ايران عضو سازمان جهانی صليب سرخ است و ميليونها دلار سالانه حق عضويت می دهد و در زمانهايی كه در كشورهای جهان سيل و زلزله آمده است به كمك مردم آن كشورها شتافته است حالا كه دچار مصيبت سيل شده، رئيس كميته بينالمللی صليب سرخ می گويد: «ايران برای كمك به سيلزدگان نمی تواند هيچگونه منافع مالی به دليل تحريمهای آمريكا دريافت كند.»
كثيفتر از آمريكاييها خودشان هستند و حقهبازتر از اروپاييها همين احمقهايي هستند كه در كاخ سفيد جمع شدهاند. بيش از دو دهه است در بوقهاي جهان ميدمند كه دولت ايران ميخواهد بمب اتمي بسازد در حاليكه خودشان بر انبوهي از زرادخانه هاي اتمي و هستهاي تكيه زدهاند. به اين بهانه انواع تحريمها را به ملت ايران تحميل كردهاند و ادعا دارند در صف اول حمايت از حقوق بشر هم قرار دارند. دو سال ملت ايران را پشت ميز مذاكره معطل كردند، به توافق رسيدند اما فرداي آن روز زير همه چيز زدند. ما را تحريم بانكي كردند گفتيم چرا؟ گفتند؛ براي اينكه ميخواهيد بمب بسازيد، در برجام تضمين داديم اينها خيالات است ايران هرگز به فكر ساختن بمب اتمي نيست.
سيل و زلزله آمد ايرانيهاي خارج از كشور، دوستداران انقلاب و دولتهايي كه با ملت و دولت ايران در وادي احترام متقابل هستند ميخواهند كمك نقدي و جنسي كنند باز مشمول تحريم بانكي و غيربانكي قرار ميگيرند. ميگوييم اين كه مثل روز روشن است ميخواهيم كمك انساني بگيريم شهرها و روستاهاي ويران را بسازيم، ربطي به بمب و موشك ندارد. اما باز هم همين كمكهاي انساندوستانه مشمول تحريم، تهديد و تحقير است. آمريكاييها كه از خر شيطان پياده نميشوند. اروپاييها كه وعده «S.P.V » و « INSTEX» هم ميدهند حاضر نيستند يك دلار يا يك يورو از كمكهاي انسان دوستانه ايرانيهاي خارج از كشور و مردم جهان به ملت ايران برسد. كينهتوزي و خصومتورزي با ملت ايران براي چيست؟ بعد هم ادعاي دوستي با مردم ايران و طرفداري از حقوق بشر ميكنند. زندگي بيش از ۲ ميليون نفر در خوزستان در محاصره سيل مختل شده است. هزاران خانه در گلستان و لرستان ويران شده و شهروندان ايراني در اين استانها از هستي ساقط شدهاند. آيا اينها بشر نيستند؟. اينها ميخواستند بمب بسازند يا موشك هوا كنند كه اينگونه مورد ستم و ظلم و بيرحمي قرار ميگيرند؟
ايران عضو سازمان جهاني صليبسرخ است و ميليونها دلار سالانه حق عضويت ميدهد و در زمانهايي كه در كشورهاي جهان سيل و زلزله آمده است به كمك مردم آن كشورها شتافته است حالا كه دچار مصيبت سيل شده، رئيس كميته بينالمللي صليب سرخ ميگويد: «ايران براي كمك به سيلزدگان نميتواند هيچگونه منافع مالي به دليل تحريمهاي آمريكا دريافت كند.» اين حرف رئيس كميته بينالمللي صليب سرخ جهاني نشان ميدهد سازماني كه براساس اصول خود بايد بيغرضي ، بيطرفي، استقلال و جهاني بودن را رعايت كند و فقط ارزشهاي انساني را در نظر بگيرد چگونه با تيغ تحريم آمريكاييها و ديدگاه منحط حقوق بشري آنها خاصيت وجودي خود را از دست ميدهد. مفهوم اين سخن اين است؛ كمكهاي بشر دوستانه هم مشمول تحريمهاي آمريكايي است. آمريكاييها بشر سيل زده و زلزله زده را اصلاً بشر نميدانند.
