مردم کشورها هزینه سیاستهای امپریالیستی را با مرگ، پناهندگی و بدتر شدن شرایط زندگی و کار خود میپردازند
پامبیس کایریتسیس با بیان اینکه این یک واقعیت آشکار است که تضادهای سیاسی، اقتصادی و نظامی جهان در نتیجه نبرد خونین بین «قدرتهای سرمایهداری» برای کنترل بازار جهانی و استثمار از منابع اقتصادی سیاره زمین صورت میگیرد، تصریح کرد: تحریم برای صلح ادعایی دروغین است در واقع این مردم و به ویژه کارگران این کشورها هستند که هزینه این سیاستهای امپریالیستی را با مرگ، پناهندگی و همچنین بدتر شدن شرایط زندگی و کار خود میپردازند.
به گزارش ایصال نیوز و به نقل از ایلنا، روابط جهانی اتحادیههای کارگری امروزه یکی از ملزومات توسعه تشکلهای کارگری و فعالیتهای آنها در سراسر جهان محسوب میشوند. به این دلیل، «فدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری» (WFTU) بهعنوان یکی از تشکلهای بینالمللی موثر برای همبستگی میان اتحادیهها و تشکلهای کارگری جهان مطرح است. این تشکل بزرگ که متشکل از تشکلهای ۳۰ کشور (از آمریکا، ویتنام، اسپانیا و ایران تا چین و هندوستان و بنگلادش و...) است، با تمرکز بر ضرورت همافزایی و همصدایی تشکلهای کارگری در کشورها، نوعی وحدت رویه بین تشکلی را در مقابل نظام سرمایهداری و سیاستهای دست راستی حاکم بر نظم جهانی پیش میبرد.
«پامبیس کایریتسیس» دبیرکل جدید و یونانی تبار این فدراسیون در گفتگویی، به مهمترین مواضع این تشکل در رابطه با سیاستهای جهان سرمایهداری، انتقاد از ساختار سازمان جهانی کار (ILO) و دیگر تشکلهای محافظهکار جهانی کارگران پرداخته است که در ادامه میخوانید:
روسیه، ایران، سوریه، کوبا و برخی کشورهای دیگر مانند ونزوئلا مدتهاست که درگیر تحریمهای برخی کشورهای غربی (از جمله آمریکا) هستند. کشورهای دیگری مانند چین نیز در آینده تحت تاثیر محدودیتهای مبادلات جهانی قرار خواهند گرفت که از هماکنون آغاز شده است. واکنش اتحادیههای کارگری و تشکلهای کارگری جهانی در سطح بین المللی نسبت به تاثیر این سیاست امپریالیستی بر کارگران این کشورها چه باید باشد؟
امروزه، این یک واقعیت آشکار است که تضادهای سیاسی، اقتصادی و نظامی جهان در نتیجه نبرد خونین بین قدرتهای سرمایهداری، نه برای دموکراسی و آزادی -که اغلب تبلیغ میکردند- بلکه برای کنترل بازار جهانی و استثمار از منابع اقتصادی سیاره ما یعنی زمین است که چنین اقداماتی صورت میگیرد و تحریم برای صلح ادعایی دروغین است. در واقع این مردم و به ویژه کارگران این کشورها هستند که هزینه این سیاستهای امپریالیستی را با مرگ، پناهندگی و همچنین بدتر شدن شرایط زندگی و کار خود میپردازند.
برای فدراسیون جهانی تشکلهای کارگری WFTU کاملاً واضح است که صلح جهانی و رفع تهدید سلاحهای اتمی یا هرچیز دیگر با نظامیگری، تحریم و ایجاد تنش بیشتر برای کشورها برقرار نخواهد شد. نمیتوان با استفاده از جنگهای اقتصادی، انسدادها و تحریمها کاری را در جهان پیش برد زیرا این اقدامات تنها منجر به به تنگ آمدن معاش کارگران و مردم عادی شده و تاثیری در روابط میان دولتها به وجود نخواهد آورد. به همین دلیل است که WFTU دائماً در تلاش است تا صدای طبقه کارگر جهانی را برای صلح و برای پایان دادن به مداخلات امپریالیستی، انحلال پیمان نظامی مداخلهگر ناتو و همه ائتلافهای نظامی جنگ، تحریمها و لغو تهدیدات سلاحهای هستهای تقویت کند.
