plusresetminus
تاریخ انتشارپنجشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۰:۲۸
کد مطلب : ۳۱۷۰

تأملات/نامه‌های محرمانه روحانی و مکرون

سعدالله زارعی
آنچه در نامه‌های محرمانه مکرون و روحانی خطاب به طرف مقابل آمده است متضمن یافتن راهی میانه یعنی عدول مشترک ایران و آمریکا از مواضع کنونی خود بوده و حال آنکه با توجه به تفاوت ماهوی رفتار برجامی آمریکا و ایران، تلاش مشترک مکرون و روحانی باید روی متعهدساختن آمریکا متمرکز می‌شد.
تأملات/نامه‌های محرمانه روحانی و مکرون
در فاصله 24 خرداد تا پنج مرداد ماه جاری شاهد حجم نسبتاً گسترده‌ای از رفت و آمدهای دیپلماتیک به مقصد یا مبدأ تهران بودیم. سفر «آبه شینزو» در 24 خرداد ماه و سفر شنبه آینده بن علوی به تهران در این مقطع نقطه آغاز و پایان سفرها در این دوره بوده است و در بین آن، سفر «امانوئل بن» فرستاده ویژه امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه وجود دارد که دوبار در تاریخ‌های 29 خرداد و 18 تیر روی داد.

سفر محرمانه یک هیئت امنیتی از سوی امارات به تهران در روز 20 تیر ماه رخ داده و سفر «محمد جواد ظریف» به نیویورک به بهانه شرکت در «نشست شورای اقتصادی اجتماعی سازمان ملل» در روز 22 تیر شروع شد و پنج روز به درازا کشید و کمی بعد سید عباس عراقچی معاون سیاسی وزیر خارجه به‌عنوان «فرستاده ویژه رئیس‌جمهور» به پاریس سفر کرده است البته در این میان یک سفر مهم هم که به ایران ارتباط پیدا می‌کند، سفر 16 تیر ماه «یوسف بن علوی» وزیر خارجه عمان به سوریه بود. آیا این سفرها بهم ربط دارند؟ کاملاً یا بعضاً؟ کدام خبر به کدام خبر ارتباط دارد و پیامد و سرجمع این سفرهای دیپلماتیک برای ما و منطقه چه خواهد بود؟ در این خصوص به مواردی اشاره می‌شود:

1- وقتی حجم سفرهای دیپلماتیک در یک مقطعی به یک کشور زیاد می‌شود، می‌تواند خوب باشد و می‌تواند بد باشد و یا بطور کلی بدون تأثیر خوب یا بد باشد. از سوی دیگر سفرهای مختلف می‌توانند کاملاً بهم مرتبط باشند و می‌توانند هیچ ارتباطی بهم نداشته باشند و می‌توانند بعضی بر بعضی اثر داشته باشند. اما در این میان یک معیاری باید وجود داشته باشد تا بر اساس آن بتوان ربط خبرها را به یکدیگر متوجه شد. به نظر این قلم، معیار این است که ما حادثه بزرگ را شناسایی کنیم و بعد بقیه قضایا را بر آن تطبیق دهیم ببینیم کدامیک می‌تواند کدام را تقویت کند و کدام نه.

2- با بررسی رخدادهای حدود دو و نیم ماه گذشته درمی‌یابیم که در محور تهران چند رخداد قابل توجه واقع شده است. ایران برخلاف انتظار اروپا در تاریخ 18 اردیبهشت ماه از توافقنامه «برجام» که با خروج سال پیش آمریکا و با بی‌محلی ۱۵ ماه اخیر اروپا به سندی یکطرفه برای جمهوری اسلامی تبدیل شده بود، کمی فاصله گرفت. اولتیماتوم‌های ایران و اعلام جدول زمانی سلسله‌وار دو ماهه البته وضعیتی را نشان می‌داد اما آنچه در عمل تاکنون روی داده فاصله زیادی با حجم ابراز نگرانی اولیه اروپایی‌ها دارد. اما به هر حال این موضوع برای اروپا در ردیف مسائل «بسیار مهم» قرار دارد اما نه با این هدف که برجام به معنای توافقی چند جانبه زنده بماند بلکه با این هدف که برجام به مثابه «تعهدنامه ایران» و نه توافق‌نامه‌ای چند جانبه باقی بماند. در این میان فرانسه به نمایندگی از سه کشور آلمان، انگلیس و خود رابطه‌ای دو‌پهلو و البته تا حدی نویدبخش را با تهران شروع کردند.

