با توجه به اینکه دولت امکانات و اختیارات کافی و حتی فراقانونی از طریق جلسه هماهنگی سران سه قوه را دارد، باید سیاست «صبر استراتژیک» خود به امید گشوده شدن «باب المذاکره» را از طریق «باب المقاومه» به «اقدام استراتژیک»، چه در سیاست داخلی برای دنبال کردن رونق تولید و خودکفایی و چه در سیاست خارجی برای شکست تاریخی آمریکا و فراهم کردن زمینه جهش اقتصادی کشور در آینده تبدیل کند.
۱- براساس سخنان رهبر معظم انقلاب«باب مذاکره با آمریکا» در هر سطحی و درباره هر موضوعی بسته شد و مدعیان غربگرا که آمریکا را کدخدای جهان میدانند، باید بدانند از امروز «باب اقدام و باب مقاومت» که سیاست قطعی نظام و ملت ایران است بهروی دولت و مسئولان کشور گشوده شده است. و قطعا این بسته شدن باب مذاکره با آمریکا از روی حکمت و گشوده شدن باب اقدام و مقاومت هم هرچند از قبل بروی ملت ایران باز بود، از روی رحمت خداوند است که بشارت دهنده پیروزی ملت ایران و شکست آمریکاست. رهبرمعظم انقلاب در دیدار مسئولان نظام با بیان اینکه «آدم احساس میکند بعضیها از این هیبت ظاهری و هیاهوی آمریکا جا میزنند و وحشت میکنند»، انذار دادند «هیچ کس از هیبت ظاهری آمریکا نباید بترسد، هیچ کس!». ایشان با تاکید براینکه «تا وقتی آمریکا به تعبیر امام آدم نشده مذاکره ما و آمریکا سَم است، و با این دولت کنونی آمریکا، یک سَمّ مضاعف است»، گزینه قطعی ملّت ایران را «مقاومت در مقابل آمریکا» اعلام کردند. ایشان در مرداد سال گذشته هم در دیدار اقشار مردم تذکر داده بودند «اگر بر فرض محال قرار بود دولت جمهوری اسلامی با رژیم آمریکا مذاکره بکند، با این دولت کنونی آمریکا هرگز مذاکره نمیکرد». با توجه به این مواضع و سیاستهای رهبری نظام، همه در مقابل «شدیدترین تحریمها در طول تاریخ» که آمریکا علیه ما اعمال کرده، باید به دنبال «سختترین شکست در طول تاریخ برای آمریکا» باشیم نه اینکه بدنبال مذاکره و گرفتن «بزرگترین تضمین در طول تاریخ» از آمریکا باشیم که مثل آب خوردن زیر آن میزند!. رهبرمعظم انقلاب سال گذشته نیز در دیدار هیئت دولت فرموده بودند که:«برجام هدفی نیست که ما لازم باشد این را حتماً حفظ کنیم؛ چنانچه به این نتیجه رسیدید که برجام نمیتواند منافع ملّی را تأمین بکند، برجام را بگذارید کنار، هیچ اهمّیّتی ندارد.»
