وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی تقسیمبندی جامعه به خودی و غیرخودی را باعث کنار زدن بخش عظیمی از جامعه و نخبگان دانست و گفت: یعنی این غیرخودیها دیگر هیچ جا نباید بیایند! و هرچه که زمان گذشته تا امروز، در طول دو دهه گذشته مرتب این دایره خودیها تنگتر شده است. هر دفعه که یک مناسبتی پیش آمده، یکسری را از قطار انقلاب پیاده کردهایم. نمیدانم در نهایت چند نفر در قطار انقلاب باقی میماند!
به گزارش سرویس سیاسی ایصال نیوز و به نقل از جماران، برنامه «حضور» در سالگرد ارتحال بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) با میزبانی از دکتر «علی جنتی» در حسینیه جماران به واکاوی چهره مردمی حضرت امام و نوع رابطه امام و امت پرداخت. جنتی که از سال ۴۷ مبارزات انقلابی علیه رژیم طاغوت را آغاز کرده، تاکنون مسئولیتهای گوناگونی برعهده داشته است. وی علاوه بر تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در عرصه سیاست خارجی به عنوان یک دیپلمات نقشآفرینی کرده است.
جنتی با اشاره به خاطراتی از دوران مبارزات انقلابی و حمایت اقشار مردم از نهضت امام خمینی (ره) اظهار داشت: من ۱۵ خرداد در قم بودم. یعنی اول صبح که تازه آفتاب زده بود، راه افتادیم آمدیم سمت شهربانی و فکر میکردیم شاید امام آنجا زندانی باشد. بعد راه افتادیم به سمت حرم مطهر که دیدیم یک جمعیت زیادی از حرم به سمت شهربانی در حرکت هستند.
وی افزود: بیشتر جمعیت، خانمهایی بودند که چادرهایشان را به پشتشان بسته بودند و کارد در دستشان بود و شعار «یا مرگ یا خمینی» میگفتند و به سمت شهربانی میآمدند. بعد آمدیم تا حرم و پل آهنچی که نزدیک حرم است.
جنتی بیان داشت: دیدم کامیونهای حامل سربازان ارتشی آمدند و شروع کردند تیراندازی که اول تیر هوایی زدند. یک عده از ترس داخل رودخانه افتادند. ظهر صدای غرش هواپیماها بلند شد. چند فروند هواپیما در آسمان شهر در ارتفاع پایین حرکت میکردند و معلوم بود که هدفشان فقط ایجاد رعب و وحشت در مردم است.
وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: عصر آن روز به طرف حرم آمدم که در میدان شاه سابق، ماشینهای ارتشی را دیدم که در آتش میسوخت و نیروهای پلیس همه جا آمادهباش ایستاده بودند که تحرکی رخ ندهد.
جنتی گفت: همان روز، در چهارراه آذر که ممکن است الان اسمش عضو شده باشد، دیدم که تاکسیها و ماشینهای شخصی، علاوه بر اینکه در داخل ماشین عدهای زخمی را جا دادهاند، صندوق عقب ماشین را از هم مجروحان پر کرده و به سمت انتهای خیابان آذر و بیمارستان نیکویی میبردند؛ چون فرصت خبر کردن آمبولانس نبود.
وی که شاهد سخنرانی حضرت امام در مورد تصویب لایحه کاپیتولاسیون نیز بوده است، اظهار داشت: من در میدان آستانه ایستاده بودم که آن سخنان را خطاب به شاه گفتند، آدم بدنش میلرزید. بعد هم آن خطابهای که راجع به کاپیتولاسیون بود، آن هم بسیار حماسی بود.
جنتی افزود: در ابتدا که ایشان اشاره کردند که من قلبم درد میکند که همه مردم به گریه افتادند و بعد هم خطاب به علمای بلاد که ای علمای نجف، ای علمای شیراز، ای علمای قم، به داد اسلام برسید؛ رفت اسلام. واقعاً شیون از مردم بلند میشد و گریه میکردند. ای بدبخت به داد خودت برس! و خطاب به علما میگفتند که به داد همه ما برسید!
امام خلاف مراجعی که در برابر رژیم سکوت کرده بودند، یک تنه ایستاد
این دیپلمات کشورمان، رمز علاقه و عشق مردم به امام را اعتقاد و باور عمیق امام به مردم دانست و گفت: از همان آغاز نهضت مردم این را درک کردند که امام شخصیتی است که واقعاً برای خدا قیام کرده است و خلاف بسیاری از مراجعی که آن زمان در مقابل جنایات رژیم سکوت کرده بودند، امام یک تنه ایستاد و فریاد کشید.
وی ادامه داد: این روحیه تا آخر عمر امام باقی بود. در همه سخنرانیهایی که داشتند، به خصوص وقتی با مسئولان روبرو میشدند، همهاش بر این تأکید داشت که به داد مردم و مستضعفین برسید و تأکید بر قشر محروم جامعه داشتند. مردم این را با تمام وجود احساس کرده بودند.
جنتی بیان داشت: خداوند وقتی خلوص یک فردی را میبیند که اینگونه فقط و فقط برای خدا تلاش و مجاهدت میکند، محبتش را در قلوب مردم جای میدهد. «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا» خداوند محبت و مودت او را در قلوب مردم جا میدهد.
وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی اذعان داشت: در آستانه انقلاب، کسانی که شاید اسم امام را هم نشنیده بودند وقتی فریاد امام را شنیدند، به خیابانها آمدند و تظاهرات کردند. بعد از انقلاب هم وقتی امام دعوت کرد برای دفاع مقدس، جوانانی که شاید در شرایط غیر از این حاضر نبودند حتی از مالشان بگذرند، ولی از جانشان گذشتند و چگونه عاشق شهادت شدند و این نفَس قدسی امام بود که توانست چنین تأثیر را بر مردم بگذارد. همه این جریان، مادی نیست؛ یک جریان معنوی است که امام داشت و خلوص امام که هیچ حرکتی نداشت مگر اینکه فقط و فقط برای خدا بود.
امام باور داشت که هیچ حکومتی بدون اعتماد مردم نمیتواند سرپا بماند
وی در مورد این جمله حضرت امام که فرمودند اگر مردم خدمتگزاری را نخواستند باید کنار برود، اظهار داشت: این ناشی از همان باوری است که امام به مردم داشت. باور به اینکه هیچ حکومتی بدون اعتماد مردم نمیتواند سرپا بماند. آنجایی که حکومتی برخاسته از بطن مردم باشد و مردم آن را منتخب خودشان بدانند، پشت سرش میایستند و دوام پیدا میکند؛ آنجایی که این اعتماد متزلزل شود و از دست برود، آن حکومت دیگر نمیتواند بماند. آنچه در بهار عربی در مصر و یمن روی داد، از مصادیق این مسئله است.
امام برعکس بسیاری از علما، عالم به زمان خودش بود
جنتی خاطرنشان کرد: امام فقیهی بود که خلاف بسیاری از علمای دیگر، عالم به زمان خودش بود. یعنی از همان دوران نوجوانی و جوانی و زمانی که به حوزه آمدند، جریانات و مسائل کشور را دنبال میکردند. تاریخ کشور از مشروطیت به این طرف و وضعیت مجالس بعد از مشروطیت را دنبال میکردند. نوع ارادتی که به مرحوم مدرس داشتند به خاطر این بود که در جریان مسائل کشور بودند.
وی ادامه داد: بلافاصله بعد از اینکه کاپیتولاسیون در سنا تصویب میشود، ایشان هم متوجه میشوند و هم واکنش نشان میدهند و هم فریاد میزنند. این نشاندهنده حضور ایشان در سطح جامعه است. این مشی امام خلاف اعتقاد مراجع و علمایی بود که اصلاً خارج از چارچوب مدرسه و حوزه، چیز دیگری از مسائل اجتماع و کشور را متوجه نبودند.
برخی علما معتقد بودند که نباید با رژیم پهلوی درافتاد!
جنتی با بیان اینکه برخی از مراجع تقلید پیش از انقلاب، حرکت مبارزاتی امام را هم قبول نداشتند، تصریح کرد: برخی معتقد بودند که با رژیم شاه نمیشود درافتاد و باید کار فرهنگی بکنیم و نمونهاش همان دارالتبلیغ اسلامی بود که آقای شریعتمداری راهاندازی کرد ولی خب امام به نقطه اصلی دست گذاشتند.
رمز شکست رژیم پهلوی توسط امام
وی بیان داشت: امام میدانستند اُسُّ و اساس این فساد در شخص شاه است و لذا شخص شاه را مورد خطاب قرار دادند و رمز موفقیت امام در سرنگونی آن رژیم، همین بود. چون بعداً، قدرت کاملاً در شخص شاه متمرکز شد و نخست وزیر و مجلس، همه اینها آلت دست و سرسپرده بودند. بنابراین وقتی شاه از ایران رفت، همه چیز فروپاشید و از بین رفت.
روایت جالبی از دیدار دختران دانشجو با امام و پاسخ ایشان در مورد حدود حجاب
وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص نظر حضرت امام در مورد حجاب بیان داشت: در مورد حجاب ایشان دیدگاه خاص خودشان را داشتند که من فکر میکنم با دیدگاه بسیاری از مراجع متفاوت بود.
وی با اشاره به خاطرهای از دوران حضور حضرت امام در فرانسه اظهار داشت: من توفیق داشتم در مدتی که ایشان در پاریس تشریف داشتند، در آن فاصله دو سه بار رفت و آمد داشتم. من آنجا خودم در آن اتاقی که یک جمعی از دختران دانشجو آمده بودند و با ایشان ملاقات داشتند، نبودم ولی دوستان نزدیک ما که آنجا بودند، عیناً برای من نقل کردند.
جنتی گفت: جمعی از دخترانی که در اروپا دانشجو بودند یا خانوادههایی که در اروپا بودند و خیلی هم با دین و مذهب سروکار نداشتند ولی علاقهمند بودند امام را ببینند، به دیدارشان آمدند. من میدیدم که اینها تا درب منزل امام در نوفللوشاتو بیحجاب بودند ولی آنجا یک روسری درمیآوردند و به سر میبستند و گاهی اوقات فقط یک ژاکتی پوشیده بودند.
وی افزود: ۱۰ـ۱۵ نفر از اینها وارد اتاقی شدند که امام حضور داشتند و فکر میکنم اتاق امام هم بیشتر از ۳ در ۴ نبود؛ به طوری که کاملاً نزدیک امام نشسته بودند. آن موقع امام برایشان صحبت کردند و ابایی هم نداشتند با این جمع در اتاق کوچکی بنشینند و صحبت کنند. یکی از اینها پرسیده بود نظر شما راجع به حجاب اسلامی چیست؟ ایشان فرموده بودند همین لباسی که شما پوشیدهاید حجاب اسلامی است.
جنتی اظهار داشت: یعنی نوع دیدگاه ایشان با بقیه خیلی فرق میکرد. به نوعی میشود گفت که دیدگاههای استاد شهید مرتضی مطهری هم اینطور بود که در کتاب مسئله حجاب گفتند که آن پوشش حجاب اسلامی همین وجه و کفین هست و اینکه بقیهاش چه نوع پوششی داشته باشد، مسئله نبود.
بعضی از روحانیون نظرات امام در مورد حجاب یا موسیقی را قبول نداشتند
این مبارز دوران انقلاب اسلامی بیان داشت: بعد از انقلاب شاهد بودم که بعضی از روحانیون این نظر امام را قبول نداشتند. نظر آقای مطهری را هم قبول نداشتند و خیلی صریح میگفتند که این بحثهای امام را قبول نداریم. بله آنجا که دَوران امر باشد بین اجرای یک حکم شرعی و بخشی از جامعه هم با آن مخالف باشند؛ خب امام معتقد بودند اکثریت قاطع جامعه اسلامی ایران ما، مذهبی و مسلمان و متدین هستند و ممکن است اقلیتی دیدگاه دیگری داشته باشند که آنجا پافشاری ایشان روی احکام اسلامی مانند همین حکم قصاص کاملاً روشن بود.
نظر امام در مورد زنانی که بی حجاب به اماکن دولتی میرفتند
جنتی با بیان اینکه امام بعد از انقلاب دیگر صحبت صریحی راجع به حدود حجاب نداشتند، گفت: همان سالهای اولیه انقلاب شنیده بودند که خانمها کاملاً بیحجاب به دستگاههای دولتی میآیند. ایشان فرموده بودند که حداقل دستگاههای دولتی که در اختیار ما هست باید بگویند که رعایت کنند و حجاب داشته باشند ولی در مورد اینکه حد حجاب چقدر باشد، هیچ وقتی راجع به آن سخن نگفتند.
