صحبتهای محمدجواد ظریف، وزیر محترم امور خارجه کشور در مجلس شورای اسلامی نکات فراوانی داشت. دراینباره گفتنیهایی هست:
یک. «همه مفاهیم بینالمللی و روابط سیاسی دچار تحول بنیادین شده است. نه اینکه مفاهیم قبلی نابودشده باشد،اما امام(ره) مفاهیم جدیدی را در این حوزه جایگزین نموده که فرصت ویژهای را برای کشورهایی نظیر جمهوری اسلامی ایجاد کرده است و امام راحل اولین فردی بود که این تحول را تشخیص داد؛ اگر نامه امام (ره) به گورباچف را ملاحظه کنید میبینید در آن زمان حضرت امام (ره) این تحول را تشخیص دادند و به دنبال ایشان خلف صالحش رهبر معظم انقلاب همین روش را ادامه دادند.»
این جملات اگر بدون ذکر نام منتشر شود، کمتر کسی احتمال میدهد گوینده آن، محمدجواد ظریف است؛ هم او که معلم دیپلماسی انقلابی در مجلس شورای اسلامی است، اما در ژنو بیشتر به مجری دیپلماسی و تفکر غربگرا شبیه بود.
توقع از شخصیتی مثل جناب ظریف این است که این توان سیاسی و چند وجهه بودن را پای میز مذاکره و در برابر دشمنان قسمخورده اعمال کنند نه صحن خانه ملت.
دو. «تاریخ نشان خواهد داد برجام سند افتخار ایران است» چرا این جمله را از «سردار دیپلماسی ایرانزمین!» میشنویم؟ پاسخش ساده است؛ اگر برجام، «سند افتخار» نباشد و «خسارت محض» قلمداد شود، درجههای سرداری و لقب امیرکبیری و مصدقی و امثالهم از ایشان گرفتهشده و جایگاه و مرتبه واقعیشان هویدا میشود؛ کسانی که چند سال، افراد با تفکر دیگر را گروهبان و کوتوله و ناآشنا به زبان دنیا نامیدند، تمام هراسشان از دست دادن این عناوین و القاب خیالی است که برای خود ساخته بودند.
احتمالا پادشاهان قاجار و پهلوی هم گمان داشتند آیندگان از آنان به قدرت و عزت یاد خواهند کرد و بذل و بخشش آنان در قراردادهای نگین هم سند افتخار بوده است!
سه. نکتهای که نمیتوان از کنار آن گذشت، استفاده چندباره وزیر امور خارجه از عبارات و تعاریف مقام معظم رهبری پیرامون ایشان است. البته آقای ظریف از کنار این مسئله بهراحتی میگذرند که رهبر معظم انقلاب، از برخی پیشینیان که او دیپلماسی آنها را بیاثر و ناشی از بلد نبودن زبان دنیا میداند، دفاع کردهاند.
حمایت امام و مقام معظم رهبری از دولتها و دولتمردان سابقه ۴۰ ساله دارد و مربوط به زید و بکر نیست و اتفاقا این هم از سر حکمت است؛ تکلیف و اختیار توأمان تفویض میشود و البته پاسخگویی وظیفه دولتهاست چراکه مخاطب بایدها هستند.
اگر برجام شما منعقد نمیشد، اگر شما در مذاکرات، مبسوط الید نبودید امروز بهانه داشتید؛ اما امروز شما دستاورد «تقریبا هیچ» را میبینید فلذا مجبورید بگویید تاریخ نشان خواهد داد … حالا این تاریخ چه زمانی و چه چیزی را نشان خواهد داد، خدا میداند و بس.
چهار. در صداقت و شجاعت ظریف شکی نیست، حاشا که ما او را دروغگو و بزدل بخوانیم که استفاده از این الفاظ در برابر صاحبان افکار مخالف در شأن دیگرانی است که خود بهتر میدانند، اما آنچه سرآغاز اختلاف دیدگاه بسیاری از فرزندان انقلاب با جناب ظریف است، اشتباهات محاسباتی و مبانی غلط راهبردی است.
پیشنهاد ما این است که با کنار گذاشتن عملکرد گزینشی، تنها به آن بخشهایی از سخنان رهبری که در تفقد از ایشان است اکتفا نکنند و سایر بخشهای فرمایشات ایشان پیرامون شیطان بزرگ را نیز بخوانند. به قاموس فکری امام و رهبری پایبند باشند و فراموش نکنند که «آنها که خواب آمریکا را میبینند، خدا بیدارشان کند.»
پنج. «بهترین روابط را با برادر شهیدم مرحوم قاسم سلیمانی داشته و هر هفته با ایشان جلسه هماهنگی داشتم» یکی از نکات ناراحتکننده دیگر در صحبتهای آقای ظریف، خرج کردن ایشان از چهره سردار دلهاست گاهی بزرگان با افراد دارای خطا و نقص، جلسات مستمری برگزار میکنند تا ولو در حد چند درجه از اشتباهات آنان بکاهند؛ گاهی برای این است که به آنان روحیه عزت و اقتدار، تزریق کنند تا قدری از خودباختگی فاصله بگیرند.
*روزنامه نگار
انتهای پیام/*