۲- هرچند به هزاران دلیل و ادله منطقی و عقلانی در چند سال گذشته گفته شده که برجام منافع و امنیت ملی ما را تامین نمیکند و خود مذاکرهکنندگان نیز به آن اذعان کردهاند، اما متاسفانه دولت خیلی دیر به این نتیجه و جمعبندی رسید که برجام منافع ملی را تامین نکرده و نمیکند و اقدام دولت در برداشتن یک گام در جهت خروج از برجام فی نفسه اذعان بهاشتباه بودن مسیر گذشته در مذاکرات هستهای و امضای برجام بوده است. اما سؤال این است: چرا دولت اکنون که به این نتیجه رسیده منافع ملی کشور با برجام تامین نمیشود، براساس فرمایش رهبرمعظم انقلاب برجام را کنار نمیگذارد؟ و چه شرایطی موجب شده تا دولت به جای کنار گذاشتن برجام، تصمیم به اقدام دیرهنگام و کم اهمیت، آنهم گام به گام بگیرد؟ در این خصوص باید گفت اولا همانگونه که تاکنون به هشدارها و تذکرات و شروط نه گانه رهبری عمل نکردند و موجب تحمیل هزینهها و خسارات فراوان بر کشور شدند، اکنون نیز اگر به این فرمایش رهبری عمل نکنند، هزینههای بیشتری بر مردم و کشور تحمیل خواهند کرد. ثانیا با توجه به نتایج غیرقابل قبول برجام و بدتر شدن وضع اقتصادی مردم، فشار سیاسی- اجتماعی و نخبگان کشور برای خروج از برجام زیاد شده است و دولت در شرایطی قرار دارد که راهی جز این ندارد. اما سایه سنگین تفکر غربگرای حاکم بر دولت به هیچ عنوان اجازه خروج از برجام را به دولت نمیدهد و به همان دلیل که توافق به هر قیمتی را امضا کردند، تلاش دارند برجام را نیز به هر قیمتی حفظ کنند. دادن مهلت بیشتر به دشمنان پیام انفعال را ارسال کرد و هم در حاشیه آن سیگنال بازی مذاکره مجدد را فرستاد. ثالثا متاسفانه تصمیم گیران اصلی سیاست خارجی در دولت تحت تاثیر تفکرات نفوذیها دچار تغییر و اشتباه محاسباتی شدهاند و تصور میکنند این اقدامات جمهوری اسلامی است که موجب تنش میشود! و براساس این تفکر غلط مدعیاند میخواهند با این اقدام گام به گام، تنش زدایی کنند!. اما از درک این موضوع ناتوانند که تنشزدایی با کشوری که ماهیتاً و ذاتاً در اهداف و سیاستهایش تنش زا است و جز از طریق تنشزایی و درگیری نمیتواند به اهداف خبیثانه و سیاستهای زیاده خواهانهاش برسد، معنا ندارد و مدعی چنین تفکری کمترین فهمی از روابط بینالملل و حاکمیت نظام سلطه ندارد. عربستان بغل گوش ما برای مدعیان چنین تفکری اگر مختصر عقلانیت سیاسی داشته باشند، میتواند نمونه عبرت آموزی باشد. تنشزدایی در فرهنگ آمریکا به معنی ایجاد روابطی مثل روابط با عربستان بهعنوان گاو شیرده است که هرچه به او توهین شود و منابع و ثروتش توسط آمریکاییها غارت شود، جرات حتی یک واکنش دیپلماتیک و سیاسی نمایشی برای حفظ ظاهری آبروی خود را هم نداشته باشد. آیا نتیجه«سیاست تنشزدایی» دولتهای اصلاحات و سازندگی و اکنون دولت آقای روحانی در برجام چیزی جز
فراهم کردن «فرصت بیشتر برای تنشزایی» طرف مقابل به دلیل اینکه تنشهای بین آمریکا و ایران واقعی و استراتژیک هستند، در پی داشته است؟ لذا رئیسکمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با کدامین منطق سیاسی و دیپلماتیک در توئیتی فارسی– انگلیسی ادعا میکند تنشهای بین ایران و آمریکا «مصنوعی» است و در شرایط فعلی راه تنش زدایی مذاکره با آمریکاست؟! رابعا دولت و تیم وزارت خارجه که تاکنون امیدوار به روی کار آمدن تیم دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری آینده آمریکا بودند، مجددا در تحلیلی غلط اندرغلطتر اکنون به این تحلیل رسیدهاند که به احتمال قوی ترامپ بدلیل بهبود موقتی اقتصادی آمریکا، در دور دوم نیز رئیسجمهور خواهد بود و از روی کارآمدن دموکراتها ناامید شدند. لذا به نظر میرسد به این جمعبندی رسیدهاند که جان بولتون و مایک پمپئو را دور بزنند و مستقیما باب گفتوگو با ترامپ را بگشایند.
