نوروز یک ثروت فرهنگی برای مردمانی است که نو شدنشان در بهار اتفاق میافتد و مانند برخی ملل نوروزشان در زمستان نیست. نوروز در بهار، یک شادی مضاعف است؛ یعنی همافزایی طبیعت و انسان در کنار آیینها و رسوم. باید جوانان را به آینده سرزمین امیدوار کرد
نوروز؛ بدرقه تلخی و استقبال از امید
اسکندر مختاری*
همشهری آنلاین , 30 اسفند 1399 ساعت 8:15
نوروز یک ثروت فرهنگی برای مردمانی است که نو شدنشان در بهار اتفاق میافتد و مانند برخی ملل نوروزشان در زمستان نیست. نوروز در بهار، یک شادی مضاعف است؛ یعنی همافزایی طبیعت و انسان در کنار آیینها و رسوم. باید جوانان را به آینده سرزمین امیدوار کرد
طلیعه نوروز؛ طلیعه امید و امیدواری است. بهانه آن هم بهار و اتمام زمستان است. نوروز نیاز جوامع انسانی برای بهروزشدن و کنار گذاشتن تلخیها و ایجاد دوباره امید در دلهاست.
در نوروز است که انسان به سمت نوتر شدن و نگاه امیدوارانه به زندگی حرکت میکند.
این نوتر شدن با دیدار یکدیگر اتفاق میافتاد و شادی هم در این دیدارها منتشر میشد. اصلا تفاوت دیدارهای نوروزی با زمانی غیر از نوروز در این است که شادیها را در روزهای نو شدن طبیعت به اشتراک میگذاشت و سعی میشد در این دیدارها از تلخیها حرفی به میان نیاید.
نوروز نوعی خودفراموشی تعمدی در ذهن و رفتار اجتماعی ایجاد میکند تا نگاه به آینده امیدوارانهتر شود.
نوروز بهمعنای دیگر، در موقعیت آرزو قرار گرفتن بود؛ یعنی انسان خود را در موقعیت آرزوهای جدید قرار میداد؛ آرزوهایی که تداوم زندگی، معنا بخشیدن به آن و همپیوندی با جامعه را ایجاد میکرد.
تصور کنید که لباس نو پوشیدن در نوروز یعنی معرفی کردن خود به دیگران برای برآورده شدن یک نیاز، نیاز به معرفی جدید از خود به بهانه نوروز و نو شدن سال با برگزاری مراسم و آیینها و مددگرفتن از میراث فرهنگی و ادبیات گذشته که در آیین سیاست هیچ نقشی نداشت. به اندازهای که قدرتمندان نیز ناچار به هماهنگ کردن خود با نوروز و معرفی خود در نوروز بودند.
غم در نوروز جایی ندارد. حتی مراسم نوعید در نوروز هم که مختص افرادی است که در طول سال بستگان و عزیزان خود را از دست دادهاند هم برای فراموشکردن غمها و ایجاد فرصت برای آرزوهای جدید و نگاه امیدوارانهتر به آینده برپا میشود.
نوروز یک ثروت فرهنگی برای مردمانی است که نوشدنشان در بهار اتفاق میافتد و مانند برخی ملل نوروزشان در زمستان نیست. نوروز در بهار، یک شادی مضاعف است؛ یعنی همافزایی طبیعت و انسان در کنار آیینها و رسوم.
در این دیدگاه اگر بخواهیم به نوروز بها دهیم، باید به امید بها دهیم و هر زمان که امیدوار شدیم، این همان نوروز است. بنابراین هر جریانی که در جهت امیدواری یک ملت و یک سرزمین گام بردارد، تخم نیکی کاشته است و آن که در جهت ناامیدی ملت به هر طریقی اقدام کند، در جهت یأس یک ملت گام برداشته است.
امروز درست همان روزی است که باید یک ملت را امیدوار کرد؛ روزی است که باید جوانان را به آینده سرزمین امیدوار کرد و در این نگاه گذار به سال آینده با فراموش کردن و کماهمیت کردن تلخیها با تقویت یادآوری نقاط قوت و شادیها ممکن است.
باید یادآوری کنیم که درختان دوباره سبز خواهند شد و گلها به شکوفه خواهند نشست تا امید در دل ملت بیدار شود. امیدواری، نه فقط برای قشری سوار بر ارکان قدرت، که امیدواری برای یک جامعه است که از قدرت و نعمات و ایجاد فرصت کنار ماندهاند.
پس نوروز ۱۴۰۰ نیز باید با بدرقه ناامیدی و تلخی به استقبال امید رفت.
*کارشناس فرهنگی
انتهای پیام/*
کد مطلب: 15575