رشته وحدت چو قوم از دست داد
صد گره بر روی کار ما فتاد
ما پریشان در جهان چون اختریم
همدم و بیگانه از یکدیگریم
باز این اوراق را شیرازه کن
باز آئین محبت تازه کن
«علامه اقبال لاهوری»
قدرتهای استعماری برای تداوم سلطه گری خویش و رونق بازار جهل و خرافه، با سیاست مُزورانه «تفرقه بینداز و حکومت کن»، آنقدر ما را به بازی «شیعه و سنی» سرگرم کرده اند که گاهی یادمان می رود ما قبل از آنکه شیعه یا سنی باشیم، یک انسان مسلمانیم با یک خدا، یک قبله، یک پیامبر و یک کتاب. و به راستی از این حقیقت روشن غافلیم که «مسلمان بودن» برتر از شیعه یا سنی بودن است.
غافلیم از اینکه و بی هیچ تردیدی تا زمانی که باطل در باطل خویش متحد و ما در «حق» خویش متفرقیم، بُرد با آنان است و بازنده همیشه این بازی، ما!
مُسلم نسبیم و بی خدا افتادیم
چون موج پراکنده، ز پا افتادیم
در باطل خویش، بی خدایان جمعند
حقیم، ولی ز هم جدا افتادیم!
علامه اقبال لاهوری نیز به عنوان مُصلحی روشن اندیش و دین آشنا که در زمان حیات خویش همواره به دنبال به اهتزاز در آوردن پرچم «وحدت» در جهان اسلام بود، در مقاله ای با کالبدشکافی «درد فرقه پرستی» با خون دل و چشمی پر آب مینویسد: «هر روز فرقه جدیدی به وجود میآید که خود را وارث بهشت دانسته و سایر بنی نوع انسان را هیزم جهنّم قرار میدهد. الغرض، این فرقه پرستیها، جمعیت خیر الامم را طوری پراکنده کرده است که هیچ صورتی از اتحاد و یگانگی به چشم نمیخورد.» (هنر و مردم، شماره ۲، صفحه ۶۴، به نقل از مقامات پاکستان)
برای بر هم زدن این بازی ناعادلانه و خنثی کردن این توطئه خطرناک، باید به اسلام ناب محمدی (ص) برگردیم. از پیله فرقه بازی بیرون بیاییم و پیش و بیش از تعلقات و تعصبات فرقهای، به «مسلمان زیستی» بیندیشیم. به «دو زیستی» مذهبی که بیت الغزل «وحدت اسلامی» است. نه، اشتباه نکنید؛ منظور از «همزیستی مذهبی»، همانند سازی اعتقادی و به یک گونه فکر کردن پیروان دو مذهب «تشیع و تسنن» نیست. هدف از دوزیستی مذهبی، به حاشیه راندن اختلافات و برجسته کردن اشتراکات مذهبی برای تقویت و تحکیم پایههای «وحدت اسلامی» و مقابله با موج «اسلام ستیزی» و «اسلام هراسی» است که امری ممکن و شدنی است.
دوزیستی مذهبی یعنی فاصله گرفتن از حاشیهها و پرداختن به متن و بطن مسلمانی. دوزیستی مذهبی یعنی اینکه سکه اسلام دو رو دارد: «شیعه و سنی»؛ و رسالت ما به عنوان شاعر آیینی، احترام به این دو اقلیمی و دوگانگی مذهبی است. دوزیستی مذهبی یعنی به رسمیت شناختن همدیگر و تلاش برای همدلی، همزبانی و همصدایی بیشتر.
دوزیستی مذهبی یعنی اینکه «من حقِ مطلق نیستم» و بخشی از حقیقت آنجاست که تو ایستاده ای. دوزیستی مذهبی یعنی قبول تفاوتها، تقویت شباهتها و نادیده گرفتن و تجاهل در پاره ای از امور مذهبی که تعصب و پافشاری روی آنها موجب برافروخته شدن آتش فتنه و انتشار بذر کینه در جامعه می شود. چنان که امام جعفر صادق (ع) در حدیثی می فرماید: «مصلحت زندگی و معاشرت اجتماعی، به پیمانهای پُر میماند که دو سوم آن هوش و زیرکی، و یک سومش نادیده گرفتن و تجاهل است».
