هادی خانیکی: مهم ترین آرزوی مرحوم معتمدنژاد این بود که منظومه ارتباطات شکل بگیرد و بتواند به حل و فصل مسائل ایران کمک کند
استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه هر کسی از دور و نزدیک با مرحوم معتمدنژاد در ارتباط بود با آرزوهای او آشنا بود، تصریح کرد: مهم ترین آرزویش چیزی به اسم علم ارتباط، خانواده ارتباطات و اینکه منظومه ارتباطات شکل بگیرد و بتواند به حل و فصل مسائل ایران کمک کند. معتمدنژاد به همه تعلق دارد و محدود به یک دانشکده نیست.
به گزارش سرویس فرهنگ ایصال نیوز، همزمان با دهمین سالگرد درگذشت مرحوم کاظم معتمدنژاد، انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات و انجمن دانشآموختگان ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، در نشستی با حضور استادان، محققان، دانشجویان، دانشآموختگان و روزنامهنگاران، به بازخوانی اندیشهها و دیدگاههای علمی پدر علوم ارتباطات و مرور وضعیت فعلی ارتباطات در کشور پرداختند. در این چارچوب دهمین سالگرد درگذشت پدر علوم ارتباطات ایران «دکتر کاظم معتمد نژاد» عصر شنبه ۲ دی ۱۴۰۲ در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
خانیکی: معتمدنژاد به همه تعلق دارد
هادی خانیکی در ابتدای این مراسم گفت: ۱۰ سال از ۱۴ آذری که مرحوم معتمدنژاد در مسیر برگزاری نکوداشت خود بود، گذشت. ده سال زمانی طولانی است که به اعتبار آن خواسته باشیم که دکتر معتمدنژاد را یادآوری کنیم و بگوییم او از چه گفت؟ از کجا بود؟ قرار ما این بود که ۱۴ آذر امسال مراسمی برای دکتر معتمدنژاد برگزار کنیم و در غیاب نهادهای رسمی و دانشگاه ها، باز هم مسئولیت بر عهده نهادهای مدنی افتاد. خوشحالم که همه دوستان ما هم در دانشگاه و دانشکده های علوم ارتباطات نهایت لطف را داشتند و ما را در برگزاری این مراسم یاری کردند.
او ادامه داد: این بازخوانی اندیشهها به معنای ماندن در گذشته نیست، اگرچه آن هم ارزش دارد، اساسا تاریخ و بازگشت به تاریخ را میشود با دو رویکرد دنبال کرد؛ یکی رویکرد افرادی مثل فردریک جیمسون که شامل بیان خاطرهها و متصل کردن گسیختنیها بر اساس خاطرات است. وقتی بر اساس خاطرات، به گذشته رجوع میکنیم، خاطرات معمولا شیرین است و چارچوببندی شده و تاریخمند است و بازخوانی تاریخ مبتنی بر خاطره ذهنیتی بوده که بیشتر در گذشته بوده اما جیمسون میگوید باید از خاطرهها گذشت و بیشتر به سمت آرزوها رفت. به سمت تصویر و استخراج منابع فرهنگی برای یک آینده. به نظر میآید بخشی از خاطراتی که در این فهم تاریخی که به اعتبار دکتر معتمدنژاد سامان گرفت، در سال ۸۳ که نکوداشت او برگزار شد و سال ۹۲ که مراسم مختلفی برگزار شد، اتفاق افتاد.
این استاد دانشگاه بیان کرد: «فرزانه فروتن» که مجموعه خواندنی است در همان سال تدارک دیده شد. هنوز هم میتوان آن را خواند که بدانیم معتمدنژاد که بود. اما بازخوانی که مد نظر انجمن بود بازخوانی بر اساس آرزوهایی بود که معتمدنژاد داشت.هر کسی از دور و نزدیک با مرحوم معتمدنژاد در ارتباط بود با آرزوهای او آشنا بود. مهم ترین آرزویش چیزی به اسم علم ارتباط، خانواده ارتباطات و اینکه منظومه ارتباطات شکل بگیرد و بتواند به حل و فصل مسائل ایران کمک کند. معتمدنژاد به همه تعلق دارد و محدود به یک دانشکده نیست. در عین حال که دانشکده علامه طباطبایی خانه او بود و به خاطر همان در ایران ماند، اما در وطن خویش غریب بود. مرحوم معتمدنژاد محدود به شاگردان و همکاران مستقیم او نبود و همه باید از معتمدنژاد حرف بزنند.