امانوئل مکرون نماینده ویژه خود، «امانوئل بن» را طی دو نوبت به تهران گسیل کرد او 29 خرداد و 18 تیر به همراه نامه رئیس‌جمهور این کشور به تهران آمد. پس از آن سیدعباس عراقچی معاون وزیر خارجه و به‌عنوان «فرستاده ویژه رئیس‌جمهور» روز اول مرداد به فرانسه رفت. 22 تیر ماه دکتر ظریف راهی آمریکا شد و ضمن مصاحبه‌های فراوانش با «رسانه‌های بزرگ» از آمادگی تهران برای قبول شرکت در مذاکرات پیرامون مسائل اختلافی بین ایران و آمریکا خبر داد. خب این خبرها به یکدیگر ربط دارند و واجد معنای مشترکی می‌باشند. در این بین یک سؤال مهم هم وجود دارد: چطور می‌توانیم از مضمون ‌نامه‌های محرمانه‌ای که نمایندگان ویژه به رؤسای طرف مقابل خود تحویل داده‌اند، مطلع گردید؟

واقعیت این است که نمی‌توان بطور حتم بر مفاد یا مضامین نامه‌های محرمانه دست یافت اما می‌توان با کد دادن از اظهارات کلیدی علنی صاحبان خلوت‌خانه‌ها، تا حد زیادی متوجه متن  محرمانه گردید. بنابراین راهی وجود دارد. در این میان اتفاقات دیگری هم می‌افتند که با همین مدل تحلیلی می‌توانیم پی ببریم که مثلاً سفر 29 خرداد بن‌علوی به سوریه و سفر 5 مرداد او به تهران ربطی به موضوع بزرگتر که موضوع اصلی است ندارد. مذاکرات بین دو کشور ایران و فرانسه که روابط دیپلماتیک پایداری با یکدیگر داشته‌اند، بزرگ‌تر از وضع سیاسی عمان است که بتواند در این میدان بازی کند.

3- خب موضوع اصلی سفرهای ظریف، عراقچی و امانوئل‌بن چه بوده است و در محرمانه‌ها چه گذشته است. براساس قاعده‌ کلی یعنی ‌استنتاج متن محرمانه از اظهارات آشکار شخص، می‌توانیم بگوئیم که موضوع نشان‌دادن «راهی میانه» بین ایران و آمریکا بوده است. در واقع در جریان این سفرها ظریف، عراقچی و امانوئل‌بن تلاش کرده‌اند، به یک نقطه مشترک که بتواند توجه آمریکایی‌ها را برانگیزد، برسند!

این در حالی است که واسطه می‌تواند در شرایطی شبیه شرایط  فعلی ایران و آمریکا، راه میانه‌ای ارائه کند که در عمل متضمن منافع مشترک هر دو طرف و تخفیف هزینه‌ها به نفع هر دو طرف است. اما وقتی آقایان ظریف، عراقچی و یا بزرگواران دیگری از این قبیل در هیئت حل اختلاف وارد پاریس و نیویورک- به نیابت از واشنگتن!- می‌شوند، منطقاً باید روی موضع خود بایستند و مطالبه‌گری کنند.

دکتر ظریف در جریان سفر تیرماه به نیویورک به نکات «بسیار مهمی» اشاره کرد که پیش از این به‌عنوان خط قرمز بیان می‌شد او گفت ما می‌توانیم در صورت بازگشت آمریکا به برجام دوره بازرسی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را ابدی کنیم. خب اگر این حرف از سوی یک داور خارجی و یا یک دولت خارجی مطرح می‌شد، خیلی جای نگرانی نبود چرا که طرفی که این تعهد متوجه اوست، می‌تواند رد کند و یا برای وضعی بهتر چانه‌زنی پیرامون آن را شروع کند.

با این وصف می‌توانیم بگوئیم آنچه در نامه‌های محرمانه مکرون و روحانی خطاب به طرف مقابل آمده است متضمن یافتن راهی میانه یعنی عدول مشترک ایران و آمریکا از مواضع کنونی خود بوده و حال آنکه با توجه به تفاوت ماهوی رفتار برجامی آمریکا و ایران، تلاش مشترک مکرون و روحانی باید روی متعهدساختن آمریکا متمرکز می‌شد. 

آنچه در نامه‌های محرمانه آمده به احتمال بسیار زیاد نه فقط با منطق منافع ملی ایران ناسازگار بوده که حتی با بیانیه صادره توسط شورای عالی امنیت ملی ایران که در روز 18 اردیبهشت‌ماه سال جاری صادر شد و از سوی رئیس‌جمهور ایران به‌عنوان نقشه راهی قطعی مطرح گردید، مغایرت دارد.

پس اگر رمزگشایی این قلم از نامه‌های مکرون و روحانی که با اظهارات آقای ظریف در آمریکا تطبیق کامل دارد، دقیق باشد، در واقع در جریان این سفرها و این نامه‌های محرمانه و این اظهارات دوجانبه، دولت آقای روحانی ثابت کرده است که بیانیه اردیبهشت و نیز اظهارات خود او در مقام رئیس‌جمهور ایران قطعیت نداشته و حتی جدی نبوده و قابل مذاکره می‌باشد و به عبارت دیگر آقای روحانی در این ماجرا بیانیه شورای‌عالی امنیت ملی و اظهارات خود که با نگاه به‌ظاهر آن، قطعی تلقی می‌شد را فسخ کرده و در واقع به وضع پیش از بیانیه بازگشته است.

