ایصال نیوز - مصطفی امینی: از جمعیت حدود پنج میلیون و 120 هزار و 850 نفری استان، نزدیک به نیمی از آن، یعنی حدود دو میلیون و 521 هزار و 373 نفر را زنان اصفهانی تشکیل می دهند، زنانی که تنها نزدیک به 200 هزار نفر از آنان ساکن مناطق روستایی استان می باشند. به سخن دیگر، زنان اصفهانی، خواسته یا ناخواسته، زیست شهری را به زندگی روستایی ترجیح داده اند.
نیازمندیهای روزنامه، شبه خبرگزاریها و سایتهای استان را که ورق زنیم، مملو است از آگهی های جورواجوری که خبر از استخدام کارمند زن می دهند. فراخوانهایی که گاهی به زرق و برقهای متعدد زینت داده می شوند و گاهی به یکی دو عبارت ساده بسنده می کنند، بعضی عناوین درشت و اغراق آمیز دارند و بعضی دیگر، صادقانه، کارمند دفتری استخدام می کنند.
بخش غیر دولتی استان، آکنده است از بانوان ستم دیده ای که برای حقوقی ناچیز امّا حلال، رنج و زحمت بیش از هشت ساعت کار طاقت فرسا را به جان می خرند، نه از بیمه بهره مند اند و نه حقوق مصوّب ادارۀ کار، ماهانه به حسابشان واریز می شود.
"حالا چند ماه کار کن ببینم چکاره ای"، "اوضاعمان که فعلاً خوب نیست، دستمان خالی ست"، "حقوقت باشد برای ماه بعد"، "دو ماه دیگر کار کن، با این سه ماه، یکجا پرداخت می کنیم"
اینها، فقط و فقط، شرح مختصر افاضاتی ست که بانوان اصفهانی شاغل در بخش خصوصی، بعضاً، سر ماه، از زبان کارفرما، با گوش جان می شنوند، پرداختهای بخش دولتی نیز معوقه های پی در پی دارد، یقیناً بانوان اصفهانی از بیگاری متنفّر اند و ستاندن حقوق خویش را از درگاه الهی مطالبه می کنند. نه اینکه خدای ناکرده، کارفرمای اصفهانی در اندیشۀ معاش حلال نیست، نه، هرگز، بلکه ایشان معتقداند دخل اینروزهای بازار آزاد به خرجش نمی رسد، بازار راکد است و تکان نیز نمی خورد! الله اعلم.
سی و چند سالی از خدا عمر گرفته است، پنج ماهی می شود که به کار جدید اشتغال دارد، لباس می فروشد، دلش خوش است شده است مدیر فروش! براستی درمان درد فقر فرهنگ کار را کجا جست و جو باید کرد؟ مگر فروشنده چه عیبی دارد که لعاب مدیر به آن می دهیم؛ سه ماه حقوق گرفته و دو ماه است که دستمزدی در کار نیست، هنوز هم ادامه می دهد، می گوید کارفرمایش مرد درست و حسابی ست، خدا و پیغمبر سرش می شود، سه ماهی را داده، اکنون اوضاع بازار خوب نیست، همه جا همینطور است، شب عیدی خوب می شود، کجا بروم، کارفرمای قبلی، در مجموع، هفت ماه حقوقم را بالا کشید و اخراج شدم؛ نه قراردادی نه سندی، ضمانت پاک دستیت در فروش، سفته هایی ست که داده ای و ضمانت پرداخت حقوقت تار سبیلی ست که روی سفته ها افتاده است! شب عید، وضع بازار خوب می شود و حقوقت را دریافت می کنی؟! شب عید تمام شد، شب کدامین عید؟!
"آلن تورن" ، جامعه شناس فرانسوی معتقد است روند نوسازی در ایران را دختران جوان رقم می زنند؛ براستی آیا دختران اصفهانی جایگاه خود را در این روند محتوم، یافته اند؟!