۳- متاسفانه در اقدام متقابل دولت سه عامل مهم موفقیت هرگونه آرایش جنگی در هر نبردی، یکی غافلگیرکننده بودن، دوم سریع و برق آسا بودن و سوم پیشدستانه بودن، هیچکدام رعایت نشد و به مرور با اقدامات و مواضع خنثی کننده طرف مقابل روبرو شده و میشود!. وقتی در هر صحنه نبردی یک طرف آرایش جنگی به خود میگیرد، به هیچ عنوان اقدامات بازدارنده و دفاعی و تهاجمی خود را نه برای طرف مقابل رو میکند و نه به دشمن فرصت میدهد آرایش جنگی متناسب بگیرد و آتش تهیه خود را تشدید کند.لذا فضاسازی درباره حضور ناوهای خلیجفارس و فرصت دو ماهه به اروپاییها دقیقا دو مصداق این موضوع هستند که علاوهبر داشتن فرصت برای اتخاذ اقدام متقابل،فرصت فضاسازیهای رسانهای را نیز برای هدایت افکارعمومی با امکانات فراوانی که در اختیار دارند، بدست آوردند.
۴- با توجه به آنچه که گفته شد مسئولان باید به چند نکته محوری توجه کنند. یک - براساس مواضع رهبری که فرمودند« مذاکره با دولت ترامپ سم مضاعف است»، اگر احتمال پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آینده آمریکا به واقعیت بپیوندد و تا سال 2024 در قدرت باقی بماند، دولت آقای روحانی تا پایان مسئولیتش یعنی تا سال 1400 و همچنین دولت بعدی حداقل در دوره چهار ساله مسئولیتش باید پنبه مذاکره با آمریکا را از گوش خود بیرون کنند. دوم- این بحث در محافل رسمی آمریکا مطرح است که «اگر تحریمها بر ایران تاثيرگذار و نتيجه بخش بود، نیاز به اعمال تحریم جدید نبود. لذا سیاست نفتی آمریکا علیه ایران محکوم به شکست است» و براین اساس رهبرمعظم انقلاب تاکید میکنند «قطعا آمریکا شکست خواهد خورد». سوم- ديديه بيليون پژوهشگر موسسه روابط بين المللي و راهبردي فرانسه (ايريس) میگوید «اروپاييها ميتوانند نظر ايران را درباره برجام تامين کنند، اما نمیخواهند و اراده سیاسی لازم را ندارند و اينستکس نوزادي مرده به دنيا آمده است». براین اساس هرگونه فرصت دادن به اروپاییها و مذاکره با آنها نیز بینتیجه است.چهارم-فروکش کردن فشارهای رسانهای–سیاسی آمریکایی در بازی القای جنگ، نشان داد که آمریکا پیام سخنان رهبرمعظم انقلاب در دیدار رمضانی مسئولان نظام و موضع قاطع نظام را به خوبی درک کرده است. رييس جمهور آمریکا در جمع هوادارانش در فلوريدا ابتدا به بازی بودن اعزام ناو جنگی به خلیجفارس اذعان کرد و بلافاصله ناامیدی خود را از هرگونه مذاکرات با ایران نشان داد و گفت «اميدوار بودم بتوانم در زماني که شايد هرگز رخ ندهد، احتمالا رخ نخواهد داد، بنشينم و با ایرانیها بر سر توافقي کار کنم»!. پمپئو هم در گفتوگو با شبکه سي ان بي سي اذعان ميکند «ايران يک تهديد فعال براي منافع آمريکاست و براي همين ميخواهيم با آنها مذاکره کنيم!». این یعنی آمریکا از قدرت تهدید کنندگی ایران ترسیده و آن را درک کرده است که نشان میدهد سیاست دفاعی و موشکی و نفوذ منطقهای ایران بازدارنده بوده و باعث شده آمریکاییها خود را مجبور به مذاکره ببینند، نه جنگ و رسما و علنا پیام بدهند ما خواستار جنگ نیستیم!. و اکنون با این موضع آمریکاییها و در مقابل موضع قاطع رهبرمعظم انقلاب، برای همگان روشن شد که «نه آمریکا با ایران جنگ میکند و نه جمهوری اسلامی با آمریکا مذاکره میکند». پنجم-با توجه به اینکه دولت امکانات و اختیارات کافی و حتی فراقانونی از طریق جلسه هماهنگی سران سه قوه را دارد، باید سیاست «صبر استراتژیک» خود به امید گشوده شدن «باب المذاکره» را از طریق «باب المقاومه» به «اقدام استراتژیک»، چه در سیاست داخلی برای دنبال کردن رونق تولید و خودکفایی و چه در سیاست خارجی برای شکست تاریخی آمریکا و فراهم کردن زمینه جهش اقتصادی کشور در آینده تبدیل کند.
انتهای پیام/*