دوزیستی مذهبی یعنی اینکه: «ما برای وصل کردن آمدیم». دوزیستی مذهبی یعنی پاره کردن حجاب «جزم اندیشی» و شنیدن صدای دیگران. دوزیستی مذهبی یعنی همچنان که دوست داریم دیگران به دینداری ما احترام بگذارند، ما نیز به دینداری دیگران احترام بگذاریم و خود را معیار حق و باطل نپنداریم و به این گزاره نیز بیندیشیم که شاید قطعاتی از پازل حقیقت نزد دیگران باشد.
بر فرض اگر هم بین پیروان دو مذهب اختلافی در میان است، شایسته تر آن است که این شبهات و اختلافات اعتقادی، پیش از آنکه مایه بغض و دشمنی و ریشه کنی نخل تناور وحدت اسلامی گردد، در محیطی علمی و آرام و به دور از هیاهو، توسط عالمان روشناندیش دو مذهب مورد کالبدشکافی و بررسی عالمانه و حل و فصل قرار گیرد.
دوزیستی مذهبی با این تعریفی که ارائه شد، راهبردی مشروع و عقلانی برای فرونشاندن آتش جنگهای مذهبی، پایان دادن به اختلافات، همزیستی مسالمت آمیز فرقههای مذهبی و مقابله با فتنه انگیزی دشمنان قسم خورده اسلام است. دشمنانی که منافع آنان در این است که شیعه و سنی مانند دو دشمن خونی چشم در چشم هم بدوزند و به جای نشانه گرفتن سینه نفاق، سینه همدیگر را نشانه بروند! دشمنانی که با گلآلود کردن آب «وحدت» و به پا کردن جنگهای مذهبی، ماهی مُراد می گیرند و این داستانی است پر آب چشم.
امتی بودی، امم گردیده ای
بزم خود را خود ز هم پاشیده ای
«علامه اقبال لاهوری»
امام صادق (ع) پرچمدار «وحدت اسلامی»
صحبت از «همزیستی مذهبی» یا به تعبیری دیگر «تقریب مذاهب اسلامی»، بدون پرداختن به سلوک و سیره دینی و سیاسی امام جعفر صادق (ع)، بحثی ابتر و ناقص خواهد بود. چرا که آن امام هُمام به راستی و درستی از منادیان تقریب مذاهب اسلامی در عصر و زمانه خویش بوده است.
در عصر امام صادق (ع) با رشد قارچ گونه فرق و مذاهبی چون: معتزله، جبریه، مرجئه، غلات، زیدیه، زنادقه، مجسمه، تناسخیه، متصوفه، و… توجه به «وحدت اسلامی» ضرورتی حیاتی و مضاعف پیدا کرد. برای تحقق این مهم و به منظور تحکیم پایههای وحدت اسلامی، امام صادق با روشنگری، نقد عالمانه، و به تعبیر مقام معظم رهبری برپایی کرسیهای آزاداندیشی – ضمن تاکید بر دوزیستی مذهبی – در راستای رمزگشایی و رونمایی از سیمای اسلام ناب محمدی (ص) گام برداشت.
روش و منش امام ششم، در برخورد با فرق مذهبی، روش وحیانی و قرآنی و با استناد به آیه ۳۲ سوره «روم» بود. خداوند در این آیه با پرهیز از تفرقه و توصیه به وحدت خطاب به مؤمنان می فرماید: «مِنَ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُون: از کسانی نباشید که در دین خود اختلاف کردند و فرقه فرقه شدند و هر فرقهای به آنچه نزد آنان است، شادماناند.»
موضع امام در برابر نقدها و شبهاتی که از سوی رهبران فرقههای مختلف بر دین وارد میشد، هرگز تکفیر و تهدید و دعوت به سکوت نبود. سیره و سنت آن حضرت، استقبال از مباحث علمی و دینی و پاسخگویی مستدل و عالمانه به سوالات و شبهات با رویی گشاده و سعه صدری بی نظیر بود. آن امام همام برای نزدیکی قلوب و تحکیم و تقویت وحدت اسلامی در بین فرق گوناگون اسلامی، از روشهای عالمانهای استفاده می کرد که از جمله مهم ترین آنها می توان به شیوههای زیر اشاره کرد:
پرهیز از مجادلات و منازعات سیاسی، تعامل سازنده با رهبران مذاهب مختلف، روشنگری عالمانه برای مقابله با بدعتها، خرافات و انحرافات، و احترام و تکریم پیروان مذاهب دیگر در چهارچوب آموزههای اصیل اسلامی.
با پیروی از سیره عملی امام صادق (ع)، ما باید آستانه نقدپذیری خودمان را بالا ببریم و از بزرگان دین شیوه گفت و گوی علمی و تحمل نظر مخالف را بیاموزیم. باید در برابر کسانی که با نظر و دیدگاه ما مخالف اند، سعه صدر داشته باشیم، و به جای برافروختن، تهمت زدن و بیانیههای آتشین صادر کردن، در فضایی آرام به مباحثه و مفاهمه بنشینیم.