وضعیت امروز جامعه نتیجه تندرویهاست
وی افزود: در حالیکه حتی در آن زمان و حتی بعد از امام، افراد تندرویی را دیدم که در بعضی استانها مواردی را به جامعه تحمیل میکنند. در یکی از استانها استاندار، نماینده ولی فقیه و مدیرکل آموزش و پرورش تصمیم گرفتند که کلاً همه معلمان در مدارس و دختران دانشآموز باید با چادر بیایند. به عنوان حجاب برتر! در بعضی جاهای دیگر تندرویهایی کردند و نتیجه این تندرویها همین وضعیتی است که شاهدش هستید.
وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه استنباطم این است که امام اعتقادی به حجاب اجباری نداشتند، اظهار داشت: آنچه که در قانون آمده است معلوم نیست که دقیقاً دیدگاه امام باشد. در آنجا حدودش مشخص نشده ولی بالاخره قانون تصویب کرده که افراد در ملأعام باید حجاب داشته باشند.
امام ملاحظاتی داشتند که به دلایلی بیان نمیکردند
جنتی بیان داشت: ایشان گاهی ملاحظات خاصی داشتند و بسیاری از مواقع آن دیدگاههای فقهی و نظراتی را که داشتند به دلایلی بیان نمیکردند. مثلاً ابتدای سال ۶۰ ما در شورای سرپرستی صدا و سیما بودیم و درخصوص موسیقی به همراه آقای دکتر روحانی و سایر اعضای شورا خدمت ایشان رفتیم تا ببینیم ایشان اگر نظراتی راجع به صداوسیما دارند، جویا شویم که رهنمودهایی هم داشتند.
وی افزود: در پایان دیدار این را مطرح کردیم که نظرتان راجع موسیقی چیست؟ مشخصاً بفرمایید که ما تکلیف خودمان را بدانیم. ایشان اصلاً راجع به اینکه کدام نوع موسیقی حلال است و کدام حرام، صحبت نکردند. گفتند کاری نکنید که سروصدای علمای بلاد بلند شود یعنی ایشان رعایت علمای بلاد را میکردند.
پاسخ تند امام به کسی که موسیقیهای پخش شده از صداوسیما را حرام میدانست
جنتی با بیان اینکه قطعاً ایشان از این ملاحظات در خصوص حجاب هم داشتند، گفت: در سالهای بعد که آقای مرحوم فردوسیپور عضو شورای سرپرستی صداوسیما نامهای به امام نوشته بودند و اظهار ناراحتی کرده بودند که موسیقیهایی که الان دارد در صدا و سیما پخش میشود، جزو موسیقیهای حرام است و اشکال دارد، امام یک نامه خیلی تندی نوشتند و جواب ایشان را دادند و در واقع تأیید کردند که آنچه از صداوسیما پخش میشود هیچ اشکالی ندارد.
امام زیربار اصرار ابراهیم یزدی درباره شهید خطاب کردن مرحوم شریعتی نرفت
این مبارز دوران انقلاب با اشاره به خاطره دیگری اذعان کرد: وقتی مرحوم شریعتی در لندن دچار حادثه شد و فوت کرد، او را به دمشق آوردند که ما هم در مراسم دفنش حضور داشتیم. آقای دکتر یزدی، به نجف میآید که پیامی از ایشان بگیرد و امام قدری هم تأمل داشتند. بعد یک پیامی مینویسند و اشاره میکنند که فِقد شریعتی را تسلیت میگویند.
وی افزود: دکتر یزدی وقتی نامه را میبیند، میگوید یعنی چه فقد شریعتی! ایشان مهاجر الیالله بوده و شهید محسوب میشود و باید حتماً میگفتند شهادت شریعتی و ظاهرا ًبه حاح احمدآقا و افرادی که در بیت بودند، میگوید که به امام بگویید کلمه فقد خیلی مناسب نیست و امام هم توجه نمیکنند. او یک هفته هم آنجا میماند ولی میبیند که امام هیچ تغییری در نامه ندادند و برمیگردد. آن نامه هم منتشر شد.
من مثل این روشنفکرها نیستم که هی بگویم شهادت شهادت!
جنتی ادامه داد: من تقریباً ماهی یکبار از دمشق و لبنان به عراق میآمدم و خدمت ایشان میرسیدیم. یک بار میآمدم که روزنامههای بیروت که بیانات ایشان را ترجمه و پخش کردند یا برخی اخبار ایران که در مطبوعات لبنان منتشر شده بود را خدمت ایشان بدهم.
وی افزود: در آخر خدمت ایشان عرض کردم که این نامه که شما مرقوم فرمودید و از فقد شریعتی نام بردید، موجب نارضایتی دانشجویان شده و میگویند یک فردی در ایران زندان بوده، جهاد کرده و در آخر به نوعی از ایران فرار کرده و مهاجر الیالله بوده؛ جا داشت شما شهادت خطاب میکردید. امام چهره در هم کردند و فرمودند که مگر من مثل این روشنفکرها هستم که هی بگویم، شهادت شهادت؟! شهادت شرایطی دارد و ما دیگر سکوت کردیم و جرأت نکردیم ادامهاش را بگوییم.
خیلی از مسیر امام انحراف پیدا کردهایم
جنتی با بیان اینکه خیلی از مسیر امام انحراف پیدا کردهایم، گفت: تا زمانی که نفَس قدسی امام به مردم میرسید، خود ایشان هم نظارت میکردند و امور یک روال طبیعی داشت. ایشان اعتقاد عمیق به مردم داشت. بعد از رحلت امام، ما همینطور در طول سی و چند سال به تدریج میبینیم که با دیدگاههای امام زاویه پیدا کردهایم و مردم را به حساب نیاوردهایم. نمونههای زیادی را میشود برای این گفت.
چرا حضور مردم در انتخابات به حداقل رسیده است؟
وی با اشاره به نوع تأیید صلاحیتها در انتخاباتها اظهار داشت: تا دورههای پنجم و ششم، کمتر در مورد کاندیداتوری افراد سختگیری میشد. از آن زمانی که بحث نظارت استصوابی مطرح شد، خود شورای نگهبان تشخیصشان این بود که با این نظارت در همه امور انتخابات دخالت کند. این مسئله باعث شد که یک بخشی از جامعه را کنار بزنیم. یعنی مردم احساس کردند که دیگر نمیتوانند در این مجلس نمایندهای داشته باشند. به همین دلیل هم هست که در سالهای اخیر حضور مردم در انتخابات به حداقل ممکن رسیده است.
جنتی خاطرنشان کرد: شما همین مجلسی که الان هست را ببینید.۲۹۰ نفر نماینده دارد. کل آرائی که این نمایندهها با آن به مجلس آمدهاند، ۱۰ میلیون و نهصد هزار نفر است یعنی حداقل ۵۵ میلیون نفر از جمعیت کشور، واجد شرایط رأی دادن بودند. خب این نمایندهها با ۱۰ میلیون و نهصد هزار رأی به مجلس آمدند. چون خیلیها دیدند که افرادی که دلخواهشان هست و صاحب صلاحیت هم هستند، وجود ندارد. افراد یا شرکت نکردند و یا کسی که خواسته شرکت کند، رأی باطله داده است.
شورای نگهبان در موارد بسیاری اشتباه کرد
وی با بیان اینکه آیتالله جنتی تنها فرد تصمیمگیر در مورد صلاحیت افراد نیست، گفت: شورای نگهبان در موارد بسیاری اشتباه کرد؛ یعنی افرادی که تمام عمرشان را در این انقلاب گذراندهاند و صاحب صلاحیت بودند، تحت عناوین مختلفی که اعتقادی به ولایت فقیه ندارند یا التزام عملی به اسلام ندارند، رد کردهاند.
جنتی بیان داشت: بسیاری از افرادی که دیدهام، به دلیل عدم التزام به اسلام و آن هم براساس یکسری گزارشهای تأیید نشدهای که هیچ حساب و کتابی ندارد، افرادی را محروم کردند و در واقع مردم را هم از وجود اینها محروم کردند که در مجلس افراد شایستهای بیایند که بتوانند مسائل کشور را بفهمند و بتوانند برای آن، قانون مناسب تصویب کنند.
مرتب دایره خودیها تنگتر شده است
وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی تقسیمبندی جامعه به خودی و غیرخودی را باعث کنارزدن بخش عظیمی از جامعه و نخبگان دانست و گفت: یعنی این غیرخودیها دیگر هیچ جا نباید بیایند! و هرچه که زمان گذشته تا امروز، در طول دو دهه گذشته مرتب این دایره خودیها تنگتر شده است. هر دفعه که یک مناسبتی پیش آمده، یکسری را از قطار انقلاب پیاده کردهایم. نمیدانم در نهایت چند نفر در قطار انقلاب باقی میماند!
دل آیتالله جنتی و امثال ایشان برای انقلاب میتپد
وی با بیان اینکه در خصوص آثار سوء اقدامات شورای نگهبان با آیتالله جنتی صحبت کردهام، اظهار داشت: نه ایشان میتواند مرا قانع کند و نه من، ایشان را؛ چون بالاخره ما از دو نسل هستیم. ولی واقعاً دل ایشان و امثال ایشان برای انقلاب میتپد و برای حفظ انقلاب دارند این کارها را انجام میدهند. میگویند ما نباید بگذاریم افراد غیرخودی وارد مجلس شوند و باید مجلسی داشته باشیم که همه کسانی که ملتزم به اسلام هستند، بیایند.
جنتی ادامه داد: بارها صحبت کردهام همین افرادی که به عنوان متعهد به اسلام و ولی فقیه از فیلتر شما رد شدهاند، در مجلس چقدر فساد داشتند که دفعه بعد خودتان ۶۰ـ۷۰ نفر از آنها را رد کردهاید! بنابراین معلوم میشود که این تشخیص، خیلی تشخیص درستی نیست. فرض بفرمایید ما ۲۹۰ نفر نماینده داشته باشیم؛ حالا ۱۰۰ نفر هم غیرخودی باشند؛ بالاخره ۱۹۰ نفر دیگر که اکثریت هستند که هر تصمیمی قرار باشد گرفته شود، آن ۱۹۰ نفر میتوانند تصمیم بگیرند و مؤثر باشند.
شرط برگزاری انتخابات پرشور، تجدیدنظر در روشهاست
وی با بیان اینکه برای برگزاری انتخابات پرشور آخر سال، باید در روشهای گذشته تجدیدنظر کنیم، گفت: بسیاری از گزارشهایی که راجع به افراد داده میشود، احیاناً گزارشهایی است که براساس جناحبندیهای سیاسی داده میشود و گزارشهای دقیقی نیست.
برخی گزارشها آشی است که جای دیگری پخته شده و در اختیار شورای نگهبان گذاشتهاند
جنتی اظهار کرد: این ۱۲ نفر شورای نگهبان که ما میشناسیم، نشستهاند یک پرونده را میآورند و میبینند مجموعه اتهاماتی به یک فردی وارد شده. خودشان هم که نمیتوانند بروند دنبال کنند. این آشی است که جای دیگری پخته شده و در اختیار شورای نگهبان گذاشتهاند. شورای نگهبان هم میگوید با این اتهامات باید حتماً رد صلاحیت شود.
وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی بیان داشت: عکس این هم هست. یک عدهای هم هستند که ما قبولشان نداریم و به هر حال یک اتهامی به آنها وارد میکنیم که نتوانند به مجلس بروند!
جنتی بیان داشت: شخصیتی مانند آقای هاشمی رفسنجانی را آقایان، مصلحت تشخیص میدهند که تأیید صلاحیت نشود. به قول آن وزیر اطلاعات سابق که میگوید ما کف خیابان را داریم میبینیم و اگر انتخابات برگزار شود، رأی غالب، آقای هاشمی رفسنجانی است. ولی خودش میگوید که من به شورای نگهبان رفتم و ثابت کردم که مصلحت نیست ایشان بیاید.
وی ادامه داد: در همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری، چه تعداد افرادی که صاحب تجربه اجرایی بودند و حتی خیلیهایشان جزو اصولگرایان بودند ولی رد صلاحیت شدند. این اشکالاتی است که موجب میشود مردم از نظام فاصله بگیرند. یعنی احساس میکنند که در تعیین سرنوشت خودشان هیچ تأثیری ندارند. این چیزی است که امام همواره بر آن حساس بود و میگفتند مراقب باشید مردم را از دست ندهید.
باید سعی کنیم روابط خود را با کشورهای همسایه تقویت کنیم
این فعال عرصه دیپلماسی کشور در بخش دیگری از این گفتگو با اشاره به برقراری روابط ایران و عربستان، آن را اقدام بسیار مثبتی ارزیابی کرد و گفت: ما باید اصولاً با همه همسایگانمان و به خصوص با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس ارتباط نزدیک همراه با همکاری داشته باشیم. متأسفانه حوادثی که مجموعاً بعد از انقلاب اتفاق افتاد، ارتباط ما با این کشورها به خصوص با عربستان، همواره دارای فراز و نشیب بوده است.