او گفت: نمی دانیم اگر دکتر معتمدنژاد نبود آیا مطالعات انتقادی را در درون مطالعات ارتباطاتی می دیدیم. اگر امروز میخواهیم از معتمدنژاد حرف بزنیم جای خالی دانشهای جدید و فناوریهای جدید را در ارتباطات ببینیم و دنبال کنیم، هوش مصنوعی و علوم شناختی و توجه به پلتفرمها در کنار روایت اینها، همه پدیدههایی هستند که باید آنها را در میان آرزوهای کاظم معتمدنژاد ببینیم.
خانیکی در پایان گفت: باید امروز میراث دار خوبی برای بزرگان علوم ارتباطات باشیم. یک دینی بر دوش من بود که باید برای دکتر تهرانیان انجام می دادم که انجام دادم.امیدوارم کسان دیگری هم ادامه دهنده این راه باشند و جا دارد از علی اسدی هم یاد کنیم و میراث ماندگار او را بازخوانی و به نسل امروزمنتقل کنیم…
راودراد: معتمدنژاد به خوبی سینما را می شناخت
در ادامه این مراسم اعظم راودراد استاد دانشگاه تهران گفت: سعادت شاگردی دکتر معتمدنژاد را نداشتم، اما غیر مستقیم از دانش ایشان استفاده کردم.در سال های اولیه که به گروه ارتباطات دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۵ پیوستم، ۲۷ سال پیش درس مبانی ارتباطات اجتماعی را باید تدریس می کردم و در همان سال تا چندین سال بعد هم از کتاب وسایل ارتباط جمعی مرحوم معتمدنژاد استفاده کردم.
این استاد دانشگاه بیان کرد: در آن زمان کتاب ها را در قالب فیش خلاصه می کردم که کتاب معتمدنژاد از آن جمله بود دو نکته در ارتباط با کتاب معتمدنژاد بود اینکه؛ در همان سال ها بسیاری از نشریات به بررسی رسانه ها از جمله تلویزیون، مطبوعات و رادیو می پرداختند، اما کمتر نشریه و تحقیقی درباره سینما به بحث و تفحص می پرداخت.
او ادامه داد: اما دکتر معتمدنژاد در کتابش کاملا به بحث سینما پرداخت و با توجه به غلبه روزنامه نگاری در دانشکده ها، دکتر معتمدنژاد به سینما به عنوان رسانه ارتباطی پرداخته بود. مشابهت و تفاوت سینما با سایر وسایل ارتباطی از مباحثی بود که به دکتر معتمدنژاد به آن توجه داشت. این رویکرد نشان از نگاه همه جانبه گرایی دکتر معتمدنژاد داشت.
این استاد دانشگاه روایت کرد: در آن سال ها دکتر معتمدنژاد تلاش زیادی انجام داد که پیش نویس سند میثاق اصول اخلاقی حرفه روزنامه نگاری به قانون تبدیل شود، اما به سرانجام نرسید. ما در دانشگاه تهران در دوره ارشد و دکتری در منابع داخلی بسیار به دنبال اخلاق در رسانه ها هستیم که کمیاب است و تنها به همین پیش نویس می رسیم. امیدوارم دانشجویان این مهم را پیگیری کنند و به جایی برسانند.
خوارزمی: نگاه جهانی و همه جانبه از ویژگی های برجسته معتمدنژاد بود
در ادامه این مراسم شهیندخت خوارزمی استاد علوم ارتباطات گفت: قبل از انقلاب با دکتر معتمدنژاد آشنا شدم، ولی انجمن فرصتی به من داد که از نزدیک با دکتر معتمدنژاد آشنا شوم و با او بیش از ۸ سال کار کردم و بسیار متاسف شدم که چرا زودتر با دکتر آشنا نشدم.