در حال حاضر بسیاری از کشورها هنوز و تا به امروز از امضاکنندگان و کشورهای پیوسته به کنوانسیونهای سازمان جهانی کار محسوب نمیشوند. چرا بسیاری از هنجارها و قوانین وضع شده توسط این سازمان هنوز الزامآور نیستند و نمیتوانند دولتها را مجبور به تایید این حقوق جهانی این کنوانسیونها کنند؟
متاسفانه سازمان جهانی کار در زمینههای مختلف دارای استاندارد دوگانه است. همانطور که در عرصه موضعگیری در سیاست خارجی و تحولات بین المللی به جای بیطرفی یا موضعگیری منصفانه، سیاست دوگانه دارد، در امور سیاستهای صنفی نیز دچار همین دوگانگی است. این دوگانگی به شکل واضحی از مشخصات و ویژگیهای سیاست امپریالیستی در سازمانهای بینالمللی شناخته میشوند. متأسفم که متذکر میشوم که محافل سیاسی مسلط این شیوههای استاندارد دوگانه را در سازمان جهانی کار نیز تحمیل میکنند. این روند باوجود اینکه اخیرا دبیرکل این سازمان نیز تغییر یافته، ادامه دارد.
این دوگانگیها و سیاسیکاریها باعث شده از نظر بسیاری از کشورها سازمان جهانی کار، نهاد بیطرفی بهنظر نرسیده و نوعی بیاعتمادی و عدم همکاری کامل شکل بگیرد. به همین دلیل است که در کمیته موسوم به "کمیته به کارگیری استانداردها" در سازمان جهانی کار، ما شاهد پدیدهها و رفتارهایی در بخش ارزیابی و گزارشدهی از کشورها هستیم که مبتنی بر شواهد عینی موجود در کشورهای گزارش شده نیست؛ بلکه بر اساس معیارهای سیاسی تحریف شده است.
با وجود همه این توصیفها و نقدها نسبت به سازوکارهای موجود، «فدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری» WFTU قاطعانه برای احترام و اجرای کامل آزادیهای مدنی و تشکلی دموکراتیک، به رسمیت شناختن حق بهرهمندی اتحادیههای کارگری و حق داشتن تشکل برای کارگران، و حمایت بیقید و شرط از حق چانه زنی جمعی بر سر حقوق (سه جانبه گرایی)، آزادی تشکل و حتی حق اجتماع و اعتصاب فعالیت میکند، اما باید تلاش کرد تمام این حقوق باید به شکل قانون در کشورها پذیرفته شوند.
آیا آمار یا اطلاعاتی در مورد میزان رعایت کنوانسیونهای اساسی یا بنیادین سازمان جهانی کار در کشورها دارید؟ سازمان بین المللی کار در سالهای اخیر در چه موضوعاتی مسائل کارگری را پیگیری نکرده و کنوانسیونهای لازم را تصویب نکرده است؟
در این زمینه اتفاقا رابطه و مباحثات منظمی میان تشکلهای جهانی کارگری و سازمان جهانی کار (ILO) وجود دارد. یکی از موضوعاتی که در جلسه اخیر با تیم انتقالی جدید ILO مطرح کردیم، کنترل و پایش موثر اجرای مصوبات و کنوانسیونهای سازمان جهانی کار است. ما به یک سیستم نظارتی و پایش کننده در سازمان جهانی کار برای بررسی حسن اجرای قوانین به شکل بیطرفانه نیاز داریم، زیرا کنوانسیونها یا مقاولهنامههای سازمان جهانی کار نه تنها در کشورهای کمتر توسعهیافته نقض میشوند، بلکه در کشورهای توسعهیافته (آمریکا، کشورهای اتحادیه اروپا و...) نیز به صورت پنهان و آشکار کمابیش نقض میشوند. در واقع مسئله عدم رعایت آنطور که به شکل عمومی تبلیغ میشود، منحصر به کشورهای جهان سوم و ضعیفتر اقتصادی یا دور از مناسبات جهان غرب یا آسیای دور نیست.
