سیدمحمد خاتمی: انسانی که دغدغه نان و دارو و نظایر آنها دارد اصلا نمیتواند به نیازهای ثانویه خود بیاندیشد
رئیس جمهور پیشین کشورمان با بیان اینکه هر انسانی باید بتواند بدون دغدغه و رنج و مانع، برای برآوردن نیازهای اولیه امکانات لازم را داشته باشد، با اشاره به ضربالمثل رایج که "شکم گرسنه خدا نمیشناسد" تصریح کرد: انسانی که دغدغه نان و دارو و نظایر آنها دارد اصلا نمیتواند به نیازهای ثانویه خود بیاندیشد، چه رسد که به آنها بپردازد.
به گزارش سرویس سیاسی ایصال نیوز و به نقل از جماران، حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمد خاتمی رییس جمهور پیشین کشورمان در دیدار جمعی از فرهنگیان و نمایندگان تشکلهای صنفی معلمان، روش های مدنی آنها برای احقاق حق خود را ستود و از اصناف و اقشار و جریانهای سیاسی خواست با الگو قرار دادن روش اعتراضی خشونت پرهیز معلمان، به سوی اصلاح ساختار، رویکرد و رفتار حاکمیت حرکت کنند.
سیدمحمد خاتمی در این دیدار پس از شنیدن نظرات و دغدغههای نمایندگان تشکلهای معلمان گفت: شخصیت عاطفی، عقلانی، علمی و اجتماعی فرد نوعا در دوران کودکی و نوجوانی شکل میگیرد و بیشترین زمانِ دوران کودکی و نوجوانی در اختیار نظام آموزش و پرورش است بنابراین نقش آموزش و پرورش در شکلگیری و تجلی شخصیت واقعی انسان، بسیار مهم است.
او با انتقاد از نگاه ایدئولوژیک به «ساختن انسان»، ساختن را شیءانگاری انسان عنوان کرد و افزود: در این نگاه انسان شیءای است که می توان او را هر طور که بخواهیم بسازیم و آن را شکل بدهیم در حالیکه ساخته شدن انسان، یک فرایند است که آموزش و پرورش میتواند در این فرایند نقش مهمی داشته باشد. تعلیم و تربیت یک حرکت دیالکتیکی و مشارکتی است یعنی مشارکت معلم با متعلم و مشارکت مربی با متربی. در درون انسان جوهر و گوهری وجود دارد که باید پرورش یابد و این پرورش با فعل و مشارکت خود فرد انجام میگیرد.
خاتمی با اشاره به اهمیت ساختن یک فرودگاه، ماشین یا اداره یک شهرک صنعتی و کسانی که در این زمینهها فعالیت میکنند یادآور شد: این ساختن را با ساخته شدن شخصیت انسان مقایسه کنید؛ آیا در حال حاضر نگاه جامعه به این دو یکسان است؟ آیا دریافتیهای فعالان در این دو عرصه برای گذران زندگی برابر است؟ مهندسان و مدیران جامعه ارزشمندند و باید برخوردار و بهرهمند باشند، ولی سخن اینست که ساخته شدن انسان و حضور در عرصه و فرایند ساخته شدن انسان که کار معلم است، بسیار با اهمیت است و معلم هم باید برخوردار از امکانات لازم برای گذران زندگی باشد و از آن مهمتر منزلت است که بسیاری از کمبودهای مادی را جبران می کند.
وی با اشاره به محرومیتهای مادی و منزلتی معلمان توضیح داد: اگر عدالت در عرصه حیات اجتماعی را امکان برابر دسترسی همه افراد به قدرت، ثروت و منزلت در نظر بگیریم، جامعهای به عدالت دست می یابد که این امکان را برای همه افراد به صورت مساوی فراهم کرده باشد تا همه افراد بتوانند به قدرت، ثروت و منزلت دسترسی پیدا کنند.
