عمرالبشیر شاید پس از 30 سال تازه فهمید که سرکوب مردم و راضی کردن اجانب هیچ ثمری برای بقای حکومتش ندارد اما دیگر دیر شده بود.اکنون هم مردمش او را قبول نداشتند و هم دیگر برای منافع و مصالح اجانب مفید نبود. دیکتاتورها درست در همین نقطه سرنگون می شوند.
خسارت بی کفایتی و خودکامگی
برداشت بیگانگان از نهضت مردم سودان، پشت درهای بسته
احمد امینی
30 فروردين 1398 ساعت 1:06
عمرالبشیر شاید پس از 30 سال تازه فهمید که سرکوب مردم و راضی کردن اجانب هیچ ثمری برای بقای حکومتش ندارد اما دیگر دیر شده بود.اکنون هم مردمش او را قبول نداشتند و هم دیگر برای منافع و مصالح اجانب مفید نبود. دیکتاتورها درست در همین نقطه سرنگون می شوند.
در حالی که هنوز بیش از 2 ماه از قیام مردم سودان علیه تبعیض و بی عدالتی و گرانی کمرشکن در سودان نمی گذرد و مردم سودان با همراهی احزاب و گروههای صنفی، توانستند نظامیان سودان را برای برکناری و بازداشت عمر البشیر متقاعد کنند؛ مردم سودان اکنون شاهد کشوری هستند که پس از 30 سال به امید روزهای خوش آزادی و رفاه، در میدانهای شهر رقصان و پایکوبان شب و روز می گذرانند تا ثمره نهضت شان با ظهور کودتایی دیگر بر باد نرود.
اما این همه ماجرا نیست! رسانه ها و سیاستمداران سودان بخوبی می دانند که تغییر در سودان و پایان حکومت سودان، علت دیگری هم داشت و آن چیزی نبود جز کارنامه ضعیف حکمرانی عمر البشیر. اگرچه اراده و فعل خواستن مردم، مهمترین علت ساقط شدن حکومت عمر البشیر بود؛ اما بواسطه عملکرد متناقض و پر اشتباه رئیس جمهور مخلوع سودان،طی 30 سال تسلط بشیر و حزبش،همه دولتهای صاحب نفوذ در سودان را به این نتیجه رساند که عمرالبشیر متزلزل است و ناتوان. آری دولتهای خارجی را به این نتیجه رساند که برای حفظ منافع خود باید تغییر لازم در سودان رقم زده شود؛ تا اوضاع از کنترل خارج نشود.
تاریخ 30 ساله حکومت عمرالبشیر پر است از مواضع دوگانه و متزلزل،یک روز در کنار ایران و روزی دیگر بر علیه ایران،یک روز همراه با عربستان و روز دیگر برعلیه عربستان،یکروز صلح طلب و یک روز جنگ طلب،دارای سیاست متلاطم با جزر و مد زیانبار، نیمی از خاک سودان را برباد داد و فریاد پیروزی سرداد! مردم سودان را گرفتار گرانی و بیکاری نمود و در جنگ یمن همراه عربستان و امارات سربازان سودان را گرفتار کرد. عمرالبشیر شاید پس از 30 سال تازه فهمید که سرکوب مردم و راضی کردن اجانب هیچ ثمری برای بقای حکومتش ندارد اما دیگر دیر شده بود.اکنون هم مردمش او را قبول نداشتند و هم دیگر برای منافع و مصالح اجانب مفید نبود. دیکتاتورها درست در همین نقطه سرنگون می شوند.
اکنون که یک هفته از بازداشت عمر البشیر میگذرد،تحولات پی در پی برای کنترل نبض انقلاب خیابان های پر از جمعیت سودان به سرعت برق و باد رقم می خورد. نظامیان شورای انتقالی تشکیل می دهند،فرماندهان کودتا یکدیگر را برای جلب اعتماد عمومی عوض میکنند،با نمایندگان سازمانهای جهانی و سفیران کشورها تماس می گیرند و ملاقات برگزار می کنند،از مرحله حساس گذار به سوی حکومت مردم بر مردم سخن می گویند،با مردم خیلی مهربان شده اند!
کمی که اوضاع بهتر می شود، سر و کله آمریکا، روسیه،عربستان،امارات و مصر پیدا می شود؛ عربستان از کمکهای سخاوتمندانه غذا و دارو و سوخت به سودان سخن می گوید و ملک سلمان سودان را قلب خود میداند! مصر از نقش سازنده سودان جدید در اتحادیه افریقا و اتحادیه عرب،امارات برای بازگشت سربازان سودان در ائتلاف سعودی ـ اماراتی جنگ با یمن، قول محکم نظامیان را می گیرد. روسیه و امریکا اعلام می کنند،اگر حقوق بشر رعایت شود و عمر البشیر هم تحویل دادگاه لاهه شود؛آماده تعامل با دولت آینده سودان هستند. حتی ایران هم می گوید؛ سرنوشت سودان به خود سودان مربوط است!
در حالی که سودان برای حرکت به سوی دمکراسی هنوز آمده نشده بود،عمر البشیر به دست خود آخرین میخ را بر حکومت فاسد خود زد و آنرا به دست نظامیان واگذاشت و به گوشه زندان نشست تا شاید با گرفتن پناهندگی و با مصالحه از دادگاه جنایات جنگی لاهه رهایی یابد،غافل از اینکه دولتهای خارجی به هیچ وعده ای که منافع شان در آن نباشد عمل نخواهند کرد.عمرالبشیر یا باید عصایش را چوبه دار خودش تبدیل کند، یا با آن، تا دادگاه لاهه، افتان و خیزان برود.
به نظر می رسد، اگر احزاب و رسانه های سودان بتوانند مردم و بویژه جوانان پرشور سودانی را نسبت به حقایق آگاهتر کنند، روزهای خوش سودان هم فرا می رسد،روز هایی که سودانی ها به دور از مکر سلطه طلبان و گماشتگان سیاسی،فقط به فکر آزادی،توسعه و آباد کردن کشور خود باشند، نه در فکر تامین قوت لایموت! آری سودان را فقط مردم آگاه و بیدار سودان آباد خواهند کرد، سرنوشت آینده سودان در بستر آزادی و آگاهی بخشی رسانه ها و احزاب رقم می خورد نه در پشت درهای بسته.
انتهای پیام/*
کد مطلب: 1287