عربستان هم احساس کرد نیاز دارد روابطش را با ایران بهبود ببخشد
وی با تأکید بر اینکه قطع رابطه با عربستان، به زیان هر دو کشور بود، بیان داشت: ما باید سعی کنیم روابط خود را با کشورهای همسایه تقویت کنیم. به هر حال هیچ کسی با همسایه خود دعوا نمیکند. حالا ممکن است اختلاف نظر هم داشته باشیم ولی منافع مشترک همه ما ایجاب میکند که با همسایگانمان کار کنیم. البته الان عربستان هم احساس کرده است که نیاز دارد که روابطش را با ایران بهبود ببخشد. ما با عربستان تنها در روابط دوجانبه مشکل نداریم. ما در روابط منطقهای هم با عربستان مشکل داریم.
روابط با مصر باید ۲۰ سال قبل از این آغاز میشد
جنتی با اشاره به برقراری روابط با مصر نیز اظهار داشت: با مصر باید ۲۰ سال قبل از این روابط را آغاز میکردیم. در هر حال در یک برههای و بعد از جریان کمپ دیوید، امام دستور قطع رابطه را دادند؛ بسیار خوب؛ آن گذشت ولی بعد از آن منافع ما ایجاب میکرد که بین ما و یک کشور صاحب تمدن و فرهنگ، چون مصر غیر از ایران، تنها کشور صاحب فرهنگ و تمدن در منطقه است و ایران و مصر هر دو کشورهایی هستند که تمدن چندهزار ساله دارند و مردم مصر بسیار علاقهمند به ایران و علاقهمند به اهل بیت هستند و منافع ما ایجاب میکرد که این روابط را خیلی سریعتر از این برقرار کنیم.
وی افزود: حالا تا مدتها مصریها زیربار نمیرفتند و البته هنوز هم گرههایی در روابط با مصر داریم که به این راحتی نیست. یکی از آنها همین خیابان «خالد اسلامبولی» است که اسم قاتل سادات را روی یکی از خیابانهایمان گذاشتهایم. اگر خودمان جای آنها بودیم، چگونه عمل میکردیم؟ فرض کنید یک کشور اسم کسی که مرحوم شهید رجایی را به شهادت رسانده، روی یکی از خیابانهایش بگذارد، اصلاً دیگر ما حاضریم با آن کشور ارتباط داشته باشیم؟ یعنی یکسری مسائل خیلی جزئی مانع روابط هست که باید سعی کنیم اینها را حل کنیم. منافع کشور ایجاب میکند که بتوانیم با مصر یک رابطه حسنه و نزدیک داشته باشیم.
ایران نباید اجازه دهد اسرائیل جایگزین آمریکا در کشورهای منطقه شود
جنتی با بیان اینکه ضررکننده اصلی بهبود روابط ایران با کشورهای منطقه، اسرائیل است، گفت: کشورهای منطقه، کشورهای کوچکی هستند که همیشه نیاز به پشتیبان داشتند. وقتی که در کویت بودم، رسماً میگفتند ما یک کشور کوچکی هستیم ولی شما یک کشور بزرگ، وسیع و دامنهداری هستید با جمعیت فراوان و ما حتماً یک تکیهگاه میخواهیم. تکیهگاه اینها تا الان آمریکا بوده است و آنها همیشه احساس میکردند ایران یک تهدید است.
باید روابط خود را با بقیه کشورها بهبود ببخشیم تا کمتر به دامان اسرائیل بیفتند
وی ادامه داد: الان وقتی آمریکاییها به تدریج دارند حضور منطقهایشان را کاهش میدهند و به سمت شرق آسیا میروند، اسرائیل دارد جایگزین اینها میشود چون احساس میکنند که یک قدرت امنیتی، نظامی و اطلاعاتی باید در کنار اینها باشد. هر چه ما از اینها فاصله بگیریم، حضور اسرائیل در اینها بیشتر خواهد شد و هر چه روابط ما با این کشورها حسنه شود و اینها از جانب ما احساس تهدید نکنند، طبیعتاً نیازی ندارند که با صهیونیستها ارتباط برقرار کنند. باید سعی کنیم روابط خود را با بقیه کشورها بهبود ببخشیم که اینها کمتر به دامان اسرائیل بیفتند.
سعی کردم فضا را در حوزه فرهنگ بازتر کنم
وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به کارنامه عملکرد خود در در دوران تصدی این وزارتخانه گفت: من سعی کردم آنچه به مصلحت مردم و انقلاب میدانستم در بخشهای مختلف عمل کنم. البته ممکن است همه کارهای ما مورد رضایت حاکمیت نبود. من اعتقاد داشتم که باید در حوزههای مختلف فرهنگ، در حوزه انتشار کتاب، سینما، موسیقی و تئاتر باید فضا را قدری باز کرد.
فرهنگ با تضارب آرا رشد میکند
وی با تأکید براینکه ارتقاء فرهنگی در یک محیط باز صورت میگیرد و جایی که تبادل و تضارب آرا باشد، این اتفاق میافتد، بیان داشت: در یک محیط بسته گلخانهای به هیچ وجه فرهنگ رشد نمیکند. اینکه تا یک کسی کتابی نوشت و به سلیقه شما نخورد، بلافاصله جلویش را بگیرید، این به فرهنگ کشور کمک نمیکند یا اگر بخشی از یک فیلم سینمایی احیاناً به سلیقه شما نخورد، آن را حذف یا توقیف کنید، کمک نمیکند.
سلیقههایی بر اهالی هنر اعمال میکنیم که با معیارهای اولیه انقلاب سازگار نیست
جنتی با بیان اینکه ما یک اصولی داریم و پای آن اصول هم ایستادهایم، خاطرنشان کرد: ولی یکسری سلیقههایی بر اهالی هنر اعمال میکنیم که هیچکدامش با معیارهای اولیه انقلاب سازگار نیست. بنابراین احساس کردم باید مقداری فضا را باز کرد در زمینههای مختلف و به نظرم در این زمینه توفیق هم داشتم در آن مدت. حالا مسائلی که بعدش پیش آمد، به تدریج منجر شد که فاصله گرفتند.
ما افراد را طرد میکنیم و بعد میگوییم دلشان با جای دیگر است!
وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه چه کسی گفته هنرمندان دلشان با جای دیگر است؟ گفت: ما افراد را طرد میکنیم و بعد میگوییم دلشان با جای دیگر است! شما یک روز خانه سینما را بستید و همه هنرمندان سینما را نسبت به نظام بدبین کردید. وقتی که باز شد، احساس کردند به اینها بها داده شد و وقتی کارهایشان را تقویت و حمایت کردید، در صحنه ماندند.
به دلیل عدم رضایت رهبر انقلاب از وزارت فرهنگ کنار رفتم
وی در خصوص کنارهگیریاش از تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، را عدم رضایت رهبر انقلاب از مشی این وزارتخانه خواند و گفت: من دیدم که این حرکتی که خودم به آن اعتقاد داشتم و رئیس جمهور هم به آن اعتقاد داشت و مشی ایشان بود، مورد رضایت مقام معظم رهبری نیست و گفتم وقتی ایشان به عنوان ولی فقیه از حرکتی که ما داریم انجام میدهیم رضایت ندارند، چرا باید ادامه دهیم؟
هیچ فردی شایستهتر و صالحتر از رهبر انقلاب برای رهبری نبود
جنتی با رهبری حضرت آیتالله خامنهای در طول سالهای بعد از رحلت امام خمینی (ره) بیان داشت: در این مورد قضاوت نمیکنم ولی در زمانی که ایشان انتخاب شدند، هر چه به اطراف خودمان نگاه کنیم در آن زمان، هیچ فردی شایستهتر و صالحتر از ایشان نمیتوانستیم ببینیم.
وی افزود: یعنی یک روحانی فقیه مجتهد عادلی که آشنای به مسائل باشد. بالاخره ایشان از قبل انقلاب در مبارزات مختلف بودند و بعد از انقلاب به عنوان مشاور امام در ارتش بودند؛ عضو شورای انقلاب بودند و در همه حوادثی که بعد از انقلاب اتفاق افتاده، حضور فعال داشتند و بعد از آن ۸ سال رئیس جمهور بودند و با همه مسائل کشور آشنایی داشتند؛ به هیچ وجه کسی را با این مشخصات نمیتوانستید پیدا کنید که بتواند به این صورت کشور را اداره کند.
باید قطببندیها را کنار بگذاریم و برای حفظ منافع کشور وحدتمان را حفظ کنیم
جنتی در پایان خاطرنشان کرد: آنچه که امام به آن تأکید داشتند، حفظ وحدت جامعه بود که متأسفانه از آن فاصله گرفتیم و جامعه قطببندی و تقسیمبندی شده است. باید این قطببندیها را کنار بگذاریم و همه برای حفظ منافع کشور در کنار هم بایستیم و وحدتمان را حفظ کنیم.
متن کامل گفت و گو با دکتر علی جنتی در برنامه حضور در پی می آید:
رنجبران: سلام. خیلی خوش آمدید.
جنتی: سلام. خیلی متشکرم از این فرصتی که در اختیار من قرار دادید.
رنجبران: ما ممنونیم که تشریف آوردید. شما به عنوان یک روحانی جوان پای منبر و درس امام خمینی (ره) بزرگ شدهاید. بعد از انقلاب، چه زمانی اولین خاطره شما از حضور در حسینیه جماران شکل گرفته است؟
جنتی: در مقدمه، سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) را به همه ملت ایران و به همه شیفتگان آن حضرت در سراسر جهان تسلیت عرض میکنم. من این افتخار را داشتم که از سن ۱۲ سالگی، با امام آشنا شدم. این به دلیل شرایط خانوادگی و وضعیت حوزوی پدرم بود. چون ایشان در درس امام شرکت میکردند و در همان دوران همراه پدر تا مسجد سلماسی میآمدیم. این مسجد خاطرات بسیار به یاد ماندنی دارد برای همه کسانی که در آن زمان در حوزه بودند و حضرت امام را درک کردند. بعد از آن به همین ترتیب همه جریاناتی که در قم گذشت را به خصوص از سال ۴۰ به بعد کمابیش شاهد بودم.
رنجبران: شما در سال ۴۲ در سخنرانی معروف حضرت امام در مورد کاپیتولاسیون حضور داشتید؟
جنتی: من در هر دو سخنرانی بودم. هم در سخنرانی مدرسه فیضیه، در میدان آستانه نشسته بودم؛ چون هم مدرسه فیضیه و هم صحن حرم حضرت معصومه (س) پر بود. در جریان سخنرانی ایشان در منزلشان هم که در مورد کاپیتولاسیون صحبت کردند، از منزل ایشان تا یک فاصله زیادی شاید تا حدود ۵۰۰ متر عقبتر، کوچهها پر از جمعیت بود که من آخرها نشسته بودم. عموماً همه روی زمین نشسته بودند.
رنجبران: واقعه ۱۵ خرداد ۴۲ فیضیه که ساواک حمله کرد را به خاطر دارید؟
جنتی: چون در ایام عید بود، من قم نبودم. ولی ۱۵ خرداد را در قم بودم. یعنی صبح اول صبح که تازه آفتاب زده بود، راه افتادیم آمدیم سمت شهربانی و فکر میکردیم شاید امام آنجا زندانی باشد. بعد راه افتادیم به سمت حرم مطهر که دیدیم یک جمعیت زیادی از حرم به سمت شهربانی در حرکت هستند و عمدتاً خانمهایی بودند که چادرهایشان را به پشتشان بسته بودند و کارد دستشان بود و «یا مرگ یا خمینی» میگفتند و به سمت شهربانی میآمدند. بعد آمدیم تا حرم و پل آهنچی که نزدیک حرم است. دیدم کامیونهای حامل سربازان ارتشی آمدند و شروع کردند تیراندازی که اول تیر هوایی زدند. یک عده از ترس که تیر نخورند داخل رودخانه افتادند. من دیدم که نمیشود در این شرایط ماند و به خانه برگشتم و حدود ظهر، صدای غرش هواپیماها بلند شد. چند فروند هواپیما در آسمان شهر در ارتفاع پایین حرکت میکردند و معلوم بود که هدفشان فقط ایجاد رعب و وحشت در مردم است.
عصر آن روز من آمدم به طرف حرم؛ آنجا یک میدانی بود که میدان شاه میگفتند و دیدم که تعدادی از ماشینهای ارتشی را آتش زدهاند و نیروهای پلیس همه جا آمادهباش ایستادهاند که تحرکی رخ ندهد. ولی همان روزی که تیراندازی شروع شد، در چهارراه آذر که ممکن است الان اسمش عضو شده باشد، دیدم که تاکسیها و ماشینهای شخصی، علاوه بر اینکه در داخل ماشین عدهای زخمی را جا دادهاند، صندوق عقب ماشین را از هم مجروحان پر کرده و به سمت انتهای خیابان آذر و بیمارستان نیکویی میبردند؛ چون فرصت خبر کردن آمبولانس نبود.
