزرگي از افراطيون مسلح، ايجاد ثبات در منطقه، و ايجاد رابطه متناسب با كشورهاي منطقه را جزو دستاوردهاي حضورش در سوريه برميشمرد. در ضمن پوتين در اين مصاحبه نشان ميدهد، به رخدادها، روندها و شخصيتهاي سياسي حتي در اوج تنش سياه و سفيد نمينگرد. او به دنبال رابطه با غرب است و حتي با وجود انتقاد صريح از ترامپ در حالي كه او را يك سياستمدار تازهكار و سطحيبين معرفي ميكند تنش فعلي در روابط بين دو كشور را به تفاوت در درك منافع ملي و رفتار سياسي مربوط كند. پوتين تفاوت مهمي با ترامپ دارد. هر قدر ترامپ بياحترامي، تحقير و يك نوع رفتار تجاري خاص از خود نشان ميدهد، پوتين همانند يك سياستمدار كهنهكار سخن ميگويد. او حتي در اوج تحريمهايي كه همه روزه امريكا و اتحاديه اروپا عليه روسيه وضع ميكنند، خونسردي خود را حفظ ميكند، در حالي كه همه ميدانند خونسرد نيست و از اين بابت به شدت خشمگين است. فراموش نكنيم كه پوتين از سنت روسي تزاري چندان به دور نيست و گاهي جهان را با چشم تنگ منافع كوتاهمدت مينگرد و گاه دوستان، رقبا و دشمنانش را با قالبهاي قرن نوزدهمي طبقهبندي ميكند. اشتباه او در جريان اوكراين و اشغال شبهجزيره كريمه خلاف اصل احترام به تماميت ارضي آن كشور بود و اما همواره و به هر صورتي درصدد توجيه اين حركت برآمد. در خاورميانه پوتين سعي ميكند همزمان روابط خوبي با اسراييل، ايران، تركيه و عربستان سعودي داشته باشد و دليل اين رفتار را منافع ملي عنوان ميكند. مشخصا روسها نميتوانند دست از فناوري اسراييل بكشند ولي با نزديكي بيش از حد به اسراييل و عربستان سعودي، عملا به تضعيف نقش مثبت در ايجاد تعادل و ثبات منطقه كمك ميكنند.
انتهای پیام/*