سال ۱۳۹۹ هم رو به پایان است و بزودی سال ۱۴۰۰ هم از راه می رسد و تنها دوازده ماه مانده به سال ۱۴۰۱ و آغاز قرن جدید. یکسال فرصت داریم تا با وحدت و همدلیِ مردم و مسئولان، نه در حرف و شعار بلکه در عمل «دست در دست هم به مهر، ایرانِ خود را کنیم آباد».
اما برای رسیدن به این هدف و آرمانِ امیدآفرین باید اذعان کرد که راه سختی در پیش است و فرصت هیچ خطا و خبطی نیست. باید هم مشکلات را آسیب شناسی کرد و هم شرایط لازم برای امیدآفرینی و تحقق پیشرفت و توسعه را فراهم کرد. برای به فعلیت رساندن توانمندی های بالقوه و عظیم کشور، هم باید به علم و داش مجهز شد و هم شرایط سیاسی و اجتماعیِ اعتمادآفرین آنرا فراهم کرد.
پرهیز از وادادگی و شعار زدگی، دوری از کشمکش های ویرانگر، خودباوری و تلاش عاشقانه برای خدمتگزاری به این مردم، از مؤلفه های اعتمادساز برای حرکت در جهت سازندگی است.
دردمندانه باید پذیرفت کرد که امسال، مردم ایران سال سختی را سپری کردند و با «صبر جمیل» فشارها و گرانی ها را تحمل کردند اما انتظار برخی تقابل ها و تنش های بی حاصلِ جناحی میان مسئولان را نداشتند.
طُرفه این است که چرخ روزگار چنان کرد که عزیزانی که از جناح های مختلف در مناظره انتخاباتی ریاست جمهوری چهار سال قبل، صدها انتقاد به هم داشتند و ده ها طرح طلایی برای بهبود اوضاع معیشتی مردم را فریاد می زدند مدتهاست که همگی در کنار هم اداره امور را در در دست دارند و البته آنان سخنان خوب و زیبایی بیان می کنند درحالیکه ما همچنان چشم بهراه حل مشکلات و بهبود معیشت مانده ایم!
ما مانده ایم و مردمی که سالهاست به امید بهتر شدن وضعیت اقتصادی روزها را سپری کردند، اما شاید سال 1399 سخت ترین سال برای مردم ایران بود. سال 99 اگرچه ویروس منحوس کرونا و تبعات تحریم های ظالمانه آمریکا و غرب، وضعیت معیشتی مردم ایران را سخت تر از سالهای گذشته کرد اما، شعارها و حرف های بدون عملِ برخی مسئولان و وکلای مردم، دل این مردم را سخت جریحه دار کرد و نمک بر زخم دل این مردم زد. راستی چرا ما باید هرروز حسرت دیروز را بخوریم؟!
آیا مدیران جامعه در هر سه بخش اجرائی، قانون گذاری و قضایی به تبعات و پیآمدهای حرف های بدون عمل می اندیشند. چرا به رهنمودهای رهبر انقلاب در عمل آنچنان که باید عمل نمی شود. عزت و کرامت مردم و جامعه چیزی نیست که به بازی گرفته شود و در غوغای رقابت های درون جناحی به تاراج رود. شأن این مردم بزرگ و فداکار و این کشور ثروتمند و با عظمت این نیست که اسیر شعارهای بدون عمل شده و برای گذران امور هر روز بیشتر از دیروز شرمنده خانواده باشند.
باید کاری کرد و نهیب های چندباره رهبری را در عمل بیشتر جدی گرفت. جامعه نیاز به امید و آرامش دارد، اما نه در شعار. جامعه باید با نشاط و سرزندگی اداره شود اما نه در گفتار. قبل از آنکه بیشتر دیر شود، باید در عمل کاری کرد چراکه لازمه پندار نیک و گفتار نیک، کردار نیک است و بدون عملکرد درست، هم پندار را ضایع کرده ایم و هم گفتار را فاسد.
نگاهی منصفانه به گفتار و رفتار برخی مدیران جامعه در هر سه بخش حاکمیتی و آسیب شناسی شعارهای فارغ از عمل و اعتمادسوزی های ناشی از برخی کج سلیقه گی ها و آثار عملی آن بر معیشت و روح و روان مردم کار پیچیده ای نیست. اگر جناح ها و مسئولان دغدغه معیشت مردم را دارند تلاش در اصلاح عملکرد و توجه به ایجاد عدالت مبتنی بر حقوق شهروندی، از فوری ترین کارهاست. به عمل کار بر آید به سخنرانی نیست!
در سال 99 ارزش پول ملی به شدت کاهش یافت و فشار تورمی بر مردم مضاعف شد، کرونا هم مزید بر علت شد و شد آنچه نباید می شد. مردم نجیب را به بورس دعوت کردیم و اعتماد آنان را سوزاندیم و به جای پذیرش مسئولیت، مردم را متهم کردیم که ساز و کار بورس را نمی شناسند.
به موازات افزایش فشار طاقت فرسای تورمی بر مردم، آنچنان سرگرم رقابت های جناحی و حذف یکدیگر شدیم که مشارکت اجتماعی به پایین ترین حجم خود رسید و نتیجه اش مجلسی شد که بعضاً در عمل بیشترین تنش را با دولت دارد.
آیا به تبعات خطرناک حذف طبقه متوسط و تبعیض بحران زای اقتصادی بین طبقه مرفه و فقیر جامه اندیشیده ایم؟ آیا گوش شنوایی برای شنیدن هشدار پیاپی وجدانهای بیدار و رسانه های هوشیار وجود دارد؟
بگذریم؛ هدف از این مقال ناامید کردن مردم نبوده و نیست. گامهای سازنده و پیشرفت های علمی و صنعتی در این سالها را نادیده نمی گیریم، پیروزی های ملت و دولت در عرصه های بین المللی که منجر به شکست سیاست تحریم حداکثری آمریکا و ترامپ شد را از یاد نمی بریم. اتفاقا نگارنده به روزهای امیدبخش می نگرد و پایان شب سیه را سپید می بیند و باور دارد که با وجود این مردمِ فداکار و از خود گذشته و با توانمندی های بالقوه این سرزمینِ پویا و گهرخیز آینده ایران درخشان و سرشار از امید است اما برای تحقق این امر باید فعل «خواستن» در عمل صرف شود و با اراده های راسخ، خطاها اصلاح و اعتماد جامعه افزایش یابد.
شکستن حصار خودبینی و تبختر، پرهیز از شعارها و مجادلات جناحی و درون جناحی بی حاصل، توجه به رهنمود های وحدت آفرین رهبری، رسیدگی فوری به وضعیت معیشتی مردم اعم از کارمندان و کارگران و بازنشستگان، و در یک کلام آماده شدن برای فداکاری عملی برای این ملت بزرگوار نجیب مهمترین رسالت مسئولان در بخشهای حاکمیتی است.
*روزنامه نگار و عضو شورای سردبیری ایصال
انتهای پیام/*