رنجبران: یعنی بعد از دستگیری حضرت امام؟
جنتی: بله.
رنجبران: و کاپیتولاسیون که چند سال قبل از این بود...
جنتی: بله.
رنجبران: در جریان کاپیتولاسیون هم امام با حرارت خاصی صحبت میکنند. آقای شاه...
جنتی: ای بدبخت...
رنجبران: واقعاً برای خود شماها به عنوان یک نوجوان ۱۲ـ۱۳ ساله، خیلی سهمگین نبود که نفر اول مملکت مورد چنین عتابی قرار بگیرد؟
جنتی: بله. من در میدان آستانه ایستاده بودم که آن سخنان را خطاب به شاه گفتند، آدم بدنش میلرزید. بعد هم آن خطابهای که راجع به کاپیتولاسیون بود، آن هم بسیار حماسی بود. در ابتدا که ایشان اشاره کردند که من قلبم درد میکند که همه مردم به گریه افتادند و بعد هم خطاب به علمای بلاد که ای علمای نجف، ای علمای شیراز، ای علمای قم، به داد اسلام برسید؛ رفت اسلام. واقعاً شیون از مردم بلند میشد و گریه میکردند. ای بدبخت به داد خودت برس. و خطاب به علما میگفتند که به داد همه ما برسید.
رنجبران: اولین دیدارتان در حسینیه جماران با امام چه زمانی بود؟
جنتی: اولین دیدار فکر میکنم که در سال ۵۸ یا ۵۹ بود. چون من دقیقاً اسفند ۵۷ به دستور مرحوم آیتالله شهید بهشتی به کرمانشاه رفتم.
رنجبران: که تبلیغ حزب جمهوری اسلامی را بکنید.
جنتی: بله برای حزب جمهوری اسلامی رفتم که همه وقتم آنجا بود.
رنجبران: آنجا بعد از مدتها لباس [روحانیت] پوشیدید.
جنتی: بله. ایشان تأکید کردند که باید ملبس به آنجا بروید. بعد برگشتم و زمانی که [امام] قم بودند، به منزلشان میرفتم. ولی تاریخ دقیقش یادم نیست. اوایلی که به تهران تشریف آوردند، من هم شاهد جمعیتی که برای دیدار ایشان میآمدند، بودم.
رنجبران: آقای جنتی چه رمز و رازی است بین رابطه مردم با امام؟ الان اشاره کردید که قبل از پیروزی انقلاب و ۱۵ سال پیش از نهضت، خانمها با آن وضعیتی که اشاره کردید در حمایت از امام بلند شدند؛ آقایان همینطور. مردم از قشرهای مختلف در استقبال از امام و در بدرقه امام؛ چه راز و رمزی وجود داشت که مردم اینقدر امام را عاشقانه دوست داشتند؟
جنتی: این مسئله دوطرفه است. یک دلیلش اعتقاد و باور عمیق خود امام به مردم بود که از همان آغاز نهضت مردم این را درک کردند و احساس کردند که امام شخصیتی است که علاوه بر فقاهت و عرفان و همه سجایای اخلاقی که دارد، واقعاً برای خدا قیام کرده است و خلاف بسیاری از مراجعی که آن زمان بودند و در مقابل جنایات رژیم سکوت کرده بودند، امام یک تنه ایستاد و فریاد کشید. مردم را دعوت کرد و مردم احساس کردند که ایشان خالصانه و فقط و فقط برای خدا ایستاده است. این روحیه تا آخر عمر امام باقی بود. همه سخنرانیهایی که امام اینجا داشتند، به خصوص وقتی با مسئولان روبرو میشدند، همهاش بر این تأکید داشت که به داد مردم و مستضعفین برسید و تأکید بر قشر محروم جامعه داشتند. مردم این را با تمام وجود احساس کرده بودند.
نکته دیگری که به نظرم بسیار مهم است این است که خداوند وقتی خلوص یک فردی را میبیند که اینگونه فقط و فقط برای خدا تلاش و مجاهدت میکند، محبتش را در قلوب مردم جای میدهد. «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا» خداوند محبت و مودت او را در قلوب مردم جا میدهد. این اعتقاد و باور امام به مردم بود و مردم نیز چون این را درک کرده بودند، با تمام وجود به امام عشق میورزیدند.
شما میبینید که در آستانه انقلاب، کسانی که شاید اسم امام را هم نشنیده بودند ولی فریاد امام را شنیدند، به خیابانها آمدند و تظاهرات کردند. بعد از انقلاب وقتی امام دعوت کرد برای دفاع مقدس، جوانانی که شاید در شرایط غیر از این حاضر نبودند حتی از مالشان بگذرند، ولی از جانشان گذشتند و چگونه عاشق شهادت شدند و این نفَس قدسی امام بود که توانست چنین تأثیر را بر مردم بگذارد. همه این جریان، مادی نیست؛ یک جریان معنوی است که امام داشت و خلوص امام که هیچ حرکتی نداشت مگر اینکه فقط و فقط برای خدا بود.
رنجبران: وقتی صحبتهای امام در مورد مردم و نقش مردم را مرور میکنیم، واقعاً محدود به زمان و مکان نیست. میگویند اگر مردم پشتیبان حکومتی باشند، این حکومت سقوط ندارد. کاری نکنید مردم از شما بترسند، کاری کنید مردم با شما صحبت کنند. یا اوجش این است که میگویند اگر مردم خدمتگزاری را نخواستند باید کنار برود. اینها خیلی جملات ویژهای است.
جنتی: این ناشی از همان باوری است که امام به مردم داشت. باور به اینکه هیچ حکومتی بدون اعتماد مردم نمیتواند سرپا بماند. این را در سالیان دراز عمرمان دیدهایم. آنجایی که حکومتی برخاسته از بطن مردم باشد و مردم آن را منتخب خودشان بدانند، پشت سرش میایستند و دوام پیدا میکند؛ آنجایی که این اعتماد متزلزل شود و از دست برود، آن حکومت دیگر نمیتواند بماند.
آنچه را که شما در بهار عربی میبینید، خیلی عبرتانگیز است. آغاز بهار عربی در تونس بود. در یکی از شهرهای دورافتاده تونس، جوانی به نام «محمد بوعزیزی»، دستفروشی بود که شهرداری با مزاحمت نمیگذاشت کارش را ادامه دهد و او جلوی فرمانداری آنجا خودش را آتش زد. این جرقه موجب شد که نارضایتی مردم بروز کند و شهر یک مرتبه به حرکت درآمد و تظاهرات کردند و بعد به شهرهای دیگر سرایت کرد و چیزی نگذشت که «زینالعابدین بن علی» سقوط کرد و رفت. در یمن هم به همین ترتیب بود. مصر هم همینطور. حکومتهایی که برپایه مردم نباشد، پایدار نخواهد بود.
رنجبران: شما به بهار عربی معتقدید یا بیداری اسلامی؟
جنتی: من به بهار عربی معتقدم. بیداری اسلامی نبود. نارضایتیهای انباشته مردم از دیکتاتوری این سران نیاز به یک جرقه داشت که در هریک از این کشورها جرقهای خورد و مردم به خیابانها آمدند و به سقوط نظامها کشیده شد.
رنجبران: در مصر چطور شد که این قضیه برگشت و دوباره همان نظامیها کار را به دست گرفتند؟
جنتی: خب اخوانالمسلمین از دیرباز تشکیلات قوی آنجا داشتند و همیشه هم مترصد فرصت بودند و در دوران «مبارک» هم مرتب با اینها برخورد میشد؛ تا آنجایی که مردم راه افتادند و به سقوط مبارک انجامید. اما وقتی سر کار آمدند، نتوانستند جامعه را مدیریت کنند و به همین دلیل هم سقوط کردند. همین آقای «محمد مرسی» را ببینید که جزو رهبران اخوانالمسلمین بود که سر کار آمد. آن موقع مصر رئیس سازمان همکاریهای اسلامی بود که بعدش چون نوبت ما بود، باید میآمد تحویل میداد و حضور پیدا میکرد. خب ما یک کشور اسلامی بودیم و کشوری که مدعی بود باید احکام اسلامی در آن اجرا شود و به اخوانالمسلمین خیلی نزدیک بودیم؛ اما رفتار آنها اینطور بود که مرسی به اینجا آمد و فقط در اجلاس، یک سخنرانی کرد و بعد هم به فرودگاه رفت و به مصر برگشت. داخل کشور هم اینها به همین ترتیب عمل کردند و با ناشیگری و ندانمکاری و فقدان مدیریت باعث شد که آن پایگاه را خیلی سریع از دست دادند.
رنجبران: و آن چیزی که میخواستند نشد و فضا از دستشان در رفت.
جنتی: نخیر نتوانستند.
رنجبران: امام (ره) در صحبتهایشان جایگاهی که برای احکام و فقه اسلامی در نظر گرفتهاند، بسیار ویژه بوده است ولی در کنار آن مردم را هم میدیدند. امام در چه مواقعی تقدم و تأخر تشخیص میدادند و براساس آن عمل میکردند؟
جنتی: اینها با هم منافاتی نداشتند. دوتا حوزه جداگانه است. حوزه فقه و اجرای احکام اسلام، یک بحث است و بحث مردم هم جداگانه است. امام فقیهی بود که خلاف بسیاری از علمای دیگر، عالم به زمان خودش بود. یعنی از همان دوران نوجوانی و جوانی و زمانی که به حوزه آمدند، جریانات و مسائل کشور را دنبال میکردند. تاریخ کشور از مشروطیت به این طرف و وضعیت مجالس بعد از مشروطیت را دنبال میکردند. نوع ارادتی که به مرحوم مدرس داشتند به خاطر این بود که مسائل کشور را در جریانش بودند. بلافاصله بعد از اینکه کاپیتولاسیون در سنا تصویب میشود، ایشان هم متوجه میشوند و هم واکنش نشان میدهند و هم فریاد میزنند. این نشاندهنده حضور ایشان در سطح جامعه است. از طرف دیگر مسائل و مشکلات مردم را ملاحظه کردهاند و اینطور نبوده در حوزه، سرشان در کتب فقهی و فلسفی و قرآن باشد و ارتباطات عمیقی از طرق مختلف با جامعه داشتند؛ لذا این اعتقاد به مردم از آنجا ناشی شده است چون از جامعه شناخت داشتند و براساس همان شناخت، عمل میکردند؛ خلاف افرادی که اصلاً خارج از چارچوب مدرسه و حوزه، چیز دیگری را متوجه نبودند.
رنجبران: یعنی بعضی از مراجع آن زمان؟
جنتی؟ بله. بعضی از مراجع بودند که اصلاً نسبت به آنچه که در کشور میگذرد بیتفاوت بودند.
رنجبران: و حرکت امام را هم قبول نداشتند.
جنتی: خیر قبول نداشتند. برخی دیگر هم بودند که معتقد بودند با این رژیم نمیشود درافتاد و باید کار فرهنگی بکنیم و نمونهاش همان دارالتبلیغ اسلامی بود که آقای شریعتمداری راهاندازی کرد. گفتند باید کار فرهنگی کنیم و جامعه را از طریق فرهنگی باید پیش ببریم و نباید مدعی رژیم باشیم. ولی خب امام به نقطه اصلی دست گذاشتند.
در خود رژیم هم اینطور نبود که ایشان دولت را خطاب قرار دهند؛ یا فلان مسئول دولتی را یا وزیر و نخست وزیر را. ایشان میدانستند اُسُّ و اساس این فساد در شخص شاه است و لذا شخص شاه را مورد خطاب قرار دادند و رمز موفقیت امام در سرنگونی آن رژیم، همین بود. چون بعداً، قدرت کاملاً در شخص شاه متمرکز شد و نه نخست وزیر قدرت داشت و نه مجلس و همه اینها آلت دست و سرسپرده بودند. بنابراین وقتی شاه از ایران رفت، همه چیز فروپاشید و از بین رفت.
رنجبران: بعد از انقلاب اسلامی در عین حال که امام از یک پشتوانه قوی مردمی برخوردار بودند ولی با یک سری چالشهایی روبرو شدند. یکی از این چالشها تا حدودی قضییه حجاب بود. یکی دیگرش قانون مجازات اسلامی و قصاص بود که ملی ـ مذهبیها به صحنه آمدند و امام خیلی جدی ایستاد؛ در صورتی که امام در برابر یک جمعیتی ممکن بود تحفظاتی داشته باشند. اینها چطور برداشت میشود؟
جنتی: در مورد حجاب ایشان دیدگاه خاص خودشان را داشتند که من فکر میکنم با دیدگاه بسیاری از مراجع متفاوت بود.