خوارزمی بیان کرد: معتمدنژاد در شرایطی انجمن ایرانی مطالعات جامعه اطلاعاتی را تاسیس کرد که کشور ایران مسائلش مثل امروز نبود، ولی با چالش های جدید حکمرانی مواجه بود. در آن سال ها با انقلاب دیجیتال روبرو بودیم که هیچ متولی در ایران نداشت. دکتر معتمدنژاد چون نگاه جهانی داشت، انجمن را با رویکرد جهانی درباره موضوع تکنولوژی تاسیس کرد. دغدغه توسعه ایشان در چارچوب برنامه توسعه پایدار سازمان ملل بود.
او ادامه داد: مرحوم معتمدنژاد از طریق انجمن می خواستند ایران نقش فعال در اجلاس WSIS داشته باشد. دکتر معتمدنژاد کسانی را به انجمن دعوت می کرد که هیچ کدام در عرصه ارتباطات کار نکرده بودند. اما نگاه و رویکرد معتمدنژاد یک پدیده ارتباطی و جهانی و درک عمیق نسبت به همه بود. دکتر معتمدنژاد بسیار آینده نگر بود. خود جامعه اطلاعاتی متعلق به آینده بود. ایشان بسیار مصمم بود که در جریان آخرین روند تکنولوژی قرار بگیرد و یکی از اهداف انجمن، آشنایی جوانان با فناوری ها و تکنولوژی ها بود.
او گفت: درسی که از معتمدنژاد باید گرفت درس پایداری، شکیبایی و عزم راهبردی است. دکتر معتمدنژاد به هر قیمتی می خواست این انجمن به اهدافش برسد. انجمن توانست نقش موثری ایفا کند. متأسفانه بعد از درگذشت دکتر معتمدنژاد، این انجمن هم تعطیل شد و این یک آسیب جدی است، در حالیکه جامعه ایرانی نیاز به چنین نهادهایی دارد. اما چرا نمی توانیم چنین نهادهایی را برپا کنیم؟ چرا وقتی بنیادی را تاسیس می کنیم نمی توانیم آن را حفظ کنیم؟
این استاد دانشگاه گفت: همه ما در حال تجربه پدیده های پر تناقضی هستیم. از یک طرف انقلاب تکنولوژیک مسیری را طی می کند که همگرایی نوین همه را نگران کرده است. روند رو به جلو است، پتانسیل، خلاقیت، منطق و خردورزی همه اینها بنیان جریان تکنولوژیک است. ما در حال حاضر شاهد دو رویدادی هستیم که باور نمی کنیم در دهه دوم قرن بیست و یک با چنین جنگ های توحش آمیزی روبرو هستیم. به نظرم این جنگ ها نوعی برگشت به عقب است. علوم اجتماعی باید پاسخ دهد که پیش فرض ها درباره طبیعت انسان درست بود؟آیا بر مبنای پیش فرض ها دچار توهم نبودیم؟
خوارزمی ادامه داد: مطمئنم اگر دکتر معتمدنژاد زنده بود، حتما این مساله را در دستور کار انجمن قرار می داد و بر مسائلی از این دست تاکید می کرد. اگر مهمترین دغدغه جامعه اطلاعاتی، جامعه بشریت است، باید این مسائل را به بحث بگذاریم. دکتر معتمدنژاد معتقد بود که نظام حکمرانی نمی تواند مسائل ما را حل کند. دکتر معتمدنژاد اعتقاد به جامعه مدنی داشت. اگر می خواهیم بر روی واقعیت جامعه ایران تاثیر بگذاریم، باید شبکه سازی اول درون خانواده ارتباطات داشته باشیم، چرا که در آنجا مسائل چند بعدی دیده می شود.
نمکدوست: دکتر معتمدنژاد از حامیان جدی آزادی اطلاعات بود
حسن نمکدوست در این مراسم گفت: ماه پیش دادستانی شکایتی علیه روزنامه اعتماد مبنی بر افشای سند محرمانه وزارت کشور تنظیم کرد. بر همین اساس واکنش حقوقدان ها در رد داعیه دادستانی استناد به قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ماده ۵ و ماده ۱۱ بود. موادی که ذکر می کنند رویکردهایی که متضمن حق یا تکلیف درباره شهروندان باشد نمی تواند محرمانه بسته بندی شود.
