تولیت حرم مطهر امام خمینی (ره) گفت: انقلاب اسلامی، رأی مردم را وارد حکومت کرد. این مسأله خیلی مهمی است که ما مقوله ای تحت عنوان شورا و رأی را در نظام برآمده از انقلاب اسلامی تأسیس کردیم. تا قبل از آن عده ای می گفتند در یک نظام اسلامی چیزی به عنوان رأی وجود ندارد؛ و فقط مفهوم بیعت را به رسمیت می شناختند. اما اصل ریشه تفکر انقلاب بر این است که مشروعیت حکومت ها به آراء مردم است. بر همین اساس، تعبیر امام مبنی بر «میزان رأی ملت است» یک تعبیر ساده انگارانه نیست.
به گزارش ایصال نیوز، حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در همایش «سیاست خارجی متوازن در اندیشه امام خمینی(س)»، با اشاره به شعار «نه شرقی-نه غربی»، گفت: سیاست خارجی جمهوری اسلامی تمام هویت خودش را در همین کلمات دارد. اولا این یک سیاست است؛ به معنای اینکه علمی در راستای به دست آوردن بیشترین منافع با کمترین هزینه است. لذا هم محتاج دانش و اطلاعات است و هم در فضایی که تزاحمات بسیار زیاد قرار می گیرد باید راهی را انتخاب کند که کمترین هزینه و بیشتری منافع را در پی دارد.
یادگار امام با اشاره به اینکه سیاست در زمره علوم عقل عملی است، افزود: پایه عقلانیت عملی این است که انسان همواره باید کاری کند که منافعش بر هزینه ها برتری داشته باشد. لذا باید همواره محاسبه این را داشت که کار ما برای کشور ما و حتی جهان اسلام چه قدر منافع دارد. البته محاسبه آن کار بسیار سختی است.
وی اظهار داشت: دومین مسأله این است که این سیاست خارجی قرار است مشکلاتی را در حوزه روابط خارجی حل کند. البته یک دیپلمات جز با قدرتی که از مردمش می گیرد توان حل مشکلات را ندارد. کما اینکه هیچ نیروی نظامی اگر ریشه امکاناتش در خانه ها و دل های مردم نباشد، نه توپش توپ، نه فشنگش فشنگ و نه تفنگش تفنگ است. ریشه یک دیپلمات قوی به قدرتی است که از اعتماد مردم کشورش می گیرد.
سید حسن خمینی با بیان اینکه سومین نکته مهم در سیاست خارجی متخص نظام جمهوری اسلامی است، ادامه داد: دقت کنید که جمهوری اسلامی خلافت نیست؛ ما یک دولت-ملت در دنیا هستیم. یعنی با کشورهایی که آنها را به رسمیت شناخته ایم، دارای روابطی هستیم . دنیای جدید با پیدایش یک شخصیت حقوقی به عنوان «کشور» شناخته می شود. در چارچوب این نظم، انقلاب اسلامی در حوزه نظر چندین کار بسیار بزرگ کرده که آثار آن در حوزه اندیشه دینی ما بسیار عمیق است و در آینده حتما بروز و ظهور بیشتری پیدا خواهد کرد.
وی در تشریح این آثار افزود: نخست اینکه انقلاب اسلامی، رأی مردم را وارد حکومت کرد. این مسأله خیلی مهمی است که ما مقوله ای تحت عنوان شورا و رأی را در نظام برآمده از انقلاب اسلامی تأسیس کردیم. تا قبل از آن عده ای می گفتند در یک نظام اسلامی چیزی به عنوان رأی وجود ندارد؛ و فقط مفهوم بیعت را به رسمیت می شناختند. اما اصل ریشه تفکر انقلاب بر این است که مشروعیت حکومت ها به آراء مردم است. بر همین اساس، تعبیر امام مبنی بر «میزان رأی ملت است» یک تعبیر ساده انگارانه نیست.
یادگار امام ادامه داد: اثر دوم اینکه ما پذیرفته ایم وقتی جمهوری اسلامی شکل می گیرد، کشوری هستیم که از خلیفه گری خارج شده ایم. شاید جهان اهل سنت با فروپاشی حکومت عثمانی این موج را گذرانده بود، اما جهان تشیع امروز نیز پذیرفته که رئیس جمهوری دارد که با آراء مردم انتخاب می شود. لذا مرز میان این نظریه های حکومتی معنادار شده و در جمهوری اسلامی ایران، شخصیت حقوقی پیدا کرده است.
یادگار امام گفت: سومین نکته در آثار انقلاب اسلامی این است که حکومت، قید اسلامی دارد. این قید به معنای این است که باید ارزش هایی که پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) مطرح کرده اند بر تصمیمات ما حاکم شود. اولین آنها درحوزه سیاست خارجی، شعار شرقی، نه غربی، و یا به تعبیر مرحوم مدرس «موازنه منفی»، است. اما اینجا سؤال مطرح می شود که آیا هر رفت و آمدی و داد و ستدی و هر محاسبه گری، وادادگی است؟! کجا یک سیاستمدار استقلال و عزت اسلامی دارد و یکی ندارد؟
وی افزود: کشوری را در نظر بگیرید که روابطی با دنیا دارد و حتما با نوعی از محاسبه این کار را انجام می دهد. کشور دیگری در روابط خودش با دیگران یک چیزی می دهد و یک چیزی می گیرد. آیا اینها الزاما مخل به استقلال است؟ آیا وابستگی است؟ هم بله و هم نه. وقتی پاسخ مثبت است که هنگام اتخاد تصمیم محاسبه می کنم که در سبد هزینه و منافع، منافع «من حاکم» قرار بگیرد. وثوق الدوله قرارداد امضا کند که بماند؛ احمد شاه امضا کند که قاجاریه بماند. رضا شاه قرارداد ننگین نفت را مجددا امضا کند که پهلوی بماند؛ این وابستگی است. اگر منافع من و گروه من در سبد منافع و هزینه قرار بگیرد، عینا وابستگی و خروج از عزت است؛ اما اگر حاکم، منافع کشور، مردم، جهان اسلام را ببیند کار عاقلانه است. البته پشت آن کار اول هم عقلانیت هست، اما عقلانیت شخص محوری که در آن منیّت خوابیده، اما عقلانیت نوع دوم عقلانیت خدایی است.
سید حسن خمینی تأکید کرد: سیاست خارجی متوازن یعنی اینکه ما به عنوان یک ملت و حاکمان اینجا به عنوان حاکمان ملی -که البته می دانند منافع ملی در گرو منافع اسلامی هم هست و می دانند عزت اسلامی لاجرم به عزت ایرانی هم منجر می شود-، عقلانیت به خرج دهند. با توجه به اینکه اینجا سرزمینی با محدوده و تعریف حقوقی معین محتاج هرچه بیشتر دانش و شجاعت است، شجاعت یعنی انسان آمادگی داشته باشد که در مرحله جان، مال و آبروی خودش را طبق اخلاص بگذارد و برای چیزی از اینها بگذرد.
وی ادامه داد: سیاست نه شرقی، نه غربی ما بیانی از همان قاعده اصیل دینی است که مسلمان باید عزیز باشد. این تابعی از نوعی زندگی عاقلانه است، اما نقطه تمایز آن با یک سیاست غلط آنجایی پیدا می شود که شما منیّت را در محاسبه وارد کنید. اگر «منم» در کار نیاورید و از نام و نشان گذر کنید، ولی آنجایی که برای منافع مردم و جهان اسلام است با تمام توان بایستید سیاست عاقلانه ای اتخاذ کرده اید.
انتهای پیام/*