مانند گذشته، ریاض در ایجاد ائتلاف ضدایرانی در منطقه ناکام خواهد بود. مهمترین مانع ریاض، عدم مشروعیت آن نزد همسایگانش است. علاوه بر این به همان میزان که ریاض به همراه دولتهای امارات و بحرین خواستار بالاگرفتن تنش با ایران و افزایش دامنه آن تا رویارویی مستقیم هستند، عراق، قطر، کویت و عمان با این رویکرد مخالفند. سیاستهای ریاض همواره با سوءظن و تردید میان دولتهای عرب جنوب خلیجفارس و منطقه خاورمیانه عربی رو به رو بوده است.
پس از سرخوردگیهای ناشی از ناکامی در ایجاد «ناتوی عربی» که اصلیترین هدف خود را مقابله با تهدیدهای ایران خوانده بود، ریاض بار دیگر بخت خود را در ایجاد ائتلافی تازه علیه ایران به آزمون گذاشته است. دعوت از دولتهای عربی برای اجلاس فوقالعاده در جده به معنای آزمون دوبارهای است که ریاض میخواهد نتایج سیاستهای ضدایرانی خود و معدود متحدان منطقهای و آمریکاییاش را دراینباره بسنجد. به زعم دولتمردان سعودی، اکنون زمان طلایی است که میشود با سیاست برهنه به مقابله با قدرت و نفوذ منطقهای ایران پرداخت. سعودیها همه سرمایه خود را در بستری از قرائن نهادهاند که اصلیترین آن بالاگرفتن تنش در روابط ایران و آمریکا، آرایش نظامی کم سابقه ارتش آمریکا در نزدیکی آبهای خلیج فارس و تنگه هرمز، عادی سازی پیدا و پنهان روابط اسرائیل با برخی دولتهای عربی، عافیت طلبی روسها و نیاز اقتصادی چین برای کاهش تنشها با واشنگتن، سیاستهای مشروط اروپا در استمرار روابط با ایران و سرانجام انزوای ایران در جامعه بینالمللی است.
اما این همه واقعیت نیست. دیپلماسی «کیف پول» سعودیها را نسبت به خود، ایران، منطقه و جامعه بینالمللی دچار توهُم کرده است.
سرخوردگی بالاترین تجربه سعودیها در دهههای اخیر است؛ چه آن هنگام که تصور میکردند جنگ هشت ساله رژیم صدامحسین قادر به شکستن ابهت سرزمینی و ملی- مذهبی ایران در منطقه خواهد شد، چه وقتی که طالبان و القاعده را در همسایگی این کشور پرورش دادند و چه اکنون که تصور میکنند زمان طلایی برای کوتاه کردن قامت ایران فرا رسیده است. آنان در تصور خود دچار اشتباهات استراتژیک هستند. بالاگرفتن تنشها و منازعات با ایران به معنای تغییر همه امتیازها به نفع سعودیها نیست. به عبارت روشنتر، بالا گرفتن تنشها با ایران به مفهوم تغییر رویکردهای پر تردید و سوءظن به سیاستهای ماجراجویانه ریاض نیست. هنوز و همچنان تنها امارات عربی متحده و بحرین همسو با ریاض در شورای همکاری خلیج فارس هستند. مواضع قطر، عمان و کویت هرگونه برنامه سعودیها را دچار اختلال کرده و میکند. دیگر دولتهای عربی خاورمیانه نیز از یکسو چشم به منابع مالی سعودیها دارند، از سوی دیگر مانند آنان درباره موقعیت و جایگاه نهادینه ایران در خاورمیانه و جامعه جهانی دچار توهُم نیستند. دولتهای عربی در مناسبترین وضع از نگاه سعودیها رویکردی سوداگرانه به ریاض داشته و در اینحال مراقب اند که از خط قرمز منافع استراتژیک خود عبور نکنند. به این ترتیب، ریاض یا خود را به گمراهی سپرده است و یا به این واقعیت توجه دارد که هرگونه دوری و یا تنش دولتها با ایران به معنای نزدیک شدن به ریاض نیست. ظرفیتهای دولت سعودی در همه سطوح نزد جامعه جهانی و خاصه همسایگان عرب آن شناخته شده است. علاوه بر این، سعودیها درباره حجم و دامنه تنشها در روابط ایران و آمریکا دچار توهُم استراتژیک هستند. ایران، ایالات متحده، اروپا، روسیه، چین و اکثر دولتهای مستقر در غرب آسیا خواستار گسترش دامنه تنشها تا مرز رویایی مستقیم نیستند. اگرچه منطقه، ایران و آمریکا تا این اندازه به مرز جنگ مستقیم نزدیک نشدهاند، ولی همه طرفها به شدت مراقب اند که روزنههای امید به عبور از وضع کنونی بسته نشود. از اینرو، همه طرفها به مراقبت از عوامل گریز از مرکز و فتنهگر در منطقه توجه داشته و به دقت رفتار آتش بیاران معرکه را رصد میکنند.
ریاض بهزعم خود میخواهد از زمان طلایی فرصت طلبی کند اما نه زمان به تمامی به نفع اوست و نه شرایط مطابق با خواستهایش.
انتهای پیام/*