او ادامه داد: دکتر معتمدنژاد از کسانی بودند که در تدوین قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات مشارکت جدی داشت. بسیاری از حقوقدان ها قانون کنونی را قانون فوق العاده ضعیفی می دانند البته که به حق و درست است و مهم ترین نشانه آن ترکیب کمیسیون این قانون است که بر خلاف فرآیندهای مرسوم در دنیا که عموما مدافعان حرفه ای این حق و آزادی راهبری این کمیسیون را بر عهده می گیرند، در قانون ما پیش بینی شده که مقامات دولتی این کمیسیون را راهبری کنند. یعنی در مواردی که شهروندان شکایتی دارند که از حق دسترسی محروم شدند، بایستی به خود حکومت شکایت کنند!
او بیان کرد: اما این قانون با محدودیت های جدی که دارد برای روزنامه اعتماد مورد استناد قرار گرفت و روشن کرد چیزی که می خواهد تکلیف یا حقی را برای ما دیکته کند، نمی تواند مهر محرمانه داشته باشد.
نمکدوست تاکید کرد: دکتر معتمدنژاد مدافع آزادی اطلاعات بود. کسانی بودند که همزمان و یا شاید قبل از ایشان به ضرورت تدوین و تصویب این قانون پرداختند. یکی از دوستان آقای سیامک قاجار هستند و کرسی صلح دموکراسی و حقوق بشر دانشگاه شهید بهشتی که آقای دکتر هاشمی، دکتر انصاری، دکتر امیر ارجمند، دکتر دولت رفتار در آن حضور داشتند. این قانون با همه کاستی هایش حاصل تلاش آن کارگروه بود.
این استاد پیشکسوت روزنامه نگاری بیان کرد: قانون آزادی اطلاعات جز گفتمان های بسیار مهم آزادی گرایانه است. آیا خانواده دانش ارتباطات ما بعد از فوت دکتر معتمدنژاد گفتمان آزادی اطلاعات را پیگیری کرده است؟ متأسفانه خیر. در حالیکه آزادی اطلاعات درست مانند آزادی بیان سنگ بنای همه آزادی های دیگر تلقی می شود. در رشته ارتباطات یگانه استادی که از این بحث حمایت می کردند، دکتر معتمدنژاد بودند.
او ادامه داد: گفتمان دوم که متعلق به دکتر معتمدنژاد است نه در ایران و تا جاییکه من پیگیری کردم کسی در کائنات این ترم را با این وسعت به کار نبرده است، استقلال حرفه روزنامه نگاری است. استقلال حرفه ای روزنامه نگاری منظومه ای است که به استقلال اندیشه ای آقای دکتر معتمدنژاد انسجام می بخشید. آقای معتمدنژاد معتقد بودند روزنامه نگارها، کارگر به معنای متعارف کارگر یدی نیستند. بنابراین تحمیل قانون کار نوع کارگرانه یدی به حرفه روزنامه نگاری، مُخل مبانی اندیشه ای و روزنامه نگاری است. بلایی که الان گرفتار آن هستیم و روزنامه نگار امروز تابع قانون کار است. در حالیکه دکتر معتمدنژاد معتقد بودند روزنامه نگاران باید ساز و کار خاص خود را داشته باشند. ایشان معتقد بودند مناسبات میان روزنامه نگاران و مدیران آن، باید از جنس خاصی باشد. اعتقاد داشتند سندیکای انجمن صنفی روزنامهنگاران بایستی کاملا مستقل از حکومت باشند.
او توضیح داد: با کمال تاسف خانواده دانش ارتباطات ایران پس از فوت ایشان این قصه را جدی ادامه نداده است. فارغ از اینکه حال روزنامه نگاری در ایران خوب نیست.