چرا که بر اساس آموزههای قرآنی و سنت و سیره نبوی، اگر اختلاف نظر به مجرای صحیح – تعامل و گفت و گوی سازنده علمی – هدایت شود، نه تنها امری ناپسند و مذموم نیست، بلکه باعث هم افزایی، رشد و بلوغ فکری جامعه نیز خواهد شد. چنان که مولی الموحدین، حضرت علی (ع) در نهج البلاغه، راه حل اختلافات دینی را پیروی از سنت نبوی و پرهیز از خودرایی و هواپرستی می داند و می فرماید:
«فَیَا عَجَباً! وَ مَا لِیَ لَا أَعْجَبُ مِنْ خَطَإِ هَذِهِ الْفِرَقِ عَلَی اخْتِلَافِ حُجَجِهَا فِی دِینِهَا، لَا یَقْتَصُّونَ أَثَرَ نَبِیٍّ وَ لَا یَقْتَدُونَ بِعَمَلِ وَصِیٍّ وَ لَا یُؤْمِنُونَ بِغَیْبٍ وَ لَا یَعِفُّونَ عَنْ عَیْبٍ، یَعْمَلُونَ فِی الشُّبُهَاتِ وَ یَسِیرُونَ فِی الشَّهَوَاتِ، الْمَعْرُوفُ فِیهِمْ مَا عَرَفُوا وَ الْمُنْکَرُ عِنْدَهُمْ مَا أَنْکَرُوا، مَفْزَعُهُمْ فِی الْمُعْضِلَاتِ إِلَی أَنْفُسِهِمْ وَ تَعْوِیلُهُمْ فِی الْمُهِمَّاتِ عَلَی آرَائِهِمْ، کَأَنَّ کُلَّ امْرِئٍ مِنْهُمْ إِمَامُ نَفْسِهِ قَدْ أَخَذَ مِنْهَا فِیمَا یَرَی بِعُرًی ثِقَاتٍ وَ أَسْبَابٍ مُحْکَمَاتٍ.»
«در شگفتم، و چرا در شگفت نباشم از خطاهای این فرقههای گوناگون که هر یک را هم در دین خود حجّت و دلیلی دیگر است. از هیچ پیامبری پیروی نمی کنند و به هیچ وصی پیامبری اقتدا نمی نمایند و به غیب ایمان ندارند و از عیب نمی پرهیزند. اعمالشان شبهه آمیز است و در طریق امیال و هواهای نفسانی خود گام می زنند.
هرچه را که خود پسندند، نیکش دارند و هرچه را که ناخوش دارند، منکر شمارند. در مشکلات به افکار و اندیشههای خود پناه میبرند و در مبهمات به آرای خود تکیه دارند. هر یک از آنها گویی که خود پیشوای خود است و چنان پندارد که خود محکم ترین دستگیرهها و استوارترین وسیلههاست.» (نهج البلاغه، خطبه ۸۷)
شاعران آیینی باید مُنادی وحدت باشند
جان کلام آنکه «وحدت» ضرورت هنوز و همیشه جهان اسلام است. با توجه به این مهم، همچنان که اشاره شد، حنجره شعر آیینی باید منادی «وحدت» باشد، نه بلندگوی اختلاف و تفرقه و حنجرهای برای دمیدن در تنور عصبیتهای دینی و مذهبی. از این منظر شایسته است که شاعران آیینی، نه تنها به مقدسات اهل تسنن، بلکه به مقدسات سایر ادیان الهی نیز احترام بگذارند.
در دین مبین اسلام، مذاهب اسلامی و ادیان الهی، هم خانواده و هم ریشه اند. رسالت شاعران آیینی نیز حرکت هوشمندانه در این مسیر برای رونمایی از حقیقت محمدی و خنثی کردن توطئه «اسلام ستیزی» است.
با عنایت به توصیهها و دغدغههای عالمان روشن اندیش جهان اسلام، باید «درد دینی» را با «درک دینی» بیامیزیم، فرصتها را دریابیم و با «وحدت کلمه» به دنبال به اهتزاز در آوردن پرچم «لااله الاالله» و احیای کلمه «توحید» باشیم. امروز روز قهر و تقابل و جدایی نیست. روز آشتی و تعامل و هم افزایی است. این چنین باد.
انتهای پیام/*