کوروش احمدی، تحلیلگر سیاست خارجی، در ارزیابی روند پیگیری مذاکرات وین و در پاسخ به این سوال که با توجه به سخنان سخنگوی وزارت امور خارجه مبنی بر اینکه از آغاز دوم دور هشتم، مذاکرات وارد مباحث محتوایی شده است، با توجه به این مساله این دور از مذاکرات چه نتیجهای را در بر خواهد داشت، گفت: در اواخر دوره هفتم مذاکرات درمورد پیشنویسی که باید مبنای مذاکرات باشد توافق حاصل شد. ما همین معنا را با بیانهای مختلفی شنیدهایم و طرفهای اروپایی، چین، روسیه و ایران هم به شکل کم و بیش متفاوتی نیل به توافق در این مورد را منعکس کردند.
وی ادامه داد: این بیان های متفاوت هم طبیعی است؛ چرا که تیمهای مذاکره کننده هر یک مخاطبهای متفاوتی دارند و همیشه یک چشم هیاتها به مخاطبها و افکار عمومی خاص خودشان است و طبیعی است که بیان موضوع می تواند تا حدودی متفاوت باشد.
وی افزود: اولین بار پولتیکو به نقل از دیپلماتهای آمریکایی صحبت از درج "بخش کوچکی" از اصلاحیههای ایران در پیش نویس کرد. سپس اولیانوف در گفتوگو با فارینپالیسی گفت که "چین و روسیه ایران را متقاعد کردند تا از مواضع حداکثری خود، از جمله تمرکز بر تحریمها و عدم گفتوگو درباره مسائل هستهای، عقبنشینی کند و پذیرفت بر مبنای متن حاصل از شش دور مذاکرات قبلی مذاکره کند." و نهایتاً شنبه گذشته نور نیوز تایید کرد که ایران "ضمن مشورت با چین و روسیه نظراتش را تعدیل کرد." لذا، در مورد اصل موضوع یعنی توافق در مورد یک متن واحد به عنوان مبنای مذاکرات که حاوی توافقات حاصله در شش دور گذشته و برخی اصلاحیههای جدید ایران است، دیگر تردیدی نیست. طبیعتاً الان برای انجام مذاکرات محتوایی بر مبنای پیشنویس به دست آمده، به اصطلاح مانع مفقود و مقتضی موجود است.
این دیپلمات پیشین گفت: حالا به طور مشخص روشن نیست که آیا موضوعاتی مانند دادن تضمین برای تداوم توافق یا جبران خسارت یا راستی آزمایی نیز در متن پیش نویس نهایی گنجانده شده است یا خیر. درباره این موضوعات، روایتهای خیلی مختلفی است و با قطعیت نمیتوان گفت که اینها در آن متنی که مبنای مذاکرات است، گنجانده شده یا خیر.
احمدی در پاسخ به این سوال که از ابتدای شروع مذاکرات برای احیای برجام همواره اهمیت گفتوگوی مستقیم ایران و آمریکا مطرح بوده و این بار نیز طرح برخی موضوعات از سوی نماینده روسیه در وین و همچنین انتشار عکس مذاکرات دوجانبه روسیه و آمریکا حساسیتهایی را در پی داشته است که مجددا افکار عمومی را به سمت ضرورت مذاکره مستقیم با واشنگتن برده است، در برهه کنونی تا چه میزان شکلگیری چنین مذاکراتی ضرورت دارد، گفت: گفته شده که ایران و آمریکا نیز از طریق تبادل متن با هم تبادل نظر و تبادل ایده انجام می دهند. با این حال باید در نظر داشت که از یک مقطع به بعد دیگر تبادل نظر از این طریق امکان پذیر نخواهد بود. یعنی زمانی که یک متن به عنوان توافق میخواهد قطعی بشود باید طرفین اصلی یعنی ایران و آمریکا با هم مذاکره داشته باشند تا بتوانند تبادل امتیاز کنند و به یک حد وسطی برسند. اگر قرار باشد این کار با پیغام و پسغام صورت بگیرد، هم زمان زیادی باید صرف شود و هم روشن نیست که آیا واسطهها موضوعات را دقیق منتقل کنند و هم اینکه آیا طرفین به واسطهها اعتماد کافی دارند.
وی ادامه داد: اگر چه دلیل مخالفت ایران با مذاکره مستقیم روشن است و این دلیل قابل درک است؛ ولی در نهایت به دلایل عملگرایانه بسیار بعید است که تلاشها بتواند بدون مذاکره مستقیم بین ایران و آمریکا به نتیجه برسد.
این تحلیلگر ارشد سیاست خارجی همچنین در پاسخ به این سوال که در هفتههای اخیر کلیدواژه ضربالاجل بارها در کلام طرفهای غربی مطرح شده و حتی در توئیت نماینده روسیه انعکاس داشت، با توجه به فرآیند جاری در وین تا چه میزان این ضرب الاجلها را واقعی میدانید، گفت: مسئله سرعت پیشرفت کار را غربیها از ابتدا همیشه مطرح و ایران را متهم به وقتکشی میکردند. ادعای آنها این بوده که سرعت پیشرفت برنامههای هستهای ایران بیشتر از سرعت پیشرفت مذاکرات است و مدعی هستند که اگر کار به این شکل پیش برود، سرعت مذاکرات با سرعت برنامه هستهای ایران برابری نمیکند.
وی افزود: اخیرا آمریکاییها به طور غیرعلنی و غیر رسمی مطرح کردهاند که اواخر ژانویه یا اوایل فوریه حداکثر زمانی است که در نظر دارند این کار انجام شود و اولیانوف هم در یک توئیت گفته که ترجیح این است که مذاکرات تا اواخر ژانویه، اوائل فوریه تکیمل شود. این توئیت این تصور را ایجاد کرد که گویا بین کشورهای ۱+۵ در این مورد تفاهمی حاصل شده است.
وی ادامه داد: منتها در مورد اینکه آیا این ضربالاجل خیلی جدی است یا اتمام حجت و اولتیماتوم است یا اگر کارها در اوایل فوریه به پایان نرسد آمریکا مذاکرات را ترک میکند؛ نمیتوان با قاطعیت چیزی گفت و من بعید میدانم چنین باشد. همچنین اظهارات رئیس سازمان انرژی اتمی مبنی بر اینکه ایران غنیسازی بیشتر از ۶۰ درصد انجام نخواهد داد، نیز مهم است. گویا هدف وی دادن اطمینان خاطر به طرف غربی بود. حال باید صبر کنیم و ببینیم که غربیها چقدر در مورد این ضربالاجل که به صورت غیررسمی بیان کردهاند، جدی هستند.
این کارشناس مسائل بینالملل گفت: البته اگر هدف به قول طرف ایرانی بازگشت همه طرفها به تعهدات برجامیشان باشد، قاعدتاً نیل به توافق نباید مدت زمان زیادی طول بکشد و کار می تواند ظرف یک ماه آینده انجام شود.
انتهای پیام/*