نوروزی: استاد معتمدنژاد بر مباحث مطبوعات و رسانه مسلط بود
کامبیز نوروزی در این مراسم گفت: ایشان تحصیلات حقوقی در ابتدا داشتند و تا سال ۵۰ هم به درجه دانشیاری دانشکده حقوق می رسد. در آن سال ها اشتغال به حرفه ای چون قضاوت و وکالت ساده است و از لحاظ درآمدی با حوزه مطبوعات بسیار متفاوت است. اما ایشان راه روزنامه نگاری و رسانه را در پیش می گیرد و خلف عادت می کند و رشته حقوق را رها می کند. می دانید که رشته روزنامه نگاری از لحاظ اقتصادی هیچگاه جذاب نبوده است. اما ایشان چنین انتخابی می کند. شخصا این انتخاب را یک ویژگی برجسته می دانم و کمیاب و یا شاید نایاب.
نوروزی ادامه داد: این ویژگی نشان دهنده چندین مساله است؛ یکی علو طبع است و شجاعت که انتخاب بسیار دشواری است. در رشته حقوق که یک رشته تبعی و اعتباری است ما باید اول یک موضوعی را بشناسیم تا بتوانیم بعد درباره آن حرف حقوقی بزنیم.
او ادامه داد: دکتر معتمدنژاد نخستین کسی است که حقوق مطبوعات و رسانه را به شکل سیستماتیک و منسجم مطرح می کند. با وجود اینکه ایشان در این کار اولین است، ولی در کارش برجسته است. آنچه باعث می شود حقوق مطبوعات توسط دکتر معتمدنژاد در چنین موقعیتی قرار بگیرد، تسلط ایشان به موضوع مطبوعات و رسانه و ارتباطات است.
این حقوقدان گفت: یک اشکال بزرگ در رشته حقوق ایران این است که ما در دانشکده موضوعات را به درستی فهم نمی کنیم . از حقوق تجارت می گوییم ولی خود تجارت را نمی شناسیم. یا حرف از حقوق خانواده می زنیم ولی با نهاد خانواده به عنوان نهاد اجتماعی آشنا نیستیم و همین باعث شده رشته حقوق در ایران ضعیف باشد و این اشکال از همان اول در آموزش حقوق بود.
او ادامه داد: دکتر معتمدنژاد کسی است که موضوع بحث حقوقی را خوب می شناسد و چون خوب می شناسد، مباحث حقوقی که مطرح می کند مباحث پخته ای است. حقوق یک رشته تجربی هم است. تا زمانیکه یک مساله در جامعه تجربه نشود، نمی توانیم فهم حقوقی از آن پیدا کنیم.
او بیان کرد: مطبوعات در تاریخ ایران قدمت زیادی دارد، اما همواره با نوسان های زیادی همراه بود. زمانی که دکتر معتمدنژاد مباحث حقوق مطبوعات را مطرح می کند و بعد اواخر دهه ۷۰ کتاب ایشان منتشر می شود. جامعه ایران در یک تجربه تازه از کار مطبوعاتی است. دهه ۷۰ اوج گیری مطبوعات بود. ایشان با تسلط بر حقوق مطبوعات که در فرانسه داشتند با استفاده از آن منابع تلاش کردند آن مفاهیم را تا اندازه ای در ساخت حقوقی ایران تطبیق دهند. معتمدنژاد این توانایی را داشت که یک نظام حقوقی جا افتاده و سیستماتیک را بتواند وارد ساخت حقوقی ایران کند و آن را پیوند دهد.
او در پایان گفت: تواضع دکتر معتمدنژاد را طور دیگری تفسیر می کنم. دکتر معتمدنژاد جز معدود اساتیدی بود که در رشته حقوق و ارتباطات ارتباط مستقیم با جامعه روزنامه نگاری ارتباط داشت، به رغم سن و منزلت علمی و اجتماعی که داشت کمترین اِبایی از رفت و آمد نداشت. همین عامل باعث می شد تا ایشان به روز باشد. نه فقط به روز اکادمی، بلکه موضوعش را در بستر حرکت های اجتماعی واقعا موجود بشناسد و بتواند تحلیل کند. یاد ایشان همیشه زنده است و امیدواریم مسیری که ایشان شروع کرد توسط روزنامه نگاران و همکاران ایشان ادامه پیدا کند.