خاتمی، مراد از قدرت در عرصه حیات اجتماعی را داشتن حق حاکمیت بر سرنوشت خود تعبیر کرد و گفت: هر انسانی باید قدرت این را داشته باشد که سرنوشت خود را بسازد؛ هر جامعهای نیازمند قدرت متمرکز است اما این قدرت متمرکز باید ناشی از قدرت منتشر باشد یعنی به نمایندگی از مردم و با رای و رضایت تک تک افراد جامعه که صاحب اصلی قدرت هستند، تحقق یابد و در مقابلِ مردم مسئول باشد و مردم، قدرت جابجایی این قدرت را داشته باشند و در فرآیند تحقق قدرت متمرکز دخالت داشته باشند.
وی راه تحقق این قدرت در جامعه را وجود نهاد انتخابات آزاد و اتکاء بر رأی مردم و حضور آزادانه، مختارانه و مدبرانه افراد جامعه دانست و ادامه داد: اگر این امر محقق شود همه احساس قدرت می کنند و مسئولیت قدرت متمرکز این است که به بهترین وجه زمینه زندگی، امنیت، آزادی و رشد و تعالی جامعه را فراهم آورد.
خاتمی گفت: منظور از ثروت، تامین نیازهای اولیه و ثانویه انسان است. نیازهای اولیه مثل خوراک و پوشاک و امنیت و امید به آینده و فراهم بودن زمینه رشد و... فوریت دارند و نیازهای ثانویه، آزادی و داشتن زندگی معنوی و زندگی اخلاقی و نظایر آنها است. هر انسانی باید بتواند بدون دغدغه و رنج و مانع برای برآوردن نیازهای اولیه، امکانات لازم را داشته باشد و علاوه بر آن تامین نیازهای ثانویهاش و احساس آزادی، حرمت و معناداری زندگی کند.
وی با اشاره به ضربالمثل رایج که "شکم گرسنه خدا نمیشناسد" بیان کرد: انسانی که دغدغه نان و دارو و نظایر آنها دارد اصلا نمیتواند به نیازهای ثانویه خود بیاندیشد، چه رسد که به آنها بپردازد. ثروت یعنی امکان تامین نیازهای اولیه بدون دردسر و امنیت خاطر و تسهیل در تامین نیازهای ثانویه.
خاتمی ادامه داد: منزلت یعنی شخصیت انسان دارای ارزش و اعتبار و احترام باشد. اگر جامعه دچار آپارتاید نژادی باشد، بخشی از جامعه منزلت و جایگاهی نخواهد داشت؛ اگر جامعه دچار آپارتاید و تبعیض جنسیتی باشد به منزلت بخش مهمی از جامعه لطمه وارد می آید. و اگر این تبعیض ها دینی معرفی شد یا با دین و ارزشها توجیه شد، مردم علاوه بر اینکه از این تبعیض زیان می بینند، از دین و ارزش ها هم رویگردان میشوند؛ همچنان که متاسفانه برخی ارزشها به دلیل استفاده نادرست و در خدمت امور ناروا قرار دادن، از اعتبار افتادهاند.
خاتمی گفت: پاره ای تبعیض ها و ناروائی ها در فرهنگ ما رواج دارد. اینکه در ادبیات ما است که "زن آن به که گل پرورد در کنارم" معنی اش اینست که اصل مرد است و زن در خدمت او. یا این جمله زیبا که "مرد از دامن زن به معراج می رود" حکایت از آن دارد که اصل، مرد است! و به فرع بودن زن اشاره دارد و خود زن نباید به معراج برود؟ مرد و زن هر دو باید به معراج بروند؛ هر جا که تبعیض باشد یا جامعه رانتی شود و عدهای با رانتهای مادی و سیاسی صاحب امکانات مادی و موفقیت اجتماعی شوند بخش دیگر نه تنها از امکانات که از منزلت نیز محروم می ماند.
اگر جامعه در هر یک از این سه اصل امکان مساوی دستیابی به «قدرت»، «ثروت» و «منزلت» مشکل داشته باشد، عمده ترین مسئولیت آن متوجه حکمفرمایی است یعنی نتیجه حکمرانی بد است.
