در ایران همیشه کسانی از جفرسون هم دموکراتترند و با انگهایی همچون «بازگشت به گذشته» و «سیاست رابین هودی» و خزعبلاتی مشابه، سعی میکنند هر حرکت اصولی و درستی را زیر سؤال ببرند.
«امنیت غذایی» و «دموکراتتر از جفرسونها»
محمد صرفی*
کیهان , 20 ارديبهشت 1401 ساعت 13:20
در ایران همیشه کسانی از جفرسون هم دموکراتترند و با انگهایی همچون «بازگشت به گذشته» و «سیاست رابین هودی» و خزعبلاتی مشابه، سعی میکنند هر حرکت اصولی و درستی را زیر سؤال ببرند.
امروزه تضمین «امنیت غذایی» به یک چالش جهانی با ابعاد مختلف تبدیل شده است. اجلاس جهانی غذا در سال 1996 امنیت غذایی را چنین تعریف کرد: «وقتی همه مردم در همه زمانها به غذای کافی، ایمن و مغذی برای حفظ یک زندگی سالم و فعال دسترسی داشته باشند».
هدف نهایی امنیت غذایی باید تضمین این باشد که همه مردم در همه زمانها هم دسترسی فیزیکی و هم اقتصادی به غذای مورد نیاز خود داشته باشند. امنیت غذایی سه هدف اساسی دارد: اطمینان از تولید منابع غذایی کافی، به حداکثر رساندن ثبات در جریان منابع و اطمینان از دسترسی به منابع موجود از سوی کسانی که به آنها نیاز دارند. به گفته سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد، چهار رکن امنیت غذایی عبارتند از فراهم بودن، دسترسی، استفاده و ثبات.
نرخ گرسنگی در سراسر جهان در آغاز قرن بیست و یکم به آرامی اما به طور مداوم کاهش مییافت. متأسفانه، این روند در سال 2015 معکوس شد. قبل از همهگیری کرونا، تخمین زده میشد که بیش از 820 میلیون نفر در سراسر جهان غذای کافی برای خوردن نداشته و در واقع دچار فقدان امنیت غذایی هستند. کرونا این معضل را بشدت تشدید کرد و تا پایان سال 2020 رقم این افراد تقریباً دو برابر شد.
سادهترین و شدیدترین شکل ناامنی غذایی زمانی رخ میدهد که افراد به کالری خالص مورد نیاز برای حفظ سلامت اولیه دسترسی نداشته باشند. گرسنگی تنها عاملی نیست که باید در نظر گرفت. هنگامی که نیازهای تغذیهای وارد محاسبات میشوند، موضوع امنیت غذایی عمیقتر میشود.
حتی زمانی که شکم خالی نیست، کیفیت پایین غذا میتواند افراد، خانوادهها و جوامع را با کمبود مواد مغذی لازم و حیاتی- شامل ماکرونوترینتها و میکرونوترینتها- مواجه کند. فقر، نابرابری، حاشیهنشینی، بیماری، جنگ، ناآرامیهای سیاسی، تغییرات اقلیمی و الگوهای غیرمنتظره و خشن آب و هوایی از جمله عوامل مهم ایجاد و گسترش ناامنی غذایی هستند.
آمارها نشان میدهد کشورهای جنوب صحرای آفریقا و آمریکای لاتین دچار بیشترین آسیب ناشی از فقدان امنیت غذایی در جهان هستند. سالم بودن غذا خود مسئلهای دیگر در این حوزه است. سالانه بیش از 400 هزار نفر در جهان به دلیل غذای ناسالم جان خود را از دست میدهند که نزدیک به یک سوم آنها کودکان زیر پنج سال هستند.
اجلاس جهانی امنیت غذایی در سال 1996 اعلام کرد که «غذا نباید به عنوان ابزاری برای فشار سیاسی و اقتصادی استفاده شود» اما واقعیت آن است که در طول تاریخ غذا یک سلاح مهم و تعیینکننده بوده و همچنان نیز هست. عامل غذا، میتواند سرنوشت جنگها را تعیین کند.
ناپلئون میگوید: «ارتشها روی شکم خود رژه میروند.» محاصره دشمن و گرسنگی دادن به آن، یک استراتژی رایج در طول تاریخ منازعات بشری بوده است. شاید برخی گمان کنند این روش غیرانسانی مربوط به تاریخ است اما امروزه نیز کاربرد دارد. «ارل بوتز» وزیر کشاورزی آمریکا در زمان ریاست جمهوری نیکسون و فورد، بهطور رسمی و گسترده از عبارت «غذا به عنوان یک سلاح» استفاده میکرد و معتقد بود آمریکا باید از این سلاح در روابط دیپلماتیک خود با سایر کشورها، بهخصوص کشورهای در حال توسعه استفاده کند. محاصره هفت ساله و همهجانبه یمن که با حمایت سیاسی و عملی آمریکا در جریان است و به قحطی و گرسنگی گسترده در این کشور منجر شده، یکی از نمونههای بارز و امروزین استفاده از «سلاح غذایی» است.
همچنین زمانی که کشوری انحصار صادرات یک کالای ضروری کشاورزی یا موقعیت مسلط بر بازار چنین مواد غذایی را دارد، میتواند از منابع مدیریتی و ذخیرهسازی خود برای اعمال فشار سیاسی بر کشورهای واردکننده آن ماده غذایی استفاده کند. به عبارت دیگر، «سلاح غذایی» یک قدرت کشنده است به این صورت که یک یا چند صادرکننده غذا (به ویژه غلات) دارای این پتانسیل باشند که یک کشور وابسته به واردات را به قحطی محکوم کنند. از این منظر با اطمینان میتوان گفت یک استراتژی قوی امنیت غذایی، بخشی مهم از استراتژی امنیت ملی هر کشوری است.
جنگ در اوکراین که چشمانداز روشنی برای پایان آن نیست، نگرانیها درباره امنیت غذایی را در سطح جهانی به شدت افزایش داده است. اوکراین و روسیه 30 درصد از مجموع صادرات جهانی گندم و جو را دارند و به سبد نان جهان معروفند. مدیر برنامه جهانی غذای سازمان مللWFP هشدار داده است؛ «گلولهها و بمبها در اوکراین میتواند بحران جهانی گرسنگی را به سطحی فراتر از آنچه قبلاً دیده بودیم برساند.»
وی از «تاکتیکهای قرون وسطایی محاصره» در این جنگ نام برده است. البته این هم از نکات قابل تامل روزگار است که در کنار این ابراز نگرانیها، محاصره 70 ساله فلسطینیها و هفت ساله یمنیها، به چشم کسی نمیآید و گویا مسئلهای عادی است.
در چنین شرایطی، ایران نیز باید به طور جدی به موضوع امنیت غذایی بیندیشد و برای آن برنامه جامع و هدفمند داشته باشد. به نظر میرسد برای ما دو موضوع در این قضیه اهمیت بنیادین دارد؛ اول تضمین تولید و تامین غذا، دوم اطمینان از رسیدن غذای کافی به همه مردم.
رهبر انقلاب در سخنرانی روز اول فروردین امسال به موضوع نخست اشاره و تاکید کردند؛ «کشور در محصولات پایه غذایی بایستی به امنیّت کامل و به خودکفایی لازم حتماً دست پیدا کند. ما بایستی در مورد گندم، در مورد خوراک دام - ذرّت، جو، امثال اینها- و موادّ اصلی تولید روغن به خودکفایی برسیم. باید در ذرّت، در جو، در بقیّه چیزهایی که کالاهای اساسی نامیده میشود، حتماً به خودکفایی برسیم؛ و میتوان این کار را کرد.» علاوهبر شرایط فعلی جهان، به طور مکرر، تاریخ به ما آموخته است که یک بخش کشاورزی قوی، نیازی غیرقابل انکار برای رشد فراگیر و پایدار، پیشرفت توسعه گسترده و ثبات بلندمدت است.
این روزها مسئولان دولتی از طرحی برای ساماندهی به یارانهها سخن میگویند. تاکنون همه ابعاد و جزئیات این طرح روشن نیست و از سوی مسئولین اعلام نشده است. با این حال یکی از مباحث مطرح شده، احتمال اجرایی کردن طرح کالابرگ الکترونیک است. نکته جالب توجه برخی واکنشها به این طرح است. بعضی از حامیان دولت پیشین به شکلی استهزاءآمیز و تحقیرگونه با آن برخورد کرده و طرح مذکور را بازگشت به دهه 60 و توزیع اجناس کوپنی عنوان کردند. این واکنش کسانی را که در دوره خود تجربه توزیع سبد کالا با کشته را دارند، باید به چه حسابی گذاشت؟
سیاسیبازیهای مهوع یا کمسوادی و بیاطلاعی آنها؟ اگر ماجرا به سیاسی بازی برمیگردد که حرفی نیست و خوابزده را نمیتوان بیدار کرد اما اگر از روی بیاطلاعی است باید گفت برنامههای حمایتی غذا حتی در پیشرفتهترین و ثروتمندترین کشورهای جهان در سطح گستردهای همین امروز هم در حال اجراست. فقط برای یک نمونه کافی است درباره برنامه مشهور به
Supplemental Nutrition Assistance Program) SNAP) در آمریکا مطالعه کنند.
برنامهای که از حدود 90 سال پیش از سوی وزارت کشاورزی این کشور اجرایی شده و هدف آن تامین امنیت غذایی اقشار کمدرآمد است. این برنامه در سال 2013 حدود 47 میلیون شهروند آمریکا را تحت پوشش خود داشت و عدد آن هنوز هم بالای 40 میلیون نفر است. SNAP فقط یکی از 15 برنامه مشابه در آمریکا و البته گستردهترین آنهاست که بودجه کلانی نیز به آن اختصاص داده میشود. واشنگتن در سال 2018 بیش از 57 میلیارد دلار برای این برنامه هزینه کرد. از سال 2004 در تمام ایالتها یک سیستم اعتباری با نام(Electronic Benefit Transfer (EBT اجرایی شد که همان برنامه را در قالب کارت هوشمند میبرد.
اما در ایران همیشه کسانی از جفرسون هم دموکراتترند و با انگهایی همچون «بازگشت به گذشته» و «سیاست رابین هودی» و خزعبلاتی مشابه، سعی میکنند هر حرکت اصولی و درستی را زیر سؤال ببرند. تضمین امنیت غذایی در کشور چه در بعد تولید و چه امکان دسترسی همه مردم را نمیتوان به نظرات چنین کسانی پیوند زد. هنوز سخن آن آقای مسئول که روزی سکان وزارت کلیدی کشاورزی را در دست داشت فراموش نکردهایم که در چند سال پیش و در کسوت مشاور معاون اول دولت یازدهم گفته بود: «همین الان آقایان هنوز دارند درباره خودکفایی در محصولات کشاورزی صحبت میکنند. برای نوشتن برنامه ششم دوباره موضوع خودکفایی را به میان کشیدند که من برگشتم به آقای نوبخت گفتم تو را به دین و ایمانت بگو این مزخرفات را کنار بریزند.»
*تحلیلگر مسائل سیاسی
انتهای پیام/*
کد مطلب: 23504