رنجبران: چه دیدگاهی؟
جنتی: من توفیق داشتم در مدتی که ایشان در پاریس تشریف داشتند، در آن فاصله دو سه بار رفت و آمد داشتم. من آنجا خودم در آن اتاقی که یک جمعی از دختران دانشجو آمده بودند و با ایشان ملاقات داشتند، نبودم ولی دوستان نزدیک ما که آنجا بودند، عیناً برای من نقل کردند. جمعی از دخترانی که در اروپا دانشجو بودند یا خانوادههایی که در اروپا بودند و خیلی هم با دین و مذهب سروکار نداشتند ولی علاقهمند بودند امام را ببینند، به دیدارشان آمدند. من میدیدم که اینها تا درب منزل امام در نوفللوشاتو بیحجاب بودند ولی آنجا یک روسری درمیآوردند و به سر میبستند و گاهی اوقات فقط یک ژاکتی پوشیده بودند.۱۰ـ۱۵ نفر از اینها وارد اتاقی شدند که امام حضور داشتند و فکر میکنم اتاق امام هم بیشتر از ۳ در ۴ نبود؛ به طوری که کاملاً نزدیک امام نشسته بودند. آن موقع امام برایشان صحبت کردند و ابایی هم نداشتند با این جمع در اتاق کوچکی بنشینند و صحبت کنند. یکی از اینها پرسیده بود نظر شما راجع به حجاب اسلامی چیست؟ ایشان فرموده بودند همین لباسی که شما پوشیدهاید حجاب اسلامی است. یعنی نوع دیدگاه ایشان با بقیه خیلی فرق میکرد. به نوعی میشود گفت که دیدگاههای استاد شهید مرتضی مطهری هم اینطور بود که در کتاب مسئله حجاب گفتند که آن پوشش حجاب اسلامی همین وجه و کفین هست و اینکه بقیهاش چه نوع پوششی داشته باشد، مسئله نبود.
بعد از انقلاب شاهد بودم که بعضی از روحانیون این نظر امام را قبول نداشتند. نظر آقای مطهری را هم قبول نداشتند و خیلی صریح میگفتند که این بحثهای امام را قبول نداریم. بله آنجا که دَوران امر باشد بین اجرای یک حکم شرعی و بخشی از جامعه هم با آن مخالف باشند؛ خب امام معتقد بودند اکثریت قاطع جامعه اسلامی ایران ما، مذهبی و مسلمان و متدین هستند و ممکن است اقلیتی دیدگاه دیگری داشته باشند که آنجا پافشاری ایشان روی احکام اسلامی مانند همین حکم قصاص کاملاً روشن بود.
رنجبران: خیلی هم صریح بود.
جنتی: بله با کسی هم تعارف نداشتند.
رنجبران: آقای جنتی در مورد حجاب، اینکه شما گفتید بعد از انقلاب هم مصداق پیدا میکند؟ یعنی ایشان بعد از اینکه حکومت اسلامی تشکیل دادند، هم به همین مقدار که گفتید قائل بودند؟
جنتی: بعد که دیگر ایشان صحبت صریحی راجع به این نداشتند که حدود حجاب چقدر هست یا نیست. ولی همان سالهای اولیه انقلاب شنیده بودند که خانمها کاملاً بیحجاب به دستگاههای دولتی میآیند. ایشان فرموده بودند که حداقل دستگاههای دولتی که در اختیار ما هست باید بگویند که رعایت کنند و حجاب داشته باشند ولی در مورد اینکه حد حجاب چقدر باشد، هیچ وقتی راجع به آن سخن نگفتند. اینکه حتماً باید مانتو بپوشند یا شلوار گشاد بپوشند، اینطور نبود. در حالیکه حتی در آن زمان و حتی بعد از امام، افراد تندرویی را دیدم که در بعضی استانها مواردی را به جامعه تحمیل میکنند. در یکی از استانها استاندار، نماینده ولی فقیه و مدیرکل آموزش و پرورش تصمیم گرفتند که کلاً همه معلمان در مدارس و دختران دانشآموز باید با چادر بیایند. به عنوان حجاب برتر!
رنجبران: این چه سالی بوده است؟
جنتی: فکر میکنم در دهه ۸۰ بود. در بعضی جاهای دیگر تندرویهایی کردند و نتیجه این تندرویها همین وضعیتی است که شاهدش هستید.
رنجبران: در زمان امام هم چنین تندرویهایی بود که حضرت آقا در دیداری هم نقل کردند که امام فرمودند به قوه قضاییه یا رئیس شورای عالی قضایی بگویید که با افرادی که خودسرانه با خانمهای بیحجاب رفتار میکنند، برخورد کنید.
جنتی: بله. من استنباط خودم این است که امام اعتقادی به حجاب اجباری نداشتند.
رنجبران: پس چرا در قانون تصویب شده است؟
جنتی: در قانون خیلی چیزها تصویب میشود. آنچه که در قانون آمده است معلوم نیست که دقیقاً دیدگاه امام باشد.
رنجبران: خب بالاخره امام با آن عظمت و اشرافی که داشتند میتوانستند بگویند این چیست و تغییرش دهید ولی نگفتند.
جنتی: ببینید در آنجا حدودش مشخص نشده ولی بالاخره قانون تصویب کرده که افراد در ملأعام باید حجاب داشته باشند.
رنجبران: اتفاقاً خیلی سفت و سختتر هم هست و الان میگویند براساس آن یک تار مو هم بیرون باشد، خلاف قانون است و آن موقع یک قانون جامعی هم میگذاشتند. البته این وظیفه ولی فقیه نیست که بیاید در ریز قوانین دخالت کند ولی برای نسل جوان سؤال میشود که چرا امام که فرمایش چنین دیدگاهی در مورد حجاب داشتند، ورود نکردند و چیزی نگفتند؟
جنتی: ایشان گاهی ملاحظات خاصی داشتند و بسیاری از مواقع آن دیدگاههای فقهی و نظراتی را که داشتند به دلایلی بیان نمیکردند. مثلاً ابتدای سال ۶۰ ما در شورای سرپرستی صدا و سیما بودیم و درخصوص موسیقی به همراه آقای دکتر روحانی و سایر اعضای شورا خدمت ایشان رفتیم تا ببینیم ایشان اگر نظراتی راجع به صداوسیما دارند، جویا شویم که رهنمودهایی هم داشتند. در پایان دیدار این را مطرح کردیم که نظرتان راجع موسیقی چیست؟ مشخصاً بفرمایید که ما تکلیف خودمان را بدانیم. ایشان اصلاً راجع به اینکه کدام نوع موسیقی حلال است و کدام حرام، صحبت نکردند. گفتند کاری نکنید که سروصدای علمای بلاد بلند شود یعنی ایشان رعایت علمای بلاد را میکردند.
رنجبران: یعنی شاید ایشان در مورد حجاب هم ملاحظاتی داشتند.
جنتی: بله. قطعاً از این ملاحظات داشتند و لذا در سالهای بعد که آقای مرحوم فردوسیپور عضو شورای سرپرستی صداوسیما نامهای به امام نوشته بودند و اظهار ناراحتی کرده بودند که موسیقیهایی که الان دارد در صدا و سیما پخش میشود، جزو موسیقیهای حرام است و اشکال دارد، امام یک نامه خیلی تندی نوشتند و جواب ایشان را دادند و در واقع تأیید کردند که آنچه از صداوسیما پخش میشود هیچ اشکالی ندارد.
رنجبران: موارد دیگری از شورای سرپرستی صداوسیما بود که مطرح کنید و امام نظرات خاصی داشته باشند؟
جنتی: نه چون به عنوان شورا ملاقاتهای زیادی خدمت ایشان نداشتیم. این مربوط به ملاقات اولیه است که خاطرهاش در ذهن ما مانده است.
رنجبران: یک خاطرهای هم یک زمانی برای ما نقل کردید درباره مرحوم شریعتی که بعد از درگذشت ایشان، آقای ابراهیم یزدی میآید پیامی بگیرد از امام برای انجمنهای اسلامی اروپا و آمریکا و خیلی تأکید داشته که امام ایشان را شهید خطاب کنند.
جنتی: بله؛ وقتی شریعتی در لندن دچار حادثه شد و فوت کرد، او را به دمشق آوردند که ما هم در مراسم دفنش حضور داشتیم. آقای دکتر یزدی، به نجف میآید که پیامی از ایشان بگیرد و امام قدری هم تأمل داشتند. بعد یک پیامی مینویسند و اشاره میکنند که فِقد شریعتی را تسلیت میگویند. ایشان وقتی نامه را میبیند، میگوید یعنی چه فقد شریعتی! ایشان مهاجر الیالله بوده و شهید محسوب میشود و باید حتماً میگفتند شهادت شریعتی و ظاهرا ًبه حاح احمدآقا و افرادی که در بیت بودند، میگوید که به امام بگویید کلمه فقد خیلی مناسب نیست و امام هم توجه نمیکنند. او یک هفته هم آنجا میماند ولی میبیند که امام هیچ تغییری در نامه ندادند و برمیگردد. آن نامه هم منتشر شد.
رنجبران: بعد خود شما به امام نقد میکنید...
جنتی: من تقریباً ماهی یکبار از دمشق و لبنان به عراق میآمدم و خدمت ایشان میرسیدیم. یک بار میآمدم که روزنامههای بیروت که بیانات ایشان را ترجمه و پخش کردند یا برخی اخبار ایران که در مطبوعات لبنان منتشر شده بود را خدمت ایشان دادم، در آخر خدمت ایشان عرض کردم که این نامه که شما مرقوم فرمودید و در مورد فقد شریعتی نام بردید، موجب نارضایتی دانشجویان شده و میگویند یک فردی در ایران زندان بوده، جهاد کرده و در آخر به نوعی از ایران فرار کرده و مهاجر الیالله بوده؛ جا داشت شما شهادت خطاب میکردید. امام چهره در هم کردند و فرمودند که مگر من مثل این روشنفکرها هستم که هی بگویم، شهادت شهادت؟! شهادت شرایطی دارد و ما دیگر سکوت کردیم و جرأت نکردیم ادامهاش را بگوییم.
رنجبران: با اینکه امام خیلی روی خوشی به مبارزات مسلحانه نشان نمیدادند، شما چطور وارد مبارزات مسلحانه شدید؟
جنتی: عمده مبارزات مسلحانه از سال ۵۰ شروع شد و ما از دهه ۴۰ بیانیهها و سخنرانیهای امام را دنبال میکردیم و تقریباً از سال ۴۷ دیگر تحت تعقیب بودم. اما از سال ۵۰ که دیگر حرکت مسلحانه شروع شد و به خصوص سالهای اول که توسط فدائیان خلق در سیاهکل عملیات بزرگی را انجام دادند و بعد حزب ملل اسلامی بود که آنها البته کارشان به جایی نرسید ولی اوایل به دنبال آموزشهای مسلحانه بودند که لو رفتند؛ بعد هم مجاهدین خلق آمدند و به طور جدی حرکت اساسیشان جنبش مسلحانه، هم در استراتژی و هم در تاکتیک را دنبال میکردند. در حوزه هم عدهای از ما که در کار مبارزات بودند، به این فکر افتادیم که باید به دنبال مبارزه مسلحانه باشیم و یک جمع محدود ۴ـ۵ نفره بودیم که دنبال آموزش و به دست آوردن اسلحه بودیم و به دنبال ارتباط با مجاهدین خلق بودیم که خوشبختانه ما به یکی از افراد خیلی خوشخیم آنها برخورد کردیم.
رنجبران: کی بود؟
جنتی: آقای عزت شاهی.
رنجبران: آقای عزت شاهی یا آقای عزت مطهری.
جنتی: بله دیگر به ایشان وصل شدیم و ایشان به قم میآمد و ما به تهران میآمدیم و با هم به کوه و اینطرف و آنطرف میرفتیم و از آن وقت فشار روی ما زیاد شد. ما هم نمیدانستیم نظر امام راجع به این چه هست.
رنجبران: پرسیدید؟
جنتی: نه. چون امام هیچ اظهارنظری در مورد مبارزه مسلحانه نکرده بودند.
رنجبران: چون مجاهدین خلق چندین بار خدمت امام رفته بودند و امام نهی کرده بودند.
جنتی: من یادم نمیآید که حرکت مسلحانه آنها را نهی کرده بودند. اینها فردی را در خاورمیانه و در لبنان و سوریه داشتند که به نجف میآمد و از طریق مرحوم دعایی خدمت امام میرفتند و آنجا خیلی از قرآن و نهجالبلاغه برای امام میگفتند و در صحبتهای امام هم هست که اینها ظاهراً خیلی بهتر از ما نهجالبلاغه را میفهمند. امام همیشه گوش میکردند ولی توجهی نمیکردند. آنچه که امام روی آن حساسیت داشتند، نوع تفکر التقاطی اینها با مارکسیست بود؛ چون بسیاری از نوشتههای اینها را که ملاحظه کردند، دیدند که برگرفته از دیدگاههای مارکسیستی است و میخواهند تلفیقی بین اسلام و مارکسیست ایجاد کنند و روی اینها بیشتر حساسیت داشتند. من این را نمیدانستم تا زمانی که مرحوم شهید «محمد منتظری» که به دیدار ایشان رفته بود، گفت امام از ما پرسیدند شما در سوریه و لبنان چه میکنید؟ ایشان گفته که ما دستورات شما را اجرا میکنیم و مبارزه میکنیم و آموزش نظامی و مسلحانه میدهیم و داریم علیه رژیم افراد را بسیج میکنیم. امام آن زمان اظهار نارضایتی کرده بودند به گونهای که این کارها به نتیجه نمیرسد. این باوری است که امام از روز اول داشتند که ما باید مردم را بیدار کنیم و اگر مردم به صحنه آمدند، مسائل حل میشود. تا سال ۵۷ هم همین اعتقاد را داشتند.
