دو گروه در تلاش هستند که چهره مثبت به دست آمده ایران در عرصه جهانی را از بین برده و از این طریق ملت ما را زمین گیر کنند.
پیشینه تاریخی روابط خارجی ایران تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی، بیانگر سلطهجویی و تمایل بیگانگان به اعمال دیدگاههای یکجانبه خود نسبت به کشور ما بوده است.
مثالها و مصداقهای زیادی وجود دارد که سبب شده جریان دیپلماسی هراسی در کشور تقویت شود تا همچنان با دیده تردید نسبت به روابط خود با بیگانگان بنگریم.
اگر چه به هر میزان که در موضوع روابط خارجی حساسیت به خرج دهیم و در ایجاد رابطه با سایر کشورها دقت به عمل بیاوریم، امر خوب و مفید برای ملت ایران و سرزمین ما است اما، اینکه به دلیل بیم روابط سلطه جوی بیگانگان بر ایران، هرگونه ارتباطی با آنان را متوقف کنیم، زیانهایی را متوجه کشور خواهد کرد.
نگارنده با تأیید برخی مصادیق سلطهجویی در روابط ایران با بیگانگان که در طول تاریخ رخ داده، سیطره یافتن این بیم و هراس را بر مسائل دیپلماسی مضر و نامناسب میدانم. چرا که اگر اعتماد و اطمینان به دستگاه دیپلماسی کشور و ایمان به نخبگان اجرایی و سیاسی کشور وجود داشته باشد که دارد، باید بدانیم که آنان در راستای منافع ملی روابط خارجی را دنبال خواهند کرد؛ ولو اینکه طبق آنچه در چند روز اخیر و در آستانه سفر رئیس جمهوری ایران به ژاپن رخ داده و برخی رسانهها از خط دهی امریکاییها برای این دیدار میگویند، گفتوگویی هم صورت بگیرد و در آن امریکاییها به کشور طرف مقابل ایران مسائلی را پیشنهاد داده و یا حتی دیکته کرده باشند. این اتفاق لزوماً به معنای پذیرش شرایط آنها از طرف ایران نیست.
سفر حسن روحانی به ژاپن در حالی صورت میگیرد که اوضاع اقتصادی ناشی از اعمال تحریمها خیلیها را در انتظار گشایش اوضاع نگه داشته است. این در حالی است که حل مسائل و راه برون رفت از بحران اقتصادی در دستان هیچ کشوری ولو ایالات متحده امریکا نیست. کشور ما آن گونه هم که گمان میرود، در بحران و بنبست نیست.
اگر مسائل و مشکلاتی هم پیش روی کشور قرار دارد، کلید حل آن در دست ملت ایران و مسئولان ایرانی است. این گونه نیست که نقش تحریمها را بر اقتصاد ایران نادیده بگیرم ولی باید بر این باور باشیم که حل مسائل ما در اختیار خودمان است.
قدرتهایی میتوانند از بحرانها خارج شوند که به میان مردم بازگردند. مشروعیت یافتن حاکمان از سوی مردم بالاترین و مهمترین راهکار برای دولتهاست. اعتقاد به توان داخلی و کمک به تولیدکنندگان از دیگر مواردی است که میتواند به خروج کشور از وضعیت فعلی کمک کند. البته بخش عمدهای از این تعلل به شیوه مدیریتی کشور باز میگردد و چارهای وجود ندارد جز اینکه مدیران ناکارآمد جای خود را به افراد دیگری بدهند.
مشکل اقتصادی کشور ما از دریچه دیگری نیز قابل رفع و رجوع است. بسیاری از نهادها، شرکتها و مؤسسات بر بودجه عمومی کشور سایه انداخته اند که هیچ رویشی برای ملت ایران در پی نداشته است.
این نهادها در حوزههای مختلفی از سیاسی گرفته تا فرهنگی حضور دارند که با عناوین پژوهشی و تبلیغاتی و استراتژیک از بیتالمال تغذیه میشوند و براساس میزان نزدیکی آنان به کانون قدرت از آن بهرهمند میشوند.
چنانچه مبارزه با فساد با پاکسازی کامل در دستگاههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی صورت بگیرد میتواند یکی از روشهای بهبود وضعیت اقتصادی کشور باشد.
زمانی که توانستیم این سری از مسائل را در کشور حل و فصل کنیم، آن وقت است که باید به سراغ موضوعات بینالمللی برویم و اینجاست که پای روابط خارجی به میان میآید. ایران یک بازیگر عادی در صحنه جهانی است که رفتار غیرعادی نمیکند و هیچ عملی که موجب به خطر انداختن صلح و امنیت بینالمللی شود هم انجام نداده است.
اما در همین شرایط دو گروه در تلاش هستند که چهره مثبت به دست آمده ایران در عرصه جهانی را از بین برده و از این طریق ملت ما را زمین گیر کنند. یکی از این دو گروه لابی ریاض و تلآویو است و گروه دیگر رقبای داخلی. رقبایی که برخی از روی ناآگاهی دست به اقداماتی میزنند و برخی هم ممکن است به عنوان کارگزاران دشمن در ایران فعالیت کنند که ما خبر نداشته باشیم. فعالیتهای تخریبی این دو گروه بیرونی و درونی میتواند سبب مشکلاتی برای کشور شود که باید تدبیری برای مقابله با آن به کار برد.
به هر حال روابط حسنه با همه کشورها بخصوص کشوری مانند ژاپن میتواند برای ملت ایران ثمرات خوبی داشته باشد. اینکه ژاپن از امریکا دستور میگیرد، به ما ربطی ندارد. اما اینکه در ایران چه تصمیمی در ارتباط با میزان رابطه خود با ژاپن میگیریم، نشان دهنده این است که در دستگاه دیپلماسی چقدر به نفع ایران عمل خواهد کرد.