با تغییر اکوسیستم و زیست بومی که با پاکسازی جنگلها شروع شده و با تغییر کاربری زمین های کشاورزی ادامه دارد، شهرکها و آپارتمانها را جایگزین آن جلوه های رویایی ساخته است و خانه باغ های ویلایی تبدیل به انبوه سازی گشته است.
دگرگونی اکوسیستم در شمال کشور
کیکاووس پورایوبی
ابتکار , 31 ارديبهشت 1401 ساعت 9:57
با تغییر اکوسیستم و زیست بومی که با پاکسازی جنگلها شروع شده و با تغییر کاربری زمین های کشاورزی ادامه دارد، شهرکها و آپارتمانها را جایگزین آن جلوه های رویایی ساخته است و خانه باغ های ویلایی تبدیل به انبوه سازی گشته است.
در ایامی نه چندان دور که ساکن زادگاه سرسبزم، گیلان در شمال کشور بودم، نوار باریکی از سیم خاردار با درب چوبی، همسایهها را از هم جدا میساخت پس از عبور از این رشتههای به مانند دانههای تسبیح متبرک شده، روح جنگل دل هر انسانی را تسخیر می کرد، از سنگ و خشت خبری نبود، هرچه بود جلگه ای حاصلخیز و خود رو که ارمغان خداوند بود به ساکنان این دیار.
دو پدیده بسیار جلب توجه میکرد، چشماندازهای انبوه و متنوع گیاهان، شکوه بینظیر درختان سر به فلک کشیده شده جنگل و همچنین عطر دل انگیز شالیزارهای پیوسته، از طرف دیگر مشرف بودن محیط به ساحل نیلگون دریای خزر؛ امروزه بکلی آن ترکیب محیطی، اقلیمی و جمعیتی در حال دگرگونی است، کوچ و جابجایی جمعیت بنابر مشکلات اقلیمی و محیط زیست، اقوام را در درون کشور پراکنده ساخته است، گرچه جابجایی و کوچ اقلیمی هر ایرانی در هر نقطه ای از این کشور پهناور جزو حقوق اولیه اوست، اما فراموش نکنیم در بلند مدت این جابجایی، دگرگونیهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، تضادهایی بوجود خواهد آورد، فارغ از تضادهای اجتماعی و تفاوتهای فرهنگی که در قومیتها و ملیتها رخ خواهد داد، جگله باریک شمال با ازدحام بالای جمعیت و مشکلات زندگی شهری مواجه خواهد شد.
چون اتحاد و انسجام قومی، قبیله ای و زبانی معمولا زمانبر است بنابراین ترکیب جمعیتی و ادغام با وسواس خاصی صورت خواهد پذیرفت.
اکنون با تغییر اکوسیستم و زیست بومی که با پاکسازی جنگلها شروع شده و با تغییر کاربری زمین های کشاورزی ادامه دارد، شهرکها و آپارتمانها را جایگزین آن جلوه های رویایی ساخته است و خانه باغ های ویلایی تبدیل به انبوه سازی گشته است.
محیط جنگل که تا دیروز آنقدر زیبا بود و کسانی که در حاشیه آن مینشستند برای صیقل روح نیازی به رفتن دریا پیدا نمیکردند و آنان که در کنار ساحل سوار بر قایقها برای صید ماهی پاسبانی میدادند، صدای آرامش ساحل را بینیاز از رفتن به جنگل می دانستند؛ اکنون دگردیسی عجیبی حاصل شده است که فقط می توان در گوشه ای از خاطرات کوچک تاریخ زندگی یادداشت کرد، ما مانده ایم با آن همه خاطرات.
تعطیلات تابستان که زیر آسمان داغ پوست می انداختیم و تغییر رنگ می دادیم و تا پاسی از شب در داخل رودخانه ها و برکهها شنا می کردیم و در روز دوست خورشید و در شب مهمان مهتاب بودیم در اوج آن گرما و هوای شرجی برای شکار و صید ماهی و کولیهای رودخانه ای رقابت عجیبی با هم داشتیم، به وفور رودخانهها و برکهها زیستگاه ماهیان بودند، اکنون که مسافران برای تفریح کنار رودها را میپسندند آنجا را خالی از رقص ماهیها میبینند؛ نه فقط صید صیادان بلکه چندین عامل، از عوامل انسانی تا دفن زبالهها گرفته تا کودهای شیمیایی همه دست به دست هم داده اند تا محیط زیست را به این روزهای غمانگیز انداختهاند، دریا دیگر آن دریا نیست و مدام با عقبنشینی گویی با عابران قهر کرده و شن زارهای ساحل را تنها گذاشته، امواج هم نیلگون نیستند و با پوشش لایه های لزج، سیاهی و غبار غم را یدک می کشند.
بجز بومیان، آنان که زندگی آنجا را تجربه نکرده اند این تصویر را در ذهنشان دارند که مشکلی به نام آب در آنجا ممکن نیست و حال آنکه بسیاری از این جابجایی ها و نقل مکان ها بخاطر خشکسالی و کم آبی است .
بله شمال ایران آب دارد لیکن مانند اکثر نقاط دیگر کشور با کمبود آب شرب مواجه است، این مشکل بخصوص در روستاهایش بیشتر مشهود می باشد، پدیده گاهی چنان خودنمایی میکند که ساعتهای مختلفی از شبانه روز را با خود همراه میسازد و در ایامی که با میهمانان و تراکم بیشتر جمعیت مواجه است مضاعف می گردد ، استفاده از چاه ها که همان مصرف منابع آبهای زیرزمینی است با تغییر چرخه اکوسیستم تبدیل شده به فاضلابها و پسماندهای غیر قابل مصرف؛ خلاصه کلام با توجه به انبوه و تراکم بیشتر جمعیت در این خاک کمیاب و حاصلخیز در چند سال آینده نه کشتی خواهد ماند و نه کشتزاری و خود مشکلی خواهد شد بر دیگر مشکلات کشور ما.
انتهای پیام/*
کد مطلب: 23741