به نظر میرسد هر چه جلوتر میرویم با برداشتن گامهای بیشتر از سوی ایران، نیاز اروپا به همراه کردن امریکا با خودش بیشتر میشود؛ یعنی دوباره به فضایی نزدیک میشویم که گره مسأله هستهای بایستی در روابط بین ایران وامریکا گشوده شود.
جمهوری اسلامی ایران در چهارمین گام خود برای متوازن کردن تعهدات اجرای برجام وارد مرحله گازدهی به سانتریفیوژها در سایت هستهای فردو شده است. پس از مرحله طراحی و ساخت سانتریفیوژها که از منظر مهندسی هستهای بسیار مهم و نشان دهنده دستیابی کشور به دانش هستهای است، مرحله آزمایش سانتریفیوژها شروع میشود.
سانتریفیوژها ابتدا مورد آزمایش مکانیکی قرار میگیرند تا این اطمینان حاصل شود که آیا در نوسانات بالا، تحمل دارند و دچار شکستگی نمیشوند.
بعد از این آزمایش مکانیکی، آنها را با گاز UF6 تست میکنند که آخرین مرحله آزمایش موفقیت یک سانتریفیوژ است که مرحله بسیار مهمی است؛ یعنی وقتی شما میتوانید گازی را به یک سانتریفیوژ تزریق کنید و حتی با یک عدد سانتریفیوژ اورانیوم غنیسازی کنید نشان میدهد مهندسی شما درست بوده است.
در مرحله بعد این سانتریفیوژها را بهصورت آبشار به هم وصل میکنند که این اقدام بستگی به نوع طراحی غنیسازی دارد.
بنابراین از نظر فنی این مسأله مهم است و نشان میدهد ایران به دانش ساخت سانتریفیوژها و مهمتر از آن مهندسی ساخت سانتریفیوژهای پیشرفته دست پیدا کرده است و با این روند احتمال میرود در آینده سانتریفیوژهای پیشرفته تری را به شکل متفاوتی غنیسازی کند چون روشهای غنیسازی متفاوت است.
مثلاً ژاپن هر 4 روش را دارد. یکی از روشها غنیسازی با گاز UF6 است البته اخباری منتشر شده مبنی بر اینکه ایران در حال بررسی روشهای جدید غنیسازی از جمله با لیزر است. همه اینها نشان میدهد که دانش هستهای ایران بسرعت در حال پیشرفت است و این یکی از متغیرهای مهم در تصمیم گیریهای سیاسی است.
به هر حال کشوری که به یک دانشی دسترسی داشته باشد و بتواند آن دانش را بهصورت تکنیکی دربیاورد و اجرا کند و اجرا هم موفق باشد، به این معناست که در چانه زنیهای سیاسی یک امتیاز بزرگی دارد.
میزان غنیسازی تا سطح 5 درصد بر اساس توافق جامع پادمانی بر اساس آنچه در آژانس رایج است، اورانیوم کمتر غنی شده محسوب میشود و بالاتر از 5 درصد تا 20 درصد هم جزو اورانیوم با غنای بالاست.
این روند حاوی یکسری مسائل فنی است؛ یعنی وقتی شما از صفر درصد به 5 درصد میروید، به مراتب سختتر از این است که از 5 درصد به 20 درصد بروید و کشوری که بهلحاظ فنی در آستانه توان غنیسازی 20 درصدی قرار دارد، به این معناست که اگر بخواهد تا 60 الی 80 درصد هم میتواند براحتی و در زمان کمتری غنیسازی کند.
بههمین دلیل غنیسازی 20 درصدی حساس است؛ چون مراحل غنیسازی بتدریج سخت میشود اما سختترین مرحله آن همین غنیسازی 5 تا 20 درصد است.
به همین دلیل اروپاییها خیلی بر مسأله غنیسازی 20 درصدی حساس هستند و اینکه دولت هنوز به این مرحله نرسیده است به این دلیل است که مطابق آنچه گفته شده مذاکراتی در جریان است و بههمین دلیل ایران نمیخواهد از خط قرمز غنیسازی 20 درصد عبور کند.
اما در عین حال اقداماتی که در گام چهارم در فردو آغاز کرده مهم است. در واقع ماجرای فردو یک ماجرای جنجالی بود که اوباما افشا کرد و بعد از آن ایران گزارش خود را ارائه داد.