فرقانی: بزرگداشت انسان های توسعه یافته ای چون مرحوم نژاد یک ضرورت است
در ادامه این مراسم دکتر فرقانی گفت: همگی بر اینکه مرحوم معتمدنژاد پدر و پیشگام حوزه ارتباطات بود، توافق داریم. کسی که نقش پیشگام را دارد، به این معنا نیست که منشا همه اتفاقات باشند، نقش اصلی آنها این است که یک جمعی را به دنبال خود می کشانند و الهام بخش هستند و راه نه چندان روشن دیگران را مشخص می کنند و در یک چارچوب حرکت می کنند.
او ادامه داد: پس از ده سال شاگردان باز این احساس نیاز را کرده اند که در چه حوزه ای باید کار انجام دهند و پیش بروند.خوشحالم که من نقش کوچکی در تحقق یکی از آرزوهای دکتر معتمدنژاد داشتم و آن راه اندازی دانشکده علوم ارتباطات در سال ۱۳۹۴ یعنی دو سال پس از درگذشت دکتر بود.
فرقانی گفت: در عصری که دچار امتناع توسعه هستیم و به شدت در تنگنای توسعه هستیم و نگرش توسعه بسیار کمیاب شده و انسان های توسعه یافته اطراف مان نیستند، بزرگداشت انسان های توسعه یافته ای چون مرحوم نژاد یک ضرورت است.
این استاد پیشکسوت روزنامه نگاری بیان کرد: در هر جامعه ای برای توسعه به دو مولفه مهم به نام ساختار و انسان های توسعه یافته نیاز داریم. انسان توسعه یافته، در تفکر و شخصیت و رفتار و کردار و گفتارش توسعه پیداست. هیچ جامعه ای بدون انسان های توسعه نمی تواند راه توسعه را پیدا کند. انسان های توسعه یافته می توانند انرژی های توسعه یافته را هدایت کند.
او افزود: معتمدنژاد یک انسان توسعه یافته و توسعه گرا بود و به تفکر انتقادی بسیار بها می داد.سعه صدر، مدارا، رواداری، پرهیز از خشونت از ویژگی های یک انسان توسعه یافته است.
فرقانی با اشاره به شخصیت علمی دکتر معتمدنژاد گفت: ادبیات امروز در عرصه روزنامه نگاری آکادمیک و حرفه ای وامدار تولید محتوای معتمدنژاد است. این ادبیات را شاگردان مرحوم معتمدنژاد مستقیم و غیر مستقیم به ما یاد دادند.
او ادامه داد: توسعه مطبوعات از ابزارهای مهم توسعه ملی است، موضوعی که مرحوم معتمدنژاد بر آنتاکید داشت و معتقد بود باید بسترهای مناسب برای روزنامه نگاران فراهم شود. از دیگر تلاش های دکتر معتمدنژاد، تمرکز بر تولید ادبیات روزنامه نگاری علمی و حرفه ای و تلاش برای تثبیت جایگاه حقوقی و قانونی و حرفه ای روزنامه نگاری بود.
فرقانی در پایان گفت: تلاش های دکتر معتمدنژاد برای تبدیل بسیاری از اصول حقوقی و روزنامه نگاری به قانون ناکام ماند و باید شاگردانش تلاش های دکتر را دوباره به حرکت دربیاورند و ادامه دهنده راه دکتر معتمدنژاد باشند تا خواست و علایق او را به منصه ظهور برسانند.
شکرخواه: ما برای مرحوم معتمدنژاد کاری نکردیم
در ادامه این مراسم یونس شکرخواه گفت: آنچه از دکتر معتمدنژاد به جا مانده است به عنوان رویکرد و عمل، اینکه راه را نشان می داد و هیچ وقت نمی گفت بر روی کدام نقطه تمرکز کنید. من شاید فروتنی اش را از اینجا درک کنم. او فقط مسیر را نشان می داد. زمان احترام گذاشتن واقعی فرا رسیده است. ما نیاز به چارچوب هایی داریم. یک زیر ساخت هایی نیاز داریم که آن را خوب بگذاریم تا بتوانیم پله ها را بچینیم.