بحث ما با صاحبنظران و خود سازمان جهانی کار این است که تلاش سازمان یافته برای انداختن بار بحران حاصل از سیاستهای نهادهای سرمایه داری (بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول) بر دوش طبقات کارگر و زحمتکش جامعه منجر به تضعیف آزادیهای دموکراتیک و اتحادیههای کارگری و نقض اصول اساسی ILO شده و سازمان جهانی کار نباید نسبت به سیاستهای اقتصادی ضد کارگری ترویج شده در جهان، ساکت باشد. بدیهی است که فقط از طریق مبارزات کارگری در سطح جهانی میتوان همبستگیای ایجاد کرد که مسیر قدرت و مسیر سیاستگذاریهای جهانی را در جهت منافع کارگران تغییر دهد. ما بهعنوان تشکلهای جهانی مدافع کارگران، اصول بنیادینی داریم که باید در سطح نظری هستند، اما باید در عمل نیز پیادهسازی بشوند؛ اصولی که حامی منافع اجتماعی و طبقاتی کارگران کل جهان است. با همه این احوال متأسفانه، رفتارها و اقدامات سالهای اخیر ILO تبعیضهای مدیریتی در مجموعه آن را همچنان بازتولید میکند. در سازوکار سازمان جهانی کار به روشنی روابطی وجود دارد که امکان مشارکت نمایندگان اتحادیههای کارگری مستقل با رویکرد طبقاتی را به دلیل شرایط خاص سیستم انتخابات هیئت مدیره ILO ناچیز یا دست کم دشوار میشود.
چه مشکلاتی باعث شده که در سطح جهانی ارتباط تشکلهای کارگری کشورها در دنیا مانند اتاق بازرگانی کارفرمایان قوی نباشد و شاهد همکاری گسترده نباشیم؟
متاسفانه جداییها و انشعابها در جنبشهای اتحادیهای، صنفی و کارگری از نظر تاریخی سابقه زیادی دارد. باز هم در کمال تاسف باید بگویم که به شکل روشنی دشمنان شناخته شده طبقه کارگر جهانی در درون این جنبشها و اتحادها میان تشکلها اختلاف ایجاد کرده، و توانستند بخش بزرگی از ما را (چه از طریق اقدامات زیرکانه حاشیهساز میان تشکلها و چه از طریق رفتارهای دولتها) از هم جدا کنند. در واقع اگر بخواهم صریحتر باشم، باید بگویم که عدم اتحاد و همفکری و ایجاد آن در میان حرکت اتحادیهها و تشکلها هزینه دارد!
اتحاد و اقدام واحد کارگران در سطح جهانی، هدف اصلی فدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری است، اما تنها تحت یک پیششرط اساسی برای تحقق آن وجود دارد: اتحادیهها و تشکلها باید در خدمت اهداف و منافع کارگران و زحمتکشان جامعه باشند و نه در خدمت منافع خارجی هر کشور یا هر دولت خاصی که ممکن است برخی مدنظر قرار دهند! این واقعیت را ضمن اظهار تاسف باید اعلام کنم که وجود «اتحادیههای کارگری زرد» موجود در جهان، نه تنها وحدت طبقه کارگر را تضعیف کرده و خواهد کرد، بلکه اثربخشی مبارزات آن را نیز تضعیف میکند و باید به این معضل نیز بهعنوان یکی از مشکلات دقت داشت.
انتهای پیام/*