گرمای نیمۀ تابستان امسال هنوز خنک نشده بود که معاون بانوان اتاق بازرگانی استان، خبر از پیشتازی آن معاونت در راه اندازی کسب و کار مؤفق برای زنان استان را داد و با اعتقاد به توانمندی زنان فعّال اصفهانی به منظور به حرکت درآوردن چرخۀ اقتصاد نصف جهان علیرغم بایدهای بافت اجتماعی سنتی آن، محدودیتهای ارتباط بانوان در بستر سنتی این جامعه را مانع حضور فعال در کمیسیونهای اتاق بازرگانی ندانست.
نمی دانم برای ما مردان اصفهانی چقدر امکان پذیر است هضم معیارهای پوست انداختۀ حاکم بر مناسبات اجتماعی موطنمان؛ آیا پذیرای نقش و عاملیّت زنان در تحقق تغییرات اجتماعی خواهیم شد یا خیر؟ امّا بدانیم که صدای جنبشهای اجتماعی زیر پوستی زنان در این دیار، به راحتی به گوش می رسد، آنان متوجّه استثمار در جامعه ای مردسالار شده اند و طوفان تغییر رویه ها در راه است؛ پس بهتر است خنکای نسیم تغییر را پذیرا باشیم وقتی که زنان اصفهانی حتی افتتاح یک باغچۀ زنانه را به دست نمایندۀ خودشان در حلقۀ مشاوران ریاست جمهوری، تاب تحمل ندارند و شأن مشاور امور بانوان را بالاتر از این حرفها می پندارند و خواستار اعمال تبعیض مثبت در حق خودشان هستند تا بتوانند با ارتقاء توانمندی خود و افزایش مشارکت در تعیین سرنوشت دیار خویش، گرد هم جمع آیند و عظمت خویش به رخ جامعه کشند و توسعۀ پایدار را مشروط به پذیرش منزلت اجتماعیشان در جامعه ای مردسالار کنند.
مگر نه این است که نزدیک به نیمی از جمعیت استان را بانوان اصفهانی تشکیل می دهند؟ مگر نه این است که بیش از 60 درصد جمعیت دانشگاهی استان را دختران علاقه مند به تحصیلات عالیه تشکیل می دهند؟ مگر نه این است که ایشان پذیرای همایش جایگاه زنان در کارآفرینی و توسعۀ پایدار شده اند؟ آنان به سهم نزدیک به 10 درصدی فعالیت خود در تولید و خدمات استان، قانع نیستند؛ اینروزها، زنان اصفهانی در اندیشۀ پست های مدیریتی استان روزگار می گذرانند و گر چه کسب و کارهای خانگی، تعاونیهای محلی، کارگاه های جمع و جور خیاطی، مصنوعات فرهنگی و هنری و دنیای فناوری، پذیرای دستان توانمند زنان استان شده است امّا بانوان اصفهانی در دهکده ای جهانی، بلندنظرانه زندگی را می نگرند.
بانوان اصفهانی، از سرگردانی در کوچه پس کوچه های اقتصاد استان، خسته شده اند و در اندیشۀ احداث ابریشمین شاهراه اقتصاد استان می باشند، روزی نیست که صدای بلدوزرها و بیلهای مکانیکی شان، گوشهای متحجر و متجر در استان را نخراشد.
زنان اصفهانی، سطح تحصیلات و دانش سیاسی خود را افزایش داده اند، در اندیشۀ تغییر هنجارهای حاکم بر مشارکت در سرنوشت خویش، می کوشند و حق ابراز نظر و اعمال نظر خود را در کوچه پس کوچه های شهر، فریاد می زنند فلذا امکان تداوم سرگردانی آنها در کوچه پس کوچه های اقتصاد استان وجود ندارد، مردان اصفهانی و متولیان امر بهتر است به منظور ایفای وظیفۀ اخلاقی و انسانی، همچنین ممانعت از طغیانهای اجتماعی زنانه در استان، به حق مدیریتی ایشان احترام گذاشته و بیش از پیش، آنان را در سرنوشت احوال استان دخیل کنند و ابریشمین شاهراه زنانۀ استان را سلامی تازه گویند.