خدا کند این استنتاج علمی، درست نباشد هرچند همه شواهد و به‌خصوص اظهارات دکتر محمدجواد ظریف وزیر محترم امور خارجه از درست‌بودن آن حکایت می‌کند. اگر درست باشد جای تأسف بسیار دارد چرا که این امتیازدهی سیاسی بی‌جا و تشجیع‌کننده آمریکا و اروپا، از نظر زمانی در بهترین وضعیت ایران روی ‌داده است یعنی در حالی‌که انگلیسی‌ها، آمریکایی‌ها، سعودی‌ها، صهیونیست‌ها، اماراتی‌ها و... عمیقاً به‌ قدرت ایران پی‌برده و به آن اعتراف کرده‌اند و جای آن دارد که ما حقوق ضایع شده خود در جریان 40 سال توطئه آنان علیه انقلاب و به‌خصوص در پرونده هسته‌ای را مطالبه کنیم، به آنان مجوز داده‌ایم حقوق جدیدی از ما ضایع‌گردانند! البته باز می‌گوئیم خدا کند چنین نباشد.

4- سفر روز شنبه آینده «بن‌علوی» به تهران و پیش از آن سفر او به دمشق نمی‌تواند ربطی به آنچه در بند قبل بیان کردیم داشته باشد چرا که از یک‌سو موضوع گفت‌وگوهای ایران و اروپا و حتی ایران و آمریکا دیر وقتی است که شروع شده و کانال گفت‌وگوها هم مفتوح‌اند!

از سوی دیگر سفر پنجم مردادماه بعد از رد و بدل نامه‌های مورد اشاره انجام شده است و این سفر نمی‌تواند پیگیر همان چیزی باشد که وزرای خارجه ایران و فرانسه تا آخر آن را رفته‌اند. اما می‌توانیم بگوییم سفر پنجم مردادماه بن‌علوی به احتمال بسیار زیاد با سفر 16 تیر او به دمشق ربط دارد و نیز به وضع عمان در این یک سال و مسائلی که در یک سال اخیر از سوی عمان روی داده ربط دارد عمان در یک سال اخیر دو اقدام بسیار زشت و خلاف مصلحت مسلمانان انجام داد یکی پذیرایی سلطان عمان از نخست‌وزیر بدنام و شرور رژیم صهیونیستی در مسقط در تاریخ سوم آبان سال گذشته بود  و دیگری اظهارات و اقداماتی که مقامات پادشاهی عمان در ارتباط با پروژه ویرانگر «معامله قرن» داشتند.

مواضع عمان در رابطه با مهم‌ترین مسئله مسلمانان و مسئله بسیار حساس فلسطین در این یک سال تا اینجا تاسف‌بار بوده که بنیامین نتانیاهو در جریان برگزاری نشست بهمن‌ماه ورشو، از دعوت قابوس به «انقلابی در روابط خارجی اسرائیل» یاد کرد و طرفداران رژیم صهیونیستی در اروپا یادآور شدند که عمان اولین کشور عرب خلیج فارس است که روابط خود با اسرائیل را علنی کرده و به تبلیغ آن سرگرم است.

در جریان سفر بن‌علوی وزیر خارجه عمان به سوریه تلاش شد تا سوریه نسبت به عادی‌سازی روابط مسقط - تل‌آویو توجیه شود. آیا بن‌علوی قرار است در تهران شبیه آنچه در دمشق بیان کرد را بیان کند؟ عمان و البته نه فقط عمان در این یک سال خیانت‌های بزرگی به اسلام و مسلمانان کردند و متقابلا خدمات بی‌بدیلی به آمریکا و اسرائیل آن هم در شرایط ضعف آنان انجام داده‌اند که باید در مراودات ما با این کشورها مدنظر قرار گرفته و میزهای گفت‌وگو بین ما نباید به پرسش از موضوعات کم‌اهمیت که کشورهایی نظیر عمان قادر به حل آن نیستند، بگذرد.

انتهای پیام/*

*یادداشت‌هایی که ایصال از روزنامه نگاران، نویسندگان و فعالان سیاسی منتشر می کند لزوماً بیان دیدگاه این رسانه نیست، آراء و نظرات ایصال صرفاً در ستون سرمقاله منتشر می شود.

**ستون تأملات ایصال جایی ست برای نشر آنچه که شاید به مذاق ما خوش نیاید یا به نظرمان برای گوش و چشم و ذهن مان مزاحمت ایجاد می کند؛ تا بیاموزیم، تکثر را بپذیریم و از مطلق انگاری پرهیز کنیم.
۱
مرجع : کیهان
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما