صنعت کشور باید برای توسعه خود مبتنی بر بهرهگیری از فناوری نوین باشد و در این راستا سیستمهای انگیزشی و تعرفههای ترجیحی برای ترغیب این صنایع به بهرهگیری از توان داخلی باید طراحی شود. در این صورت است که نیاز صنایع به انجام پایان نامههای کاربردی در دانشگاهها بهطور طبیعی محرک انجام اینگونه تحقیقات خواهد شد و این نیاز طرفین در طول زمان ایجاد همافزایی خواهد کرد.
ایجاد ارتباط بیشتر بین دانشگاه و صنعت یکی از دغدغههای مداوم و آرزوی دیرینه مسئولان کشور بوده و هست. در این رابطه، نکتهای که همواره مطرح میشود این است که هر ساله هزاران رساله و پایان نامه دکتری و کارشناسی ارشد توسط دانشجویان تحصیلات تکمیلی در دانشگاهها تدوین میشود. اما اکثر پایان نامهها در راستای نیازهای کشور نیستند. بنابراین برای کاربردی شدن پایان نامهها چه راهکاری باید در پیش گرفت. طبیعی است که حل این معضل بهصورت دستوری و با صدور بخشنامه و دستورالعمل اتفاق نخواهد افتاد. مثل همه مسائل دیگر، بهترین راه حل، اعمال سیاستهای انگیزه دهنده و بازدارنده برای ذینفعان دو طرف این معادله است، به نحوی که این ارتباط برای طرفین آن متضمن منافع آنها باشد.
واقعیت این است که ایجاد دو نهاد دانشگاه و صنعت در کشور بهصورت غیر مرتبط و موازی با هم انجام شده است، به گونهای که هیچ یک از این دو نهاد برای ادامه فعالیت خود به دیگری نیاز نداشتهاند. صنعت برای حل مشکلات خود معمولاً چشم به فناوری و تجهیزات خارجی داشته است و دانشگاه نیز برای توسعه تحقیقاتی خود عموماً در ارتباط با دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی و سیستم انتشارات بینالمللی بوده است. برای اینکه ارتباط نظاممندی بین این دو برقرار شود باید هر یک از طرفین برای ارتقا و توسعه خود نیاز به دیگری را حس کند. برای روشنتر شدن این موضوع باید به این نکته توجه کرد که در دانشگاههای علوم پزشکی کشور معضلی به نام ارتباط دانشگاه و صنعت مرتبط بسیار کمتر است چرا که ارتباط نظاممندی بین دانشگاههای علوم پزشکی کشور یا بخش آموزش این حوزه و صنعت بهداشت و درمان کشور وجود دارد و نیاز طرفینی بین این دو نهاد تعریف شده است. چنین نیاز دو طرفهای در سایر حوزههای علمی و تحقیقاتی کشور نیز باید اتفاق بیفتد و در ضمن اعتماد این دو حوزه به یکدیگر اعتماد به هم نیز ایجاد شود. در این صورت است که ارتباط صنعت و دانشگاه یا بهصورت عام و کلیتر ارتباط جامعه با دانشگاه نهادینه شده و هیچکدام به تنهایی قادر به پیشبرد اهداف خود بدون تعامل با دیگری نیستند.
در سالهای اخیر در سمت دانشگاهها تلاشهایی برای ایجاد نظام انگیزشی برای استادان و دانشجویان در راستای ارتباط دانشگاه با صنعت و تعریف پایان نامههای کاربردی مورد نیاز صنعت انجام شده است. در این زمینه میتوان به مواردی نظیر اصلاح آیین نامه ارتقای اعضای هیأت علمی و اجباری کردن انجام طرحهای کاربردی برای ارتقای استادان در برخی دانشگاههای برتر کشور و نیز طرحهایی مثل فرصت مطالعاتی استادان و دانشجویان دکتری در صنعت اشاره کرد. انگیزههای مالی برای انجام طرحهای ارتباط با صنعت نیز کماکان تأثیرگذار بوده و هست.
بنابراین میتوان گفت که حرکتهای نسبتاً مؤثری برای تعریف مکانیزم نیاز در سمت دانشگاهها رخ داده است و بستر مناسب آماده شده است. اما برای تکمیل این حلقه لازم است که ایجاد نیاز در سمت صنعت نیز با سرعت بیشتری صورت گیرد، گرچه با توجه به غلبه رویکردهای سودمحور در سمت صنعت مکانیزمهای پیچیده تری برای ایجاد این نیاز لازم است. به بیان روشنتر، صنعت کشور (به بیان عام آنکه علاوه بر صنایع حوزههای فنی شامل صنایع متنوعی مثل صنعت رسانه، صنعت بانکداری و بیمه، صنعت حملونقل، صنعت ارتباطات و سایر صنایع خدماتی نیز میشود و همه حوزههای علمی تحقیقاتی کشور را در بر میگیرد) باید برای توسعه خود مبتنی بر بهرهگیری از فناوری نوین باشد و در این راستا سیستمهای انگیزشی و تعرفههای ترجیحی برای ترغیب این صنایع به بهرهگیری از توان داخلی باید طراحی شود. در این صورت است که نیاز صنایع به انجام پایان نامههای کاربردی در دانشگاهها بهطور طبیعی محرک انجام اینگونه تحقیقات خواهد شد و این نیاز طرفین در طول زمان ایجاد همافزایی خواهد کرد. شاید بتوان گفت که اگر این ارتباط بدرستی شکل بگیرد برخی از معضلات مرتبط با عدم رعایت اخلاق حرفهای در کشور، نظیر فروش پایان نامه یا تقلب علمی در مقالات، که امروزه شاهد آن هستیم از بین برود.
*رئیس دانشگاه صنعتی شریف
انتهای پیام/*