در هفتههای اخیر هر چند آمریکا با سیاست فشار حداکثری بر ایران، حلقه تحریمها و سخت گیریها را به دور کشورمان تنگتر کرده است، اما شواهد حاکی از آن است که نتایج سیاستهای آمریکا تنها شامل ایران نشده و کل جو منطقه خاورمیانه و خلیج فارس را درگیر کرده است. به جرات میتوان گفت منطقه خلیج فارس در سالهای اخیر تا این اندازه متشنج نبوده و شاهد این مدعا نیز دعوت ملک سلمان، پادشاه عربستان برای برگزاری دو نشست فوقالعاده اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس جهت چاره جویی است. هدف قرار گرفتن نفتکشها و تاسیسات نفتی عربستان و امارات که حوثیهای یمن اعلام کردند در واکنش به جنایات ائتلاف سعودی در یمن به آن اقدام دست زدند، نشان داد کشورهای پر مدعای عرب تا چه اندازه در مسیر صادرات نفت خود فاقد امنیت و آسیبپذیر هستند و سیاستهای خصمانه و جنگ طلبانه آنها علیه ملتهای منطقه همیشه هم بیپاسخ نمیماند. وقوع چنین نا امنیهایی برای این دو کشور متجاوز عربی درحالی صورت گرفته که جمهوری اسلامی فعلا استراتژی صبر و انتظار را در پیش گرفته تا جو نا آرام خلیج فارس از این که هست طوفانیتر نشود و همین است که عربستان را به تکاپو انداخته تا پیش از ورود ایران به اقدامات متقابل، به ائتلاف سازی جدیدی با کشورهای حوزه خلیج فارس برسد و بتواند جلوی خطرات احتمالی آینده را بگیرد.
البته درخواست پادشاه عربستان با استقبال چندانی ازسوی همسایگان ایران مواجه نشده و تا کنون تنها امارات، بحرین و جیبوتی از برگزاری چنین نشستهایی حمایت کردهاند. قطر، کویت و عمان، تا کنون همواره نسبت به برگزاری نشستها و تشکیل ائتلافهای ضد ایرانی هشدار دادهاند و مایل به ایجاد جبهه بندی جدیدی در مقابل ایران نیستند.
اما از رویکرد کلی کشورهای همسایه ایران در حوزه خلیج فارس هم که بگذریم، بعد از اعزام ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن و یگان بمبافکن ارتش آمریکا به سمت خلیج فارس و البته حمله به نفتکشهای دو کشور عربی، جوی از نا امنی و ترس در منطقه ایجاد شده است که دود آن به چشم کل کشورهای منطقه و جهان میرود. در نتیجه ایجاد چنین فضایی، شرکتهای بیمه، هزینه بیمه نفتکشها و کشتیهای تجاری را افزایش دادند؛ چرا که معتقدند عبور این کشتیها از مناطق نا امن خلیج فارس میتواند برای آنها هزینه ساز باشد.
ازسوی دیگر مقامات آمریکایی متاثر از چنین فضای متشنجی، بسیاری از نیروهای دیپلماتیک خود در عراق و حتی کارمندان خارجی شرکت نفتی اکسون موبیل را از میدان نفتی «القرنه-1» در جنوب عراق خارج کردهاند که این امر احساس نبود امنیت در این کشور همسایه(که اکنون در دوران پسا داعش به فضایی امن برای توسعه و جذب سرمایهگذاری خارجی نیاز دارد) را تقویت کرده و باعث نارضایتی مقامات این کشور شده است.
ترکیه نیز هر چند در کشاکش مقابله ایران و آمریکا به طور نسبی طرف ایران را گرفته و از تحریمهای ناعادلانه علیه کشورمان حمایت نکرده، اما این کشور نیز از تبعات نا امنی در منطقه بینصیب نمانده و متضرر شده است. این کشور در سالهای اخیر سرمایهگذاری زیادی در بخش جذب توریست انجام داده و موفق شده از این راه بخش بزرگی از درآمد ملی خود را تامین کند، اما حال به گفته سفیر آنکارا در تهران، در شرایطی که وزارت گردشگری ترکیه هدفگذاری خود را برای سال 2019 میلادی 40 میلیون گردشگر قرار داده است، نه تنها ورود گردشگران ایرانی به این کشور متاثر از تنگناهای اقتصادی 18 تا 20 درصد کاهش یافته، بلکه به نظر میرسد با ایجاد جو نا امنی که بلای گردشگری است، از سفرگردشگران سایر کشورها به ترکیه نیز کاسته شود.
همه این مسائل به خوبی نشان میدهند که امنیت یک منطقه همچون زنجیری به هم پیوسته است که اگر یک حلقه آن سست شد و گسست، سایر حلقهها نیز پایداری و موقعیت خود را از دست میدهند و از هم میگسلند و این نکتهای است که کشورهای همسایه ایران به ویژه عربستان و امارات باید به جای ائتلاف سازیهای جدید به آن توجه کنند. خاورمیانه و خلیج فارس امن مایه پیشرفت، شکوفایی و رونق اقتصادی همه کشورها است و نا امنی در بخشی از این منطقه، دومینووار به بقیه منطقه نیز سرایت میکند و همه از آن آسیب و ضرر میبینند. بنابراین منطقه ما بیش از آنکه به گرو کشیها و نشستهای فوقالعاده برای جبهه بندیهای جدید نیاز داشته باشد، محتاج یک «سیستم امنیتی مشترک» با حضور همه کشورهای همسایه است تا حضور قدرتهای خارجی را ناموجه ساخته و با ایجاد امنیتی بومی، سرمایه گذاران و گردشگران و به دنبال آنها رونق و شکوفایی را به منطقه برگرداند.
*استاد دانشگاه
انتهای پیام/*