آمريكاييها يك تاجر شهوتپرست را رئيسجمهور كردهاند، او هم يك جلاد را كه قبلاً رئيس سيا بوده وزيرخارجه و يك ديوانه را كه از سبيلهايش خون ميچكد مشاور امنيت ملي كرده است و انتظار درك درستي از حقوق انسان از اين سه ابله بيمورد است. آنها از رنج و مرارت و به سختي افتادن و آزار ملت ايران لذت ميبرند.
اين حقيقت را ملت ايران و ملتهاي جهان با گوشت و پوست و استخوان خود لمس ميكنند و من در شگفتم اين آقاي عبدالكريم سروش با آن ادعاهاي روشنفكري چگونه درك و لمس نميكند.
اخيراً او به بهانه درگذشت آيتالله مؤمن فقيه انقلابي، عارف و زاهد گفته است:
«قانون اساسي آمريكا در مقاسيه با قانون اساسي ايران بسيار پيشرفته و مبتني بر حقوق بشر است.»
وي اضافه ميكند: «انقلاب ما انقلاب ديني نبود، بلكه فقهي بود. فقه ما بدوي و كهن است فقط براساس آن ميتوان به مردم زور گفت و تبعيض آورد.» يكي نيست به اين روشنفكر از خدا و خلق بيخبر بگويد، آقاي ترامپ براساس همين قانون پيشرفته و همين قرائت از حقوق بشر در قانون اساسي آمريكا به مردم ايران ظلم و از رژيم اشغالگر قدس حمايت ميكند و عليرغم همه مخالفهاي جهاني سفارت خود را به بيتالمقدس انتقال ميدهد و بخشي از خاك سوريه را به خاك غصبي صهيونيستها ملحق ميكند. قرارداد برجام با ايران و قراردادهاي آمريكا با دولتهاي ديگر را يك جانبه لغو ميكند. گويي سروش با پمپئو و جان بولتون مسابقه بلاهت، حقهبازي، پريشانگويي و … گذاشته است.
چرا در نگاه سروش آيتالله مؤمن فقيه، عارف و مفسر قرآن، نماد واقعي زهد و تقوا ميشود مظهر «زور» و «تبعيض» اما ترامپ شرابخوار و هرزهگر كه رسوايي و هرزگي آن در جام جهان به صدا درآمده ميشود طرفدار حقوق بشر!!
هر چه فكر كردم نام اين ادراكات فيلسوفانه و حقوقي و حيرتآور را چه بگذارم، فكرم به جايي قد نداد.
خدا رحمت كند مرحوم استاد پرورش را گاهي كه در برابر چنين نظرات بلاهتآميز و حيرتآور قرار ميگرفت ميگفت: «مرسي كم الله في دارين!»
بگذاريم و بگذريم. حال بايد در برابر شرارت آمريكا چه كرد؟
خدا كند حماقت آمريكاييها به آنجايي برسد، روزي كه خشم و نفرت ملت ايران به ويژه جوانان جاي خود را در يك عمل انقلابي نشان دهند. من روزي را ميبينم كه مشت محكم ملت ايران بر دهان آمريكا و اسرائيل در زمين، هوا و دريا با قدرت و صلابت كوبيده شود. آنروز خيلي دور نيست.
انتهای یادداشت/*
*یادداشتهایی که ایصال از روزنامه نگاران، نویسندگان و فعالان سیاسی منتشر می کند لزوماً بیان دیدگاه این رسانه نیست، آراء و نظرات ایصال صرفاً در ستون سرمقاله منتشر می شود.
**ستون تأملات ایصال جایی ست برای نشر آنچه که شاید به مذاق ما خوش نیاید یا به نظرمان برای گوش و چشم و ذهن مان مزاحمت ایجاد می کند؛ تا بیاموزیم، تکثر را بپذیریم و از مطلق انگاری پرهیز کنیم.