طرف مقابل ادعا کرده است که ایران در فردو در حال انجام تحقیقات و کارهای مخفیانه است. لذا همیشه نسبت به فردو حساسیت وجود داشته است.
افرادی چون دیوید آلبرایت که از جمله کسانی هستند که همواره علیه ایران گزارش میدهند معتقد بودند که سایت فردو با توجه به مکانی که در آنجا ساخته شده تلاشی مخفیانه برای رسیدن ایران به سلاح هستهای است.
ایران این مسأله را در چارچوب برجام حل کرد ولی مسأله فردو حساسیتهای خاص خود را دارد. ایران هم با تزریق گاز به سانتریفیوژها در فردو نشان داد آماده است که گامهای بعدی را ادامه دهد و باید منتظر بود که آیا اروپا در این مرحله واکنشی نشان خواهد داد یا نه.
از سوی دیگر از گذشته همیشه یک اختلاف جدی بین امریکاییها، اسرائیلیها و اروپاییها درباره زمان گریز هستهای (break out) وجود داشته است. گریز هستهای زمانی است که ایران به مواد غنی شده لازم برای ساخت بمب دست پیدا کند.
این در حالی است که ایران در حال حاضر در سطح 5 درصد غنیسازی میکند اما در عین حال از سقف تعیین شده 300 کیلو فراتر میرود؛ یعنی حجم اورانیوم 5 درصد غنی شده آن روزبهروز افزایش پیدا میکند بنابراین خود این مسأله به طرف مقابل یک پیام فنی ارسال میکند مبنی بر اینکه درست است که جمهوری اسلامی وارد غنیسازی 20 درصد نشده است ولی در حال افزودن حجم اورانیوم 5 درصد غنی شده است.
الان آقای دیوید البرایت و برخی دیگر معتقدند حتی با این اقدامی که ایران انجام میدهد و اروپا کاری نمیکند زمان گریز هستهای ایران با سرعت قابل توجهی کمتر میشود بنابراین آنها معتقدند که درست است که ایران وارد غنیسازی 20 درصدی نشده ولی باید از این زاویه هم به اقدامات ایران واکنش نشان داد.
این در حالی است که ارزیابی فنی اروپاییها متفاوت است آنها معتقدند زمان گریز هستهای آن اندازه که اسرائیلیها و امریکاییها میگویند کوتاه نیست بنابراین در اینجا یک اختلاف برداشت فنی میان امریکا و اروپا وجود دارد که این اختلاف در نوع نشان دادن واکنش سیاسی مهم است.
از نظر فنی وقتی شما وارد غنیسازی 20 درصد میشوید، مسیر گریز هستهای بسیار کوتاهتر میشود. بنابراین اروپاییها بر اساس ارزیابی فنیشان، خط قرمز خودشان را غنیسازی 20 درصد تعریف کردهاند اما در عین حال مسأله فردو خیلی کم اهمیت هم نیست زیر ایران هم این کار را زیر نظر آژانس انجام میدهد.
نکته این است؛ باید دید آیا مذاکرات جاری به نتیجه میرسد یا نه. مجموعه اقداماتی که اروپا در چند ماه گذشته انجام داده بار دیگر نشان داده که اراده لازم را برای انجام توافق ندارد بنابراین تلاش میکند امریکا را وارد صحنه کند.
به نظر میرسد هر چه جلوتر میرویم با برداشتن گامهای بیشتر از سوی ایران، نیاز اروپا به همراه کردن امریکا با خودش بیشتر میشود؛ یعنی دوباره به فضایی نزدیک میشویم که گره مسأله هستهای بایستی در روابط بین ایران وامریکا گشوده شود.
اروپا تاکنون ناتوانی خود را در انجام تعهداتشنشان داده و حالا میخواهد از جیب امریکا هزینه این توافق را بپردازد و آن را وارد صحنه کند بنابراین دستگاه دیپلماسی ایران متوجه این مسأله شده است و تلاش میکند راهی پیدا کند تا امریکا را وارد بازی کند و به برجام برگرداند. پیش شرط ایران هم لغو تحریمهاست.
اگر طرح مکرون هنوز روی میز باشد و امکان موفقیت داشته باشد شاید در واقع اروپا بتواند نقش آفرینی کند و امریکا را بیاورد ولی در نهایت کلید حل مسأله در ماههای آینده در تهران و واشنگتن خواهد بود نه بروکسل.