رنجبران: و همین کار را هم کردند.
جنتی: بله و با سخنرانی و بیانیهها مردم را به صحنه آوردند.
رنجبران: به شهید منتظری اشاره کردید. به ایشان خیلی نزدیک بودید؟
جنتی: بله
رنجبران: فکر میکردید یک زمانی آیتالله منتظری که نسبت نزدیک با ایشان داشتند، به این زاویه اختلاف با امام بربخورند؟
جنتی: نه مطلقاً فکر نمیکردیم. خیلیهای دیگر هم فکر نمیکردند. افرادی که در خبرگان ایشان را به عنوان قائم مقام انتخاب کردند، مگر فکر میکردند که ایشان با امام زاویه پیدا کند؟
رنجبران: شخصیت خود شهید محمد منتظری چگونه شخصیتی بود؟
جنتی: ایشان از روزهای اولی که در حوزه بود، خوب درس خواند و حداقل سطح را تمام کرده بود؛ حالا یادم نیست که خارج خوانده باشد چون همان حدود سال ۴۵ ایشان را دستگیر کردند و ۲ـ۳ سال زندان بود. آدم بسیار پرتلاشی بود. یعنی در همان سالهای ۴۳ـ۴۴ و بعد از تبعید امام جزو افرادی بود که همواره بیانیه و اطلاعیهای مینوشت و خودش به دنبال فضلا میافتاد و در خانه اینها میرفت و امضا میگرفت و این را منتشر میکرد. اینهایی که میبینید در اسناد هست که فضلای قم امضا کردهاند، بسیاری از اینها را شهید منتظری تهیه کرده و برده امضای اینها را گرفته و بعد هم منتشر کرده است. خیلی تلاش میکرد. در زندان هم جزو نادر روحانیونی بود که فوقالعاده شکنجهاش دادند. یکبار روی بخاری نشاندند که بدنش کاملا ً سوخت.
رنجبران: و در آموزش و تربیت چریک برای انقلاب اسلامی خیلی مؤثر بود.
جنتی: ایشان خیلی کار کرد. من سال ۵۴ به دمشق و لبنان رفتم. ایشان قبل از ما رفته بود و چند سال زودتر به نجف رفته بودند. آنجا خب خیلی نمیشد کرد و به همین دلیل به دمشق و لبنان آمد. شاید جزو اولین نفراتی که از کشور بیرون رفتند و با ایشان وصل شد، من بودم. این اختلافی که در داخل مجاهدین خلق اتفاق افتاد و تحول ایدئولوژیک به قول خودشان، تقریباً حدود مرداد یا شهریور ۵۴ اتفاق افتاد. من خرداد ۵۴ آنجا بودم و قبلش دیدیم شرایط کشور طوری نیست که بشود ماند؛ یا به حبس ابد میانجامد یا اعدام. توصیه جناب آقای مرحوم هاشمی رفسنجانی این بود که شما بیرون بروید. آنجا که رفتیم، من از پاکستان به نوعی با ایشان تماس گرفتم و قرار شد که ایشان را آنجا ببینم. که بعد هم شروع کردیم با ایشان کار کردن. غیر از یکسری دورههای آموزشی که یکی دو ماهی درگیرش بودیم، چون جریان مجاهدین خلق اتفاق افتاد که بسیاری از بچههای مسلمان را اینها طرد کردند و رابطهشان را با اینها قطع کردند که گیر ساواک میافتادند، اینها شروع کردند به آمدن به خارج و کم کم ملحق شدند و هر کدام که میآمدند، یک دوره آموزش نظامی میدیدند و دیگر نمیتوانستند راحت برگردند و تحت تعقیب شدید بودند. لذا یک عده افرادی که خودشان از اروپا میآمدند و علاقهمند بودند با فلسطینیها ارتباط برقرار کنند، ایشان وسیلهای بود که اینها را وصل میکرد که آموزش ببینند. یک عدهای را هم از ایران بیرون میآوردند تا آموزش ببینید و بعد از آموزش، به ایران برمیگشتند.
یک تعداد قابل توجهی در طول ۳ سال و نیمی که در آنجا بودم، آمدند و آموزش دیدند و برگشتند. خیلی تلاش میکرد. شبانه روز نداشت. شاید در شبانه روز ۳ـ۴ ساعت بیشتر استراحت نمیکرد. به نجف میآمد و کلی کتابهای امام را خودش روی کولش میگذاشت میآورد و در سوریه و لبنان به شخصیتها و افراد مختلف میداد. گاهی در منطقه خلیج فارس به کشورهای حوزه خلیج فارس و پاکستان سر میزد و دائماً در تحرک بود.
رنجبران: بیانات دیگری از امام در مورد مردم هست که میفرمایند کاری کنید که محبت مردم را جلب کنید که رضای خدا در آن است. جلب نظر مردم از اموری است که لازم است. پیغمبر اکرم، جلب نظر مردم را دنبال میکرد تا آنها به حق توجه کنند. یا اینکه میفرمایند، نهادها جوری حرکت کنند که مردم بفهمند اسلام برای درست کردن زندگانی دنیا و آخرت آمده است تا ملت احساس آرامش کنند. آیا ما در این ۴۴ سال در این مسیر حرکت کردهایم؟
جنتی: ما خیلی از این مسیر انحراف پیدا کردهایم.
رنجبران: از کدام نقطه و چگونه؟
جنتی: به هر حال تا زمانی که نفَس قدسی امام به مردم میرسید، خود ایشان هم نظارت میکردند و امور یک روال طبیعی داشت. ایشان اعتقاد عمیق به مردم داشت. بعد از رحلت امام، ما همینطور در طول سی و چند سال به تدریج میبینیم که با دیدگاههای امام زاویه پیدا کردهایم و مردم را به حساب نیاوردهایم. نمونههای زیادی را میشود برای این گفت.
رنجبران: ولی انتخاباتهای مختلف این را نمیگوید آقای جنتی! شما خودتان وسط میدان بودید. حالا اگر انتخابات ریاست جمهوری بعد از امام که آقای مرحوم هاشمی رئیس جمهور شدند را استثنا کنیم، بعد از آن انتخاباتهای ریاست جمهوری ما پرشور برگزار شده است. به غیر از ۱۴۰۰ که کمرنگ برگزار شد. مجلس هم همینطور.
جنتی: میشود گفت تا دورههای پنجم و ششم، کمتر در مورد کاندیداتوری افراد سختگیری میشد. از آن زمانی که بحث نظارت استصوابی مطرح شد، خود شورای نگهبان تشخیصشان این بود که با این نظارت در همه امور انتخابات دخالت کند.
رنجبران: آخر میگویند کلید این هم دست شماست. با حاج آقا صحبت کنید حل میشود دیگر.
جنتی: نه ابدا دست ما نیست.
رنجبران: یعنی حاج آقا از شما قبول نمیکنند؟ گفتید به ایشان؟
جنتی: بله زیاد صحبت شده و از تبعات سوءش هم زیاد صحبت کردیم. به هر حال از آن زمان باعث شد که یک بخشی از جامعه را کنار بزنیم. یعنی مردم احساس کردند که دیگر نمیتوانند در این مجلس نمایندهای داشته باشند. به همین دلیل هم هست که در سالهای اخیر حضور مردم در انتخابات به حداقل ممکن رسیده است.
شما همین مجلسی که الان هست را ببینید.۲۹۰ نفر نماینده دارد. کل آرائی که این نمایندهها با آن به مجلس آمدهاند، ۱۰ میلیون و نهصد هزار نفر است یعنی حداقل ۵۵ میلیون نفر از جمعیت کشور، واجد شرایط رأی دادن بودند. خب این نمایندهها با ۱۰ میلیون و نهصد هزار رأی به مجلس آمدند. چون خیلیها دیدند که افرادی که دلخواهشان هست و صاحب صلاحیت هم هستند، وجود ندارد. افراد یا شرکت نکردند و یا کسی که خواسته شرکت کند، رأی باطله داده است.
رنجبران: خب راهکار این چه است؟ بالاخره ابوی شما یکی از رؤوس این نظارت استصوابی هستند که برای همه هم بسیار محترمند و از ایشان به عنوان یکی از شاگردان امام و یکی از افرادی که از قبل از انقلاب تاکنون، حرکتهای عظیمی داشته است، شناخته شدهاند. اما بعضی از مجالس هم بودهاند که افراد رأیهای خیلی بالایی هم آوردهاند ولی واقعاً به آن تأیید صلاحیتی که نظام به آنها داده، عمل نکردند و در قالب بدنه نظام، به اپوزیسیون تبدیل شدند. این هم مشکل دیگری است که موجب شده شورای نگهبان احتیاط بیشتری کند.
جنتی: اولاً که ایشان تنها تصمیمگیرنده نیستند. ۱۲ نفر هستند و هر تصمیمی که گرفته میشود، باید ۷ نفر روی آن رأی مثبت داشته باشند. اینکه روشن است. بعد هم اینکه شورای نگهبان خودش را صاحب صلاحیت بداند که راجع به هر کسی نظر بدهد که آیا این فرد برای آمدن به مجلس صالح هست یا نیست، در موارد بسیاری اشتباهات فراوان کردند؛ یعنی افرادی که تمام عمرشان را در این انقلاب گذراندهاند و صاحب صلاحیت بودند، تحت عناوین مختلفی که اعتقادی به ولایت فقیه ندارند یا التزام عملی به اسلام ندارند، رد کردهاند. بسیاری از افرادی که دیدهام، به دلیل عدم التزام به اسلام و آن هم براساس یکسری گزارشهای تأیید نشدهای افرادی را محروم کردند و در واقع مردم را هم از وجود اینها محروم کردند که در مجلس افراد شایستهای بیایند که بتوانند مسائل کشور را بفهمند و بتوانند برای آن، قانون مناسب تصویب کنند.
یا بحثهای خودی و غیرخودی که در کشور راه انداختیم. این باعث شد بخش عظیمی از جامعه یا نخبگان جامعه را عملاً به حساب نیاوریم. یعنی این غیرخودیها دیگر هیچ جا نباید بیایند! و هرچه که زمان گذشته تا امروز، در طول دو دهه گذشته مرتب این دایره خودیها تنگتر شده است. هر دفعه که یک مناسبتی پیش آمده، یکسری را از قطار انقلاب پیاده کردیم. نمیدانم در نهایت چند نفر در قطار انقلاب باقی میماند!
رنجبران: شما حتماً با ابوی بحث میکنید؛ من هم چند باری که با ایشان نشستیم بحثهای که با شما داشتند را سربسته اشاره کردهاند. توضیحات شما ایشان اقناع میکند یا توضیحات ایشان شما را اقناع؟
جنتی: هیچکدام دیگری را نمیتوانیم اقناع کنیم. چون بالاخره ما از دو نسل هستیم. ایشان سابقه بسیار طولانی دارند و مطالعات و تجربیاتشان در حدی است که واقعاً هم دل ایشان و امثال ایشان برای انقلاب میتپد و برای حفظ انقلاب دارند این کارها را انجام میدهند. میگویند ما نباید بگذاریم افراد غیرخودی وارد مجلس شوند و باید مجلسی داشته باشیم که همه کسانی که ملتزم به اسلام هستند، بیایند.
بارها صحبت کردهام همین افرادی که به عنوان متعهد به اسلام و ولی فقیه از فیلتر شما رد شدهاند، در مجلس چقدر فساد داشتند که دفعه بعد خودتان ۶۰ـ۷۰ نفر از آنها را رد کردهاید! بنابراین معلوم میشود که این تشخیص، خیلی تشخیص درستی نیست. فرض بفرمایید ما ۲۹۰ نفر نماینده داشته باشیم؛ حالا ۱۰۰ نفر هم غیرخودی باشند؛ بالاخره ۱۹۰ نفر دیگر که اکثریت هستند که هر تصمیمی قرار باشد گرفته شود، آن ۱۹۰ نفر میتوانند تصمیم بگیرند و مؤثر باشند.
