در شرايط اسفناکی که خبرنگاران و روزنامهها دارند، صرف نامگذاری و تجليل از خبرنگاران و روزنامهنگاران بيشتر به شوخی شبيه است.
در این شرایط، روز خبرنگار یک شوخی است
فریدون صدیقی*
آرمان ملی , 16 مرداد 1399 ساعت 8:53
در شرايط اسفناکی که خبرنگاران و روزنامهها دارند، صرف نامگذاری و تجليل از خبرنگاران و روزنامهنگاران بيشتر به شوخی شبيه است.
تعريف روز خبرنگار براي من، آن روز، دقيقه و لحظهاي است که يک مخاطب جلوي دکه مطبوعاتي خم ميشود و يک روزنامه را برميدارد، يا فردي براي کسب خبر به يک خبرگزاري مراجعه مينمايد.
در حقيقت ما هرچقدر رسانههاي پرمخاطب، فراگيرتر و عموميتري داشته باشيم، جمعيت قابل توجهي هر روز به احترام اهالي رسانه، روز خبرنگار را جشن ميگيرند.
زمانیکه 17 مرداد را پس از شهادت محمود صارمي براي احترام به زحمات يکساله خبرنگاران نامگذاري کردند، وظيفه گراميداشت اين روز برعهده متوليان و مسئولاني نيست که اين روز را نامگذاري کردهاند، بلکه پاسداشت مقام اين شهيد و روز خبرنگار در اين است که هر سال در اين روز رسانهها نسبت به سال گذشته پرمخاطبتر، پرخوانندهتر و پربينندهتر باشند.
مگر شهيد صارمي براي کسب خبر و اطلاعرساني در افغانستان به شهادت نرسيد؟
بيشک او براي پاسخگويي به مخاطباني که پيگير رويدادهاي افغانستان بودند، پاي در ميدان جنگ نهاد.
در شرايط اسفناکي که خبرنگاران و روزنامهها دارند، صرف نامگذاري و تجليل از خبرنگاران و روزنامهنگاران بيشتر به شوخي شبيه است.
در روزهايي که تعداد قابلتوجهي از همکاران ما در رسانههاي مختلف بيکار شدهاند يا ممکن است هر لحظه کارشان را از دست دهند، واقعا بزرگداشت اين روز چه معنا و مفهومي دارد؟
برخي از خبرنگاران بيکار شده حتي خودرويي ندارند که راننده اسنپ شوند و در واقع شغلي براي آنها وجود ندارد، چون در اين زمينه تحصيل کردهاند و سالها تجربه اندوختهاند و بر اساس اين حرفه، زندگي حداقلي خود را شکل دادهاند و هماکنون حداقلهاي خود را از دست ميدهند.
در چرايي اين اتفاق ناخوشايند عوامل مختلفي سهيم است، متاسفانه مسئولان، متوليان يا قانونگذاران، فضا و زيستي را بهتدريج براي رسانهها فراهم کردند که تاثيرگذاري خود را هم براي مخاطب و هم براي خودشان از دست بدهند.
فرصت تاثيرگذاري و ورود به عرصه خبر، در طي چند دهه گذشته به بهانههاي مصالح ملي و منافع ملي از رسانهها گرفته شد، اما هيچ روزنامهنگاري را نميشناسم و نديدهام که مصالح ملي را ناديده بگيرد يا در جهت تحقق منافع ملي گام برندارد.
در حقيقت خبرنگار در جهت تحقق اين عوامل پا به عرصه رسانه ميگذارد که به نوبه خود نقش موثري را ايفا نمايد.
متاسفانه در طي چند دهه گذشته، اين ديدگاه سليقهاي شد و در برخي از مواقع منافع ملي به منافع شخصي تبديل شد و در اين بين پيکر روزنامهها هر روز رنجورتر از گذشته شدند و آنچه بهعنوان موضوع براي روزنامهها باقي ماند، به حداقلها و موضوعات دمدستي رسيد.
در روزگاري که مخاطب در شبکههاي اجتماعي سير ميکند و به يک رسانهخبرنگار تبديل شدهاند، در ابتدا شبکههاي اجتماعي به حداقلهاي مخاطب پاسخ دادند و پاسخ را گرفتند و بهتدريج وارد فضاهاي ارتباطي شدند که حالا به شهروندخبرنگار تبديل شدهاند.
اين ديدگاههاي سليقهاي و محدوديت رسانهها باعث شد که روزنامهها کنشمند عمل نکنند و در بهترين شکل به واکنشي عمل کردن رسيدند.
بهعنوان مثال اتفاقي که امروز رخ ميدهد و خبر آن به شکل وسيعي در شبکههاي اجتماعي، خبرگزاريها و شبکههاي برونمرزي پخش ميشود، فردا در روزنامهها با حداقل تاثيرگذاري منتشر خواهد شد و باعث شده رسانههاي ما مرجعيت خود را از دست بدهند.
رکن مهم توسعه در هر جامعهاي ارتباط است و دنيا به اين باور رسيده که بيش از آنکه گلولهها کاربرد داشته باشند، قلمها کارکرد دارند و اين اتفاقِ غمانگيزي است که رسانههاي ما در بيمخاطبي سير ميکنند.
از سوي ديگر، دانشکدههاي ارتباطات و مراکز آموزش خبرنگاري، کارکردشان را از دست خواهند داد و زمانيکه براي فارغالتحصيلان شغلي وجود نداشته باشد، اين مراکز علمي راهي بهجز تعطيلي پيش روي خود نخواهند ديد.
پس در اين شرايط بزرگداشت گرفتن براي خبرنگاران، شوخياي بيش نيست و کملطفي در حق شهدايي است که سالها براي کسب خبر يا شهيد شدند يا دچار سانحه شده و جانشان را بر سر اين راه گذاشتند.
اما چون نگاه خوشبينانهاي همواره به رويدادها دارم، اميدوارم اين معضل و مانع بزرگ از پيش پاي اطلاعرساني کشور برداشته شود و ما و همکارانمان به آن وظيفه و رسالتي که براي ما تعريف شده، عمل نماييم که بتوانيم نقشي در تعالي و پيشرفت جامعه داشته باشيم.
*روزنامه نگار ارشد و استاد روزنامه نگاری
انتهای پیام/*
کد مطلب: 11231