یکی از امتیازات بزرگ جمهوری اسلامی این است که منافع منطقهای را با منافع داخلی ایران همساز کرد و با ایجاد اتصالات پیدرپی این دو، کشور را با وجود فشارهای شدید اقتصادی دشمن به مرحله نسبتاً باثبات رساند.
سیاست خارجی ایران و جنگ کریدورها
سعدالله زارعی*
کیهان , 23 دی 1400 ساعت 8:25
یکی از امتیازات بزرگ جمهوری اسلامی این است که منافع منطقهای را با منافع داخلی ایران همساز کرد و با ایجاد اتصالات پیدرپی این دو، کشور را با وجود فشارهای شدید اقتصادی دشمن به مرحله نسبتاً باثبات رساند.
این جمله معروف را بارها شنیدهایم، «سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است» در این عبارت نوعی «دوگانگی محتمل» هم به چشم میخورد. یعنی امکان دارد سیاست داخلی و سیاست خارجی یک کشور دو جهت متمایز داشته باشند در حالی که در عالم واقع هرگز اینگونه نیست. سیاست خارجی و سیاست داخلی دو مقوله نیستند. یک مقوله هستند و در واژه «منافع ملی» قابل شناسایی میباشند.
اما در مورد منافع ملی گاهی سوءتفاهم وجود دارد بعضی منافع ملی را یکسویه تعریف میکنند و در واقع منافع ملی را در یکی از دو محیط ملی یا فراملی محدود مینمایند.
در حالی که منافع ملی وقتی محدود به یکی از دو محیط شود در واقع محدود به منافع داخلی یا منافع خارجی شده و منافع ملی آسیب دیده است. پس منافع ملی در ذات خود قابل تقسیم به داخلی و خارجی نیست. در سطح بینالملل هم تقریباً هیچ کشوری نیست که بر یکی از دو پایه داخلی و خارجی منافع ملی خود را تنظیم کرده باشد.
هدف ما از این بحث چیست؟ بعضی از جریانات سیاسی در ایران با استفاده از «ادبیات غلط» تحرکات کشور در محیط منطقهای و محیط بینالمللی را در نقطه مقابل منافع داخلی یا منافع ملی معرفی مینمایند.
عبارت معروف یکی از دیپلماتهای سابق کشور در تقابلنمایی میدان و دیپلماسی در این راستا صورت گرفت. در حالی که میدان (منافع خارجی) از دیپلماسی (منافع داخلی) قابل تفکیک نیست و آنکه به یکی تعلق خاطر دارد، در عمل نمیتواند نسبت به دیگری بیتوجه باشد.
هدف این جریانات از تقابلنمایی منافع داخلی و منافع خارجی جز این نیست که منافع ملی را در دایرهای تنگ قرار داده و در واقع با هدفگذاری دشمن یعنی مطلوبنمایی رها کردن محیط منطقهای، همراهی نشان میدهند.
چه کسی است که نداند اقتصاد یک کشور را نمیتوان در محیط داخلی محدود کرد؛ چرا که «تجارت» ستون فقرات اقتصاد است و بدون آن چرخه اقتصاد در یک کشور شکل نمیگیرد.
نگاهی به حساسیتهای کلان کشورها در عرصه «حکمرانی اقتصادی» به خوبی اهمیت تجارت در اقتصاد را گوشزد میکند. اجازه بدهید با توجه به رقابت شدید کشورها و ائتلافسازیها در شکلدهی به کریدورها و راههای تزانزیت کالا از واژه «جنگ کریدورها» استفاده نمائیم.
امروز رقابت شدیدی در محیط منطقهای ایران میان کشورهای شمالی و شرقی جمهوری اسلامی بر سر کریدورهایی که کشورهای محصور در خشکی این منطقه را به آبهای آزاد متصل مینماید، وجود دارد و هر روز شاهد یارگیریهایی هستیم.
یارگیریهایی که منافع کشورهایی را به شدت تحت تأثیر قرار داده و تضعیف مینماید. مثلاً اینکه کشورهایی مثل قزاقستان، ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان و افغانستان از چه طریقی به اقیانوس هند متصل شوند، رقابتهای شدیدی وجود دارد که بعضی از این روندها منافع ملی کشوری مثل جمهوری اسلامی ایران؛ پاکستان و یا روسیه را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد.
بنابراین اگر یک کشور میخواهد از آثار سوء بعضی طیفبندیها و تصمیمات چندجانبه همسایگان خود در امان باشد، چارهای ندارد جز اینکه در محیط منطقهای و بینالمللی دنبال روابط باثبات و بادوام و رو به پیش باشد. در اینجا پای کشورهای مؤثرتر، جبههسازتر و قدرتمندتر منطقهای به میان میآید که خود این یک وضعیت دوسویه را شکل میدهد. روابط مؤثر با قدرتهای منطقهای از یکسو شکل دهنده به روابط باثبات با خود این کشورهاست و از سوی دیگر این روابط، سبب در پی آوردن رابطه با کشورهایی که در مرتبه ضعیفتر قرار دارند، میشود.
به همین جهت به موازات اینکه روابط خارجی ایران در طول چند دهه گذشته به شدت زیر فشار دشمنان ایران قرار داشته است، روابط ایران و روسیه، ایران و ترکیه، ایران و چین و ایران و هند به طور مضاعف زیر فشار شدید قرار داشته است.