ملاک و معیار سنجش خوبی حکمرانی به این است که این سه اصل در جامعه رعایت شود؛ حاکم چقدر توانسته در جامعه فقر را از بین ببرد و ایجاد برابری کند؟ چقدر توانسته در افراد جامعه احساس منزلت ایجاد کند؟ و چقدر زمینه را برای انتخاب مردم و آزادی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود فراهم کرده است؟ اگر هر سه نبود که وامصیبتا و اگر در هر بخشی مشکل وجود داشته باشد، در آن قسمت حکمرانی، بد است و باید تغییر کند.
بشر در طول تاریخ برای رسیدن به حکمرانی خوب تلاش کرده و بسیار برای آن هزینه داده است. و در بیش از یکصدسال اخیر، جامعه ایران برای آن مبارزه، نهضت و حتی انقلاب داشته است برای اینکه حکمرانی خوب در جامعه مستقر شود.
خاتمی در ادامه با اشاره به محرومیت معلمان در هر سه اصل قدرت، ثروت و منزلت گفت: در بخش ثروت، معلم ما در مقایسه با بخشهای دیگر خود را عقب می بیند. معلمان یا جزء طبقه مستضعف جامعه (از حیث درآمد) هستند یا دست بالا در طبقه متوسط رو به پایین و معلمی که زندگیاش تامین نباشد، نمیتواند معلم و مربی خوبی باشد. از نظر قدرت -که این فقط اختصاص به معلمان ندارد- برای یک بخش با سلیقهای خاص امکان به قدرت رسیدن فراهم است و بقیه بخشهای جامعه محروم اند چه در انتخابات و چه نظارتهای بیجا بر جامعه و...؛ در بخش منزلت، یکی از مشکلات اصلی معلمان، تحقیرشدگی است در حالی که معلم باید بالاترین میزان حرمت را در جامعه داشته باشد.
رئیس جمهور پیشین کشورمان، در پایان سخنانش، به مباحثی پیرامون حکمرانی، مسائل اجتماعی ایران و برخی مسائل سیاسی کشور اشاره و نکاتی را درباره این موارد مطرح کرد.
معلمان و نمایندگان تشکلها به بیان دغدغهها و مشکلات موجود و نگاه غلط به آموزش و پرورش پرداختند
در ابتدای این دیدار رحیم عبادی با اشاره به نگاه دولت اصلاحات به توسعه گرا بودن آموزش و پرورش از رویکرد متفاوت موجود و نگاه ایدئولوژیک، واپسگرا و حکومتی، انتقاد و وضعیت آموزش و پرورش را نامطلوب توصیف کرد.
دکتر اکرمی، وزیر اسبق آموزش و پرورش نیز در این دیدار گفت: آموزش و پرورش تابعی از سیاستهای کلی هر کشور است؛ وقتی در جامعه، مردم به ویژه گروه تحصیلکرده و ملی جایی برای سخن ندارند، معلم هم از نقد و اصلاح دور میشود.
وی با انتقاد از مسوولانی که در آموزش و پرورش علاقهای به توسعه فرهنگی نداشتند، گفت: با دیدگاههای بسته و انتقادناپذیر، آموزش و پرورش به سوی آینده قابل قبولی حرکت نمیکند. تلاش کنیم جامعه به سوی جامعه متکثر برود تا همه فرصت صحبت داشته باشند.
در این دیدار معلمان و نمایندگان تشکلها به بیان دغدغهها و مشکلات موجود و نگاه غلط به آموزش و پرورش پرداختند و شرایط فعلی را مخاطره آمیز و نگرانکننده توصیف کردند. آنها انتصابات نادرست، مسئولان نامرتبط با آموزش و پرورش، بازداشت معلمان، راهاندازی مدارس مسجدمحور، بیتوجهی به تحول در نگرش و تغییرات نسل جوان و مطالبات دانشآموزان را از جمله مشکلات نگرانکننده بیان کردند. در این دیدار بر لزوم خانه تکانی ذهنی جبهه اصلاحات و توجه به مطالبات نسل جدید تاکید شد.
انتهای پیام/*