او روایت کرد: در روز خاکسپاری مرحوم معتمدنژاد از سید فرید قاسمی خواستند دو کلمه در وصف دکتر بگوید که گفت پایدار بی آزار. برای این پایدار کاری نکردیم. راویانی را داریم که تا دیروز اینپایدار بی آزار را آزار می دادند و امروز ثنا گوی او هستند.
شکرخواه توضیح داد: ما برای مرحوم معتمدنژاد کاری نکردیم، او را به جهان معرفی نکردیم به کشورهای فارس زبان و منطقه هم معرفی نکردیم. یکی از کارهایی که باید در حق دکتر انجام دهیم، تبدیل این فرد به یک مکتب فکری و ارتباطی ایرانی است.
او ادامه داد: این پایدار حتما باید معرفی شود. کار دیگری از دستمان بر نمی آید. مثلا یک واحد درسی با عنوان آشنایی با اندیشه های دکتر معتمدنژاد می توانیم ایجاد کنیم. خیلی بی رحمانه رفتار می کنیم. خیلی گوهر بزرگی را از دست دادیم. باید جدی تر نگاه کنیم. به گمانم تا ادبیات مکتوب به طور مشخص درباره دکتر استخراج نکنیم، این گنج به تدریج فراموش خواهد شد.
او ادامه داد: آرزوها از نظر من آینده سازی است حتی پیشگویی هم نیست. آینده را می توان ساخت. اگر آقای معتمدنژاد زنده بود حتما برای مباحث هوش مصنوعی و متاورس درسی با عنوان” نقش ارتباطات در سلطه جهانی” را آموزش می داد. اگر آن مرحوم زنده بود اجازه نمی داد برای هوش مصنوعی و متاورس و… هیجانی برخورد کنیم بلکه می پرسید چرا به وجود آمدند؟
او با تاسف گفت: ارتباطات در حال تبدیل به کاهش گرایی است. ارتباطات از مفهوم در حال تبدیل شدن به ابزار است، چرا متوجه نیستیم. برای آقای معتمدنژاد ارتباطات چشیدن و طعم بود نه ابزار. اگر می خواهیم جا پای دکتر معتمدنژاد بگذاریم باید دوباره طعم ارتباطات را بچشانیم.
عبدی: گفتار مرحوم معتمدنژاد همیشه ایجابی و سازنده بود
عباس عبدی فعال سیاسی در ادامه به بیان ویژگی های شخصیتی و علمی مرحوم معتمدنژاد پرداخت و گفت: آشنایی من با دکتر به سال ۱۳۶۹ برمی گردد و در جلساتی که در وزارت فرهنگ و ارشاد بود، با رویکرد و شخصیت ایشان آشنا شدم. مرحوم معتمدنژاد از نسلی است که باید از او درس های زیادی یاد گرفت. نسلی که شیوه رفتاری خاص خود را داشت. معتمدنژاد الگوی استاد کلاسیک بود. فروتنی که همه از آن یاد می کنند ناشی از اعتماد به نفس بالای دکتر بود. چرا که هیچگاه اصراری بر این نداشت که مطالعه و رویکرد خود را به شکل تحقیر بر دیگران ارائه کند.
او ادامه داد: به نظرم مرحوم معتمدنژاد هم در مسائل داخلی به روز بود و هم در مسائل بین الملل. در سطح بین المللی از یافته آخرین کنفرانس ها باخبر بود و آن را به صورت روشن ومشخص توضیح می داد.
عبدی توضیح داد: نکته دیگر درباره مرحوم معتمدنژاد اینکه جلسه ای نبود که ایشان انتقادی حرف بزند، همیشه حرف های ایجابی و سازنده می زد. در واقع نکته های ایجابی که مطرح می کرد درون آن انتقادهایی هم به همراه داشت.
او تاکید کرد: مرحوم معتمدنژاد راه اصلاح جامعه را اصلاح رسانه می دانست و معتقد بود بدون اصلاح صدا و سیما به عنوان رکن اساسی در جامعه و اصلاح نظام مطبوعات و فضای مجازی امکان تغییر چشمگیر را نمی توانیم داشته باشیم.