رنجبران: امسال از معدود سالهاییست که رهبر معظم انقلاب، از ابتدای سال به انتخابات آخر سال مجلس و مجلس خبرگان اشاره کردند. این اهمیت این کار و اهمیت مشارکت بالا و زمینهسازی برای مشارکت بالای مردم را نشان میدهد چون حضور مردم، مؤلفه قدرت ما است. با توجه به این تأکیدی که رهبر معظم انقلاب هم داشتند، متولیان امر چه باید بکنند؟
جنتی: به هرحال باید در روشهای گذشته تجدیدنظر کنند. خیلی کارها باید کرد. در این جلسه خیلی بحث شورای نگهبان را نداریم ولی بسیاری از گزارشهایی که راجع به افراد داده میشود، احیاناً گزارشهایی است که براساس جناحبندیهای سیاسی داده میشود و گزارشهای دقیقی نیست. این ۱۲ نفر شورای نگهبان که ما میشناسیم، نشستهاند یک پرونده را میآورند و میبینند مجموعه اتهاماتی به یک فردی وارد شده. خودشان هم که نمیتوانند بروند دنبال کنند. این آشی است که جای دیگری پخته شده و در اختیار شورای نگهبان گذاشتهاند. شورای نگهبان هم میگوید با این اتهامات باید حتماً رد صلاحیت شود.
رنجبران: یعنی سازوکار باید اصلاح شود.
جنتی: بله. یک عدهای هم هستند که ما قبولشان نداریم و به هر حال یک اتهامی به آنها وارد میکنیم که نتوانند به مجلس بروند!
الان بالاخره شما ملاحظه میکنید که شخصیتی مانند آقای هاشمی رفسنجانی را آقایان، مصلحت تشخیص میدهند به مجلس نرود. به قول آن وزیر اطلاعات سابق که میگوید ما کف خیابان را داریم میبینیم و اگر انتخابات برگزار شود، رأی غالب، آقای هاشمی رفسنجانی است. ولی خودش میگوید که من به شورای نگهبان رفتم و ثابت کردم که مصلحت نیست ایشان بیاید.
رنجبران: ریاست جمهوری را میگویید.
جنتی: فرقی نمیکند. چون در ریاست جمهوری هم خیلیها را رد کردیم. در همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری، چه تعداد افرادی که صاحب تجربه اجرایی بودند ـ نمیخواهم نام ببرم ـ و حتی خیلیهایشان جزو اصولگرایان بودند و از این جهت هم خیلی مسئلهای نداشتند، ولی رد صلاحیت شدند. این اشکالاتی است که موجب میشود مردم از نظام فاصله بگیرند. یعنی احساس میکنند که در تعیین سرنوشت خودشان هیچ تأثیری ندارند. این چیزی است که امام همواره بر آن حساس بود و میگفتند مراقب باشید مردم را از دست ندهید.
رنجبران: الان یعنی یکی از کارهایی که باید بکنیم این است که در این سازوکارها تجدید نظر کنیم؟
جنتی: بله؛ حتماً.
رنجبران: شما یک سفری قبل از انقلاب به لیبی داشتید. برای اینکه چنانچه فرانسه حضور امام را نپذیرد، زمینهسازی سفر ایشان را به این کشور انجام دهید و با آقای غرضی به دیدار معمر قذافی میروید و حتی صبر میکنید که وقت بدهند، ولی وقت نمیدهند و پاسپورت خروج را هم میزنند.
جنتی: پاسپورت خروج را نمیزنند؛ ولی آن موقع که داشتیم بارمان را تحویل میدادیم گفتند که حالا میتوانید بیایید.
رنجبران: ولی شما قدری ترسیدید که نکند سرنوشت امام موسی صدر برایتان پیش بیاید. تعریف کنید که قذافی چه گفت؟
جنتی: باید اشاره کنم که امام به عنوان یک شهروند عادی وارد فرانسه شدند. دستگاههای اطلاعاتی فرانسوی هم نمیدانستند که ایشان چه شخصیتی است. به طور طبیعی به ایرانیهایی که میرفتند یک ویزای سه ماهه میدادند. ما نگران بودیم که اگر این سه ماه تمام شود و دولت فرانسه به ایشان بگوید باید اینجا را ترک کنید، تکلیف چه میشود.
با دوستان که صحبت کردیم، فکر کردیم که باید با دو جا صحبت کنیم. یکی سوریه بود و دیگری لیبی بود. با آقای غرضی به لیبی رفتیم و با مقدماتی که گذشت و یک هفتهای معطل شدیم ولی بالاخره آقای قذافی را دیدیم. به ایشان گفتیم که بالاخره رهبر جریانی که امروز در ایران میگذرد امام هست و ایشان هم الان در فرانسه هستند و ما احتمال میدهیم که دولت فرانسه بعد از سه ماه فشار بیاورد که ایشان خارج شوند. آمدیم با شما صحبت کنیم که اگر چنین اتفاقی افتاد، ایشان به لیبی بیایند. ایشان گفت که اصلاً نیازی نیست سه ماه صبر کنید. اهلاً و سهلاً. همین الان ایشان تشریف بیاورند و ما استقبال میکنیم و مورد تکریم ما قرار خواهند گرفت. ما بسیار خوشحال برگشتیم پاریس و با آقای غرضی خدمت امام رفتیم و به ایشان توضیح دادیم که آقای قذافی خیلی استقبال کرد که اگر همین الان هم تشریف بیاورید، مورد تکریم ما هستید. امام یک نگاهی کردند و فرمودند که قذافی قابل اعتماد نیست. این حرف امام اصلاً مثل یک آب سردی بود که روی سر ما ریخته شد.
رنجبران: بعد از انقلاب که دیگر دیداری با قذافی نداشتید؟
جنتی: خیر. محمد منتظری و جماعتی، اوایل سال ۵۸ میرفتند و میآمدند ولی من نه.
رنجبران: آقای جنتی به عنوان یک دیپلمات با سابقه که در حوزه کشورهای عربی خیلی کار کردهاید، الان بهبود روابط ایران با عربستان و کشورهای عربی را چطور میبینید؟
جنتی: خب ما باید اصولاً با همه همسایگانمان ارتباط نزدیک همراه با همکاری و به خصوص با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس داشته باشیم. متأسفانه حوادثی که مجموعاً بعد از انقلاب اتفاق افتاد، ارتباط ما با این کشورها به خصوص با عربستان، همواره دارای فراز و نشیب بوده است.
در جنگی که علیه ما تحمیل شد، اینها همه پشت سر صدام ایستادند؛ بعد جنگ تمام شد و حوادث بعدی اتفاق افتاد. تا اشغال کویت و آزادی کویت و سال ۲۰۰۳ که آمریکا حمله کرد و صدام سقوط کرد؛ اینها به تدریج یک مقدار روابطشان با ما خوب شد. در دورهای که آقای هاشمی مسئولیت داشتند، با امیر عبدالله ارتباط برقرار کردند که خیلی رابطه خوب شد و در دوره آقای خاتمی، رابطه ما با عربستان رابطه بسیار خوبی بود و خیلی خوب پیش میرفت. بعد به تدریج حوادثی که اتفاق افتاد، موجب شد روابط ما با عربستان به هم بخورد که به زیان هر دو کشور بود. ما باید سعی کنیم روابط خود را با کشورهای همسایه تقویت کنیم که آذربایجان و افغانستان و پاکستان هم به همین ترتیب است. چیزی که برای ما مهم است، حفظ منافع ملی است. منافع ملی کشور جایی ایجاب میکند که ما کوتاه بیاییم، در جایی میطلبد که قاطعانه برخورد کنیم و در جایی باید برد برد عمل کنیم. باید با هم کار کنیم. همه جای دنیا براساس منافع ملیشان حرکت میکنند.
رنجبران: یعنی الان احساس میکنید که این حرکت مثبتی بوده است؟
جنتی: بله حرکت کاملاً مثبتی است که باید خیلی زودتر از این انجام میشد. متأسفانه حرکتهایی که در ایران صورت گرفت و منجر به آتش زدن سفارت عربستان شد، همه روابط را به هم ریخت.
رنجبران: البته اقدامات متقابل هم بود دیگر. در زمان وزارت شما به دو نوجوان ما در حج عمره تجاوز شد.
جنتی: حالا من روی اینها هم به عنوان کارشناس این حوزه حرف دارم که آیا واقعیت داشت یا نداشت یا مسائل دیگری پشت پرده آن بود.
رنجبران: یعنی ممکن است واقعیت نداشته باشد؟
جنتی: بله. خیلی اعتقادی ندارم که واقعیت داشته باشد.
رنجبران: یعنی این را بررسی کردید که میگویید؟
جنتی: بررسی نکردیم ولی مجموعه اطلاعاتی که از جاهای مختلفی برداشت کردیم، به این نتیجه رسیدیم که عواملی بودند که میخواستند این روابط را به هم بزنند.
رنجبران: یعنی با قصد و غرض قبلی آمدند؟
جنتی: بله. اینها هست. به هر حال هیچ کسی با همسایه خود دعوا نمیکند. حالا ممکن است اختلاف نظر هم داشته باشیم ولی منافع مشترک همه ما ایجاب میکند که با همسایگانمان کار کنیم. البته الان عربستان هم احساس کرده است که نیاز دارد که روابطش را با ایران بهبود ببخشد. ما با عربستان تنها در روابط دوجانبه مشکل نداریم. ما در روابط منطقهای هم با عربستان مشکل داریم. قبل از انقلاب یک رقابت منطقهای بین ایران و عربستان بوده و بعد از انقلاب هم به همین ترتیب؛ بالاخره عربستان سعی کرده در عراق، سوریه، لبنان یا افغانستان نفوذ داشته باشد و ما هم به همین ترتیب؛ ما هم دنبال این هستیم که در این کشورها نفوذ داشته باشیم و منافع خودمان را دنبال کنیم.
رنجبران: مصر چطور آقای جنتی؟ پیامهایی هم از مصر رسیده که میخواهند روابط را بهتر کنند.
جنتی: با مصر باید ۲۰ سال قبل از این روابط را آغاز میکردیم. در هر حال در یک برههای و بعد از جریان کمپ دیوید، امام دستور قطع رابطه را دادند؛ بسیار خوب؛ آن گذشت ولی بعد از آن منافع ما ایجاب میکرد که بین ما و یک کشور صاحب تمدن و فرهنگ، چون مصر غیر از ایران، تنها کشور صاحب فرهنگ و تمدن در منطقه است و ایران و مصر هر دو کشورهایی هستند که تمدن چندهزار ساله دارند و مردم مصر بسیار علاقهمند به ایران و علاقهمند به اهل بیت هستند و منافع ما ایجاب میکرد که این روابط را خیلی سریعتر از این برقرار کنیم. حالا تا مدتها مصریها زیربار نمیرفتند و البته هنوز هم گرههایی در روابط با مصر داریم که به این راحتی نیست. یکی از آنها همین خیابان «خالد اسلامبولی» است که اسم قاتل سادات را روی یکی از خیابانهایمان گذاشتهایم. اگر خودمان جای آنها بودیم، چگونه عمل میکردیم؟ فرض کنید یک کشور اسم کسی که مرحوم شهید رجایی را به شهادت رسانده، روی یکی از خیابانهایش بگذارد، اصلاً دیگر ما حاضریم با آن کشور ارتباط داشته باشیم؟ یعنی یکسری مسائل خیلی جزئی مانع روابط هست که باید سعی کنیم اینها را حل کنیم. منافع کشور ایجاب میکند که بتوانیم با مصر یک رابطه حسنه و نزدیک داشته باشیم.
رنجبران: فکر میکنید ضررکننده برقراری روابط منطقهای ایران با عربستان، مصر، امارات و کشورهای عربی، رژیم صهیونیستی خواهد بود؟
جنتی: قطعاً اینطوری است. وقتی رابطه ما با این کشورها برهم میخورد، خب اینها کشورهای کوچکی هستند که همیشه نیاز به پشتیبان داشتند. وقتی که در کویت بودم، رسماً میگفتند ما یک کشور کوچکی هستیم ولی شما یک کشور بزرگ، وسیع و دامنهداری هستید با جمعیت فراوان و ما حتماً یک تکیهگاه میخواهیم. تکیهگاه اینها تا الان آمریکا بوده است و آنها همیشه احساس میکردند ایران یک تهدید است. الان وقتی آمریکاییها به تدریج دارند حضور منطقهایشان را کاهش میدهند و به سمت شرق آسیا میروند، اسرائیل دارد جایگزین اینها میشود چون احساس میکنند که یک قدرت امنیتی، نظامی و اطلاعاتی باید در کنار اینها باشد. هر چه ما از اینها فاصله بگیریم، حضور اسرائیل در اینها بیشتر خواهد شد و هر چه روابط ما با این کشورها حسنه شود و اینها از جانب ما احساس تهدید نکنند، طبیعتاً نیازی ندارند که با صهیونیستها ارتباط برقرار کنند.
رنجبران: آخر برخی هم میگویند که این سادهانگاری است که تصور کنیم اگر روابط ما با اینها حسنه شود، اسرائیل به این کشورها نزدیک نمیشود.
جنتی: اسرائیل که دنبال عادیسازی هست و اینها هم اینطوری نیست که رابطه نداشتند و خودشان گفتند که ۲۰ سال پیش از این، روابط غیررسمی داشتند ولی به هر حال احساس من این است که با توجه به خروج آمریکا از منطقه که هر چند خروج کامل نیست ولی بخشی از ناوگان خود را خارج کرده است، آنها چون رابطه نزدیکی با ما نداشتند، در دامان اسرائیل افتادهاند به طوری که امارات به سرعت سفارتخانهها را فعال کردند و پروازها و روابط تجاری را برقرار کردند؛ بحرین که از آن بیشتر حتی یک جزیره را در اختیار اسرائیل قرار داده است. نمیگویم از این موضع برمیگردند؛ اینها از این موضع برنمیگردند ولی باید سعی کنیم روابط خود را با بقیه کشورها بهبود ببخشیم که اینها کمتر به دامان اسرائیل بیفتند.
رنجبران: شما وزیر فرهنگ و ارشاد دولت یازدهم شدید؛ چقدر از عملکردتان راضی بودید و چقدر عملکردتان را در مسیری میبینید که امام تأکید داشتند؟
جنتی: من سعی کردم آنچه به مصلحت مردم و انقلاب میدانستم در بخشهای مختلف عمل کنم. البته ممکن است همه کارهای ما مورد رضایت حاکمیت نبود. من اعتقاد داشتم که باید در حوزههای مختلف فرهنگ، در حوزه انتشار کتاب، سینما، موسیقی و تئاتر باید فضا را قدری باز کرد. چون اصولاً ارتقاء فرهنگی در یک محیط باز صورت میگیرد و جایی که تبادل و تضارب آرا باشد، این اتفاق میافتد. در یک محیط بسته گلخانهای به هیچ وجه فرهنگ رشد نمیکند. اینکه تا یک کسی کتابی نوشت و به سلیقه شما نخورد، بلافاصله جلویش را بگیرید، این به فرهنگ کشور کمک نمیکند یا اگر بخشی از یک فیلم سینمایی احیاناً به سلیقه شما نخورد، آن را حذف یا توقیف کنید، کمک نمیکند.
بله ما یک اصولی داریم و پای آن اصول هم ایستادهایم ولی یکسری سلیقههایی بر این بدبختها اعمال میکنیم که هیچکدامش با معیارهای اولیه انقلاب سازگار نیست. بنابراین احساس کردم باید مقداری فضا را باز کرد در زمینههای مختلف و به نظرم در این زمینه توفیق هم داشتم در آن مدت. حالا مسائلی که بعدش پیش آمد، به تدریج منجر شد که فاصله گرفتند. در دوره ما اکثریت قاطع هنرمندان کشور که خیلیهاشان از نظام بریده بودند، به صحنه آمدند و نزدیک و همراه شدند و حضور فعال در جریانات مختلف داشتند.
رنجبران: آخر عدهای هم میگویند هنرمندانی که دلشان با جای دیگر است و لگد میزنند، حالا اصلاً اینها به عرصه هم بیایند چه فایدهای دارد؟
جنتی: کی گفته اینها دلشان با جای دیگر است؟ افراد را طرد میکنیم و بعد میگوییم دلشان با جای دیگر است! نه؛ شما یک روز خانه سینما را بستید و همه هنرمندان سینما را نسبت به نظام بدبین کردید. وقتی که باز شد، احساس کردند به اینها بها داده شد و وقتی کارهایشان را تقویت و حمایت کردید، در صحنه ماندند.
رنجبران: آیا اصلاً چنین رفتاری با آن مسیری که آقا اشاره کردند به دفع حداقلی و جذب حداکثری مطابقت دارد؟
جنتی: نه نمیخورد دیگر. خیلی از کارهای دیگری هم در حوزه فرهنگ میکنیم، به هیچ وجه جواب نمیدهد. میگویید در فضای مجازی داریم کار میکنیم؛ یک روزی ۶ وزیر به کمیته تعیین مصادیق مجرمانه رفتیم و ایستادیم که واتساپ را نبندند. واتساپ یک مسیر ارتباطی است که پیام رد و بدل میکند؛ یک کسی که اینجاست و میخواهد با خانوادهاش در آمریکا یا اروپا صحبت کند، با واتساپ راحت صحبت میکند.
رنجبران: البته قبول کنید که مخاطراتی هم دارد.
جنتی: هر چیزی مخاطراتی دارد. شما میتوانید انتقال اطلاعات را جلویش را بگیرید؟ مگر الان موفق بودید که تلگرام و واتساپ و اینستاگرام و توئیتر و فیس بوک را کنترل کردید، آیا کسی از آنها استفاده نمیکند؟ به قول آن نماینده مجلس که ۵۰ هزار میلیارد تومان داریم صرف فیلترشکن میکنیم و کاسبان فیلترشکن دارند استفادهاش را میبرند. ما باید ضرر و منافع یک طرح را با هم ببینیم و فایده و زیانش را با هم مقایسه کنیم و براساس آن عمل کنیم.
رنجبران: آقای جنتی، اولین آلبوم موسیقی رپ در زمان شما مجوز گرفت؟
جنتی: حالا رپ بودنش را یادم نیست. معاونت هنری آن زمان مرحوم مرادخانی بود که ایشان در این مسائل بیشتر حضور داشت ولی آن مواردی که خودم گهگاهی در تالار وحدت شرکت میکردم، ما هیچ وقت آنجا رپ نداشتیم.
رنجبران: البته داشتیم؛ من سابقهاش را دارم. بعد یک گروه گذاشتند برای پژوهش و اسم گروهش را هم اتل متل گذاشتند. آقای جنتی، از وزارت ارشاد سوال برانگیز جدا شد. این درست است که نخواستید ادامه دهید؟
جنتی: بله. من دیدم که به هر حال این حرکتی که خودم به آن اعتقاد داشتم و رئیس جمهور هم به آن اعتقاد داشت و مشی ایشان بود، این سبک کار مورد رضایت مقام معظم رهبری نیست و گفتم وقتی اینطور است و ایشان به عنوان ولی فقیه از یک حرکتی که ما داریم انجام میدهیم رضایت ندارند، چرا باید ادامه دهیم.
رنجبران: یعنی به خاطر عدم رضایتمندی ایشان بود. خودتان با حضرت آقا صحبتی کردید که نظراتتان را به نظرات ایشان نزدیک کنید؟
جنتی: به غیر از یکی دوتا ملاقات که بعد از رأی اعتماد خدمت ایشان رسیدیم و رهنمودهایی که فرمودند و ما دنبال میکردیم، من دیگر ملاقات خصوص با ایشان نداشتم. در ملاقاتهای عمومی دولت من هم حضور داشتم ولی خب با واسطه مسائل را منتقل میکردیم.
رنجبران: یعنی اگر شاید فضای دیگری برای شما پیش میآمد، نظراتتان را نزدیک میکردید.
جنتی: بله
رنجبران: نمیشد از پدر استفاده کنید؟
جنتی: نه دیگر نمیشود دائم از ایشان استفاده کرد.
رنجبران: نکته دیگر اینکه در زمان رحلت حضرت امام، شما مسئول دفتر آیتالله هاشمی رفسنجانی بود. خاطرهای از آن ایام دارید؟
جنتی: من آن زمان، در ستاد مشترک ارتش بودم که بعداً به عنوان ستاد فرماندهی کل قوا شد و دفتر آقای هاشمی هم آنجا بود؛ شبی که امام رحلت کردند، حدود ساعت ۱۰ شب گفتند که دیگر امیدی به حیات ایشان نیست، آماده باش کاملی به همه نیروهای مسلح داده شد و ما هم همان شب تا صبح همانجا بودیم. ساعت ۷ صبح که آقای حیاتی از رادیو آن خبر را اعلام کرد، هیچ کدام نمیتوانستیم بر خودمان مسلط باشیم و اشکریزان داشتیم اخبار را گوش میدادیم.
رنجبران: آیا احتمال میدادید که رهبر معظم انقلاب به رهبری انتخاب شوند؟
جنتی: نمیدانستیم و نگران هم بودیم که چه میشود. چون بالاخره در قانون اساسی، هم بحث شورا بود و هم بحث فرد و اجمالاً هم میدانستیم که یک بحثی قبلاً بین سران کشور صورت گرفته که بعد از امام شورایی عمل شود که در مجلس خبرگان هم خود مقام معظم رهبری اشاره کردند که نظر خودم این است که شورا باشد که آقای هاشمی که رئیس جلسه بودند، گفتند رأی نیاورده است و چون رأی نیاوردند، کسی اصلحتر از شما نمیشناسیم.
رنجبران: البته آقای مشکینی رئیس بودند و آقای هاشمی نائب رئیس بودند.
جنتی: بله. ما هیچ فکر نمیکردیم که چه اتفاقی میافتد.
رنجبران: این ۳۴ سال رهبری حضرت آقا را چطور میبینید با این فراز و نشیبهایی که کشور و منطقه و دنیا داشته است؟
جنتی: راجع به این نمیخواهم قضاوت کنم ولی میخواهم این را بگویم که در زمانی که ایشان انتخاب شدند، هر چه به اطراف خودمان نگاه کنیم در آن زمان، هیچ فردی شایستهتر و صالحتر از ایشان نمیتوانستیم ببینیم. یعنی یک روحانی فقیه مجتهد عادلی که آشنای به مسائل باشد. بالاخره ایشان از قبل انقلاب در مبارزات مختلف بودند و بعد از انقلاب به عنوان مشاور امام در ارتش بودند؛ عضو شورای انقلاب بودند و در همه حوادثی که بعد از انقلاب اتفاق افتاده، حضور فعال داشتند و بعد از آن ۸ سال رئیس جمهور بودند و با همه مسائل کشور آشنایی داشتند؛ به هیچ وجه کسی را با این مشخصات نمیتوانستید پیدا کنید که بتواند به این صورت کشور را اداره کند.
رنجبران: در جایی گفتهاید که آقای هاشمی دوراندیشی و ایدههایی داشت که اگر اجرا میشد، ما جمهوری دیگری داشتیم. یعنی چه؟
جنتی: آقای هاشمی دیدگاههایش با دیگران متفاوت بود و دیدگاههایش را مرتب میگفت. یکی از آنها بحث خودی و غیرخودی بود. یعنی خود امام را ملاحظه کنید؛ امام یکی از ویژگیهایشان این بود که در جایگاه رهبری، همه را به سویّه تحت پوشش قرار میدادند؛ هم جامعه روحانیت مبارز را تقویت میکردند و هم مجمع روحانیون مبارز را تقویت میکردند و در گروههای دیگر هم به همین نحو، و عامه مردم را تحت پوشش قرار میدادند و جامعه را تقسیمبندی نمیکردند.
مورد دیگر اینکه، یک بخش عظیمی از مشکلات کشور به دلیل نوع روابط خارجی ما است. اگر آقای هاشمی، آنگونه که خودش میخواست، عمل میکرد، ما سعی میکردیم با همه دنیا به جز اسرائیل، یک رابطه معقول و منطقی داشته باشیم و زیانهایی که الان میبینیم و سالیان زیادی است داریم با تحریم زندگی میکنیم و بخش زیادی از مردم با فقر دارند زندگی میکنند، این مشکلات را نداشتیم. مسئله اساسی آن تعامل با دنیا بود که آقای هاشمی عمیقاً به آن اعتقاد داشت.
رنجبران: شما بین تفکرات آقای هاشمی و پدر کدام را میپسندید؟
جنتی: قطعاً آقای هاشمی.
رنجبران: پدر هم این را میداند؟
جنتی: بله خب روابط سیاسی فرق دارد و ایرادی ندارد.
رنجبران: خب ممکن است ایشان دلخور هم بشوند چون نقدهایی به آقای هاشمی داشتند.
جنتی: بله نقد داشتند و نظرشان است. نظر داشتن آزاد است.
رنجبران: آقای دکتر خیلی ممنون؛ خیلی لطف کردید؛ انشاءالله که خداوند به شما توفیق دهد و موفق باشید. انشاءالله روز به روز ببینیم که دلها به هم نزدیک شده است و یک فضای خوبی برای کشور داشته باشیم.
جنتی: آنچه که امام به آن تأکید داشتند، حفظ وحدت جامعه بود که متأسفانه از آن فاصله گرفتیم و جامعه کاملاً متشتت شده است و قطببندی و تقسیمبندی شده است. باید این قطببندیها را کنار بگذاریم و همه برای حفظ منافع کشور در کنار هم بایستیم و وحدتمان را حفظ کنیم.
رنجبران: خیلی سپاسگذارم. لطف کردید.
انتهای پیام/*
انتهای پیام/*