در همین روزها شاهد بودیم که چه دستهایی در داخل و خارج کشور برای متوقف کردن روابط ایران با هر یک از کشورهایی که نام بردیم به هم رسیدند و با هر بهانه و خبری این روابط زیر سؤال قرار گرفت و ارزش این روابط انکار گردید!
کافی بود اتفاقی در مرزهای شمال غربی ایران روی دهد تا دستهای تخریبگر برای برهم زدن روابط ایران و ترکیه فعال شود. حال آنکه حکمت و مصلحت ایران اقتضا میکرد ضمن تلاش برای مهار حوادث منطقه قفقاز جنوبی از روابط ایران و ترکیه محافظت شود و جالب این است کسانی که ثابت کردهاند حساسیتی نسبت به رژیم صهیونیستی ندارند و شعار نه غزه و نه لبنانشان هنوز در خاطرهها باقی مانده است، روابط دیرینه بعضی از کشورهای شمال غربی ایران با رژیم صهیونیستی را به صورت پدیدهای جدید و نشاندهنده شکست ایران در روابط با این کشورها نشان داده و در واقع تنش میان ایران و این کشورها را مهندسی میکردند.
روابط ایران و روسیه هم به همین قرار است. بعضیها که یکسره در کار انکار سیاستهای ضدایرانی کشورهایی نظیر آمریکا، انگلیس و فرانسه بودند به یاد ملت ایران میآوردند که روسیه در زمان «فتحعلی شاه قاجار» قسمتهایی از ایران را جدا کرده و نیز همینها که گویا هیچ حساسیت دینی و ایدئولوژیک نداشتند، به یاد مردم میآورند که «نه شرقی، نه غربی» یک سیاست اصولی جمهوری اسلامی است و عجیبتر اینکه کسانی که اقدامات همین روزهای آمریکا و عوامل آن در به شهادت رساندن سردار شهید سلیمانی و دانشمند شهید محسن فخریزاده را به روی خود نیاوردهاند، یادآوری میکنند که چینیها -مغولها- در چه دوره تاریخی به ایران حمله کرده و امپراتوری خود را بر روی اجساد نیاکان ما بنا نمودهاند! اما آیا واقعاً کسانی در داخل که این روزها ستونهای بعضی از روزنامهها و صفحات دهها سایت و شبکه اجتماعی را آکنده از ابراز نگرانی نسبت به روابط ایران و روسیه یا ایران و چین یا ایران و ترکیه کردهاند، دچار یک «سوءتفاهم» هستند؟
اگر اینگونه تصور کنیم خود را به خواب زدهایم چرا که بعضی از اینها سالیان متمادی در وزارت خارجه ایران یا بعضی دیگر از دستگاههای کشور سمتهای حساس و طولانیمدت دیپلماتیک داشتهاند و نیز هواداران چنین سخنانی جوانان نیستند بلکه پیرمردان و میانسالانی هستند که دهها سال است در ایران مشق سیاست کردهاند.
با این وصف خطاست اگر «خط به هم زدن روابط منطقهای و بینالمللی ایران» را خطا بدانیم. وقتی ما میبینیم در آستانه و یا در حین یک رخداد مهم دیپلماتیک ایران، فشار داخلیها و همزمان با آن فشار قدرتهای مخالف منافع ملی ایران به راه میافتد و فریاد واایران سر داده میشود، این نمیتواند یک اتفاق ساده باشد.
بله سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است، آنکه سیاست خارجی تأمینکننده منافع ملی را زیر سؤال میبرد فقط سیاست خارجی را زیر سؤال نبرده است، منافع ملی را به تمامه زیر سؤال برده است. کمااینکه در حین جنگ، وقتی جریانی روایی دفاع را زیر سؤال میبرد در واقع امنیت ملی را زیر سؤال برده است.
همانطوری که منافع ملی را نمیتوان به دو بخش داخلی و خارجی تقسیم کرد و منکر درهم تنیدگی این دو شد، منافع ملی را هم نمیتوان در یکی از وجوه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و یا امنیتی محدود کرد و یکی را در مقابل دیگری قرار داد. حتماً شما هم این سؤال را زیاد شنیدهاید که «کدام از دو مقوله امنیت و اقتصاد اولویت دارند؟»
دستهبندی کردن منافع ملی به امنیت و اقتصاد و جدانمایی این دو همانقدر خطاست که دستهبندی منافع ملی به داخلی و خارجی و تقابلنمایی این دو.
یکی از امتیازات بزرگ جمهوری اسلامی این است که منافع منطقهای را با منافع داخلی ایران همساز کرد و با ایجاد اتصالات پیدرپی این دو، کشور را با وجود فشارهای شدید اقتصادی دشمن به مرحله نسبتاً باثبات رساند.
همین روزها بعضی مراکز علمی بینالمللی تصریح کردند که تولید داخلی ایران در مرتبه 18 دنیاست و بعضی هم آن را در ردیف بیست و چهارم دنیا ارزیابی کردند و نوشتند ایران از بسیاری از کشورهای نامی دنیا جلوتر است.
این محصول رشتههای روابط ایران و محیط منطقهای و بینالمللی است که باید از چشمان حسود دشمنان خارجی و بددلان داخلی محافظت شود.
*تحلیلگر مسائل سیاسی و بین الملل
انتهای پیام/*
کد مطلب: 20838