دکتر معتمدنژاد؛ آنچه بود و آنچه بر او رفت...
همچنین علی ربیعی، عضو هیات مدیره انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، در یادداشتی به مناسبت دهمین سالگرد درگذشت کاظم معتمدنژاد نوشت:
در هیات مدیره انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، قرار گذاشتیم امسال چند مراسم نکوداشت برای بزرگان حوزه ارتباطات و فرهنگ برگزار کنیم.
شنبه دوم دیماه، جمعی از اساتید، دانشجویان و علاقمندان و اصحاب رسانه برای بزرگداشت زندهیاد دکتر معتمدنژاد که به درستی «پدر علم ارتباطات» ایران نام گرفته، در خانه اندیشمندان علوم انسانی گرد هم آمدند.
برخلاف تصور، سالن تقریبا پر شده بود که نشان از زنده بودن فضای علمی و همچنین قدرشناسی علاقمندان داشت.
این مراسم با خوشامدگویی هادی خانیکی شروع شد و با سخنرانیهای اعظم راوردراد، شهیندخت خوارزمی، حسن نمکدوست، کامبیز نوروزی، محمد مهدی فرقانی، یونس شکرخواه، عباس عبدی، پژمان موسوی و احمد میرعابدینی ادامه یافت.
من نیز به عنوان سخنران پایانی، ضمن یک جمعبندی کوتاه به نکاتی چند اشاره کردم:
۱/ اهمیت نکوداشت بزرگان به معنای ارجگذاری به بزرگیها در دورانی که در فضای اندیشه، فرهنگ، ادبیات و هنر تلاش بر آن است که آدمها به بزرگی نرسند.
من به عنوان یک دانشآموخته علوم اجتماعی دانشگاه علامه (سهراه ضرابخانه)، شاهد تلاشهای بیوقفه دکتر معتمدنژاد با تعدادی از همفکرانش برای بالندگی رشته ارتباطات و تاثیر دادن آن در روند توسعه بودم. آدمهای بزرگ، به مثابه یک نهاد عمل میکنند و منش و رفتار و علمشان سرمشق و آموزه میشود.
۲/ در بخش دیگر از سخنانم، به اهمیت انجمنهای علمی و نهادهای مدنی اشاره کردم. معتقدم با وضعیتی که در دانشگاههای علوم انسانی به ویژه علوم اجتماعی شاهدیم، اخراج با عناوین مختلف و ورود نواستادانی بدون جذب در گروهها و... دیگر شاهد نظریهپردازیهای تبیینی راهگشا از درون دانشکدهها نخواهیم بود. بنابراین در چنین دورانی، حضور اعضای علمی در انجمنها به عنوان یک ضرورت، برای تداوم، بالندگی و نظریهپردازیهای علمی تلقی میشود. انجمنها هم به عنوان محلی برای هم اندیشی، ترویج و پویایی علمی و هم به عنوان واسطه و میانجیهای اجتماعی کارکردهای ویژه دارند. بنابراین از همه علاقمندان درخواست کرده و میکنم که به عنوان یک مسئولیت اجتماعی در نهادهای صنفی و علمی حضور یابند.
۳/ و اما دو نکته ناگوار: در میان سخنرانیها، چندین سخنران از جفایی که بر دکتر معتمدنژاد رفته بود، جملگی با بغض سخن گفتند. در دوران دولت دهم (سال ۹۱) روزی که دکتر به دانشکده وارد میشود مشاهده میکند بدون اجازه وارد اتاقش شده و کتابهایش را در راهرو پراکندهاند. جملگی گفتند آن روز، دکتر با متانت و بدون گفتن هیچ کلامی از دانشگاه بیرون رفت که رفت...
نکته ناگوار دوم؛ شنیدم که به همت شهرداری تهران!! چراغ «خانه اندیشمندان» نیز در آیندهای نه چندان دور خاموش خواهد شد و انجمنهایی که دیگر در دانشگاهها جایگاهی ندارند، به راستی بیخانمان خواهند شد./شفقنا
انتهای پیام/*