آنچه در پس اعتراضات خیابانی سرزمین های اشغالی جریان دارد
نتانیاهو در حال حذف موانع حمله به تأسیسات اتمی و نظامی ایران است
مصطفی امینی*
برای بنیامین نتانیاهو، این چهرۀ سیاسی مملوء از نفرت و کینه، و عقبۀ افراطی صهیونیست های حامی اش، چه هدفی بالاتر از وارد کردن ضربۀ کاری به جمهوری اسلامی ایران وجود دارد؟!
ایصال نیوز - بیش از دو ماه است که شعله های اعتراضات خیابانی در سرزمین های اشغالی برافروخته شده است و تنش های سیاسی ناشی از پیشنهاد برنامههایی برای اصلاح نظام قضایی اسرائیل از جمله محدود کردن قدرت دیوان عالی و مشاوران حقوقی دولت، کابینۀ افراطی نتانیاهو را بی ثبات و متلاطم کرده است.
بنیامین نتانیاهو امّا بیتوجه به موج اعتراضات علیه عملکرد خودخواهانۀ ائتلاف حاکم در سرزمین های اشغالی، آنچه که به زعم وی و همپیمانانش، اصلاحات اساسی حوزۀ حکمرانی است را سرسختانه دنبال می کند تا بتواند مصونیت های لازم را برای بقای خود و ائتلاف حاکم در ساختار سیاسی اسرائیل ایجاد کند.
همزمان با این تحولات پر تنش در سرزمین های اشغالی، در عرصۀ بین الملل نیز اوضاع چندان بر وفق مراد نخست وزیر اسرائیل نیست؛ تداوم مذاکرات چندلایۀ احیای برجام، جریان پر سرعت فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران، دیپلماسی پویا و منطقه ای ایران در راستای تقویت مناسبات تعامل پایۀ منطقه ای و تلاش تهران برای مدیریت تنش در منطقۀ غرب آسیا؛ چندان به مذاق نتانیاهو خوش نیامده است و سرویس امنیتی اسرائیل که سالها در تکاپوی اختلاف افکنی میان مسلمانان، روزگار گذرانده است را با چالش های چندوجهی مواجه کرده است.
برجسته سازی رسانه ای تحکیم مناسبات منطقه ای بویژه افزایش تلاش های دیپلماتیک برای حل و فصل مسائل فی ما بین دولت های اسلامی، در کنار برجسته سازی خبر انعقاد پیمان های امنیتی بین دولت های اسلامی، جملگی به تحریک و تهییج بیش از پیش نتانیاهوی افراطی منجر شده است.
نخست وزیر اسرائیل امّا چندان هم که ادعا می کرد، اهل فداکاری در راه آرمان های صهیونیست ها نیست و نمی خواهد قربانی باشد؛ فسادهای اقتصادی و سیاسی گسترده، نتانیاهوی افراطی را هم به وادی ترجیح بقا کشانده است.
اصلاحاتی که این سیاستمدار کهنه کار اسرائیلی در ساختار رژیم صهیونیستی دنبال میکند، در این راستا قابل تحلیل است.
اکنون این سؤال مطرح میشود که چنین تلاش های پر حاشیه ای برای بقا، با چه هدف بزرگی، توسط نتانیاهو دنبال می شود؟
ایران؛ کینه و نفرت قابل توجه نتانیاهو نسبت به ایران، در طول سالهای فعالیت سیاسی اش، زبانزد عام و خاص است. کینه ای با لایه هایی از باورهای افراطی و آخرالزمانی که نتانیاهو را در مواجهۀ با ایران دچار روان پریشی و خشونت ورزی قابل ملاحظه ای کرده است و سبب ساز گسترده ترین تلاش های منسجم و متمرکز وی برای انزوای ایران و ضربه به اقتصاد و فرهنگ و امنیت جمهوری اسلامی ایران شده است.
و براستی، برای چنین چهرۀ سیاسی مملوء از نفرت و کینه و عقبۀ افراطی صهیونیست های حامی اش، چه هدفی بالاتر از وارد کردن ضربۀ کاری به جمهوری اسلامی ایران وجود دارد؟! ضربه ای که احتمالاً شامل ترکیبی از حملۀ هوایی به مراکز اتمی و نظامی ایران، حملۀ سایبری به سامانه های پدافندی، پتروپالایشگاهی و دیوانی جمهوری اسلامی؛ همچنین جنگ سازمان یافتۀ رسانه ای علیه فرهنگ و مبانی عقیدتی جامعۀ ایرانی می شود!
با اینهمه، نتانیاهو برای انجام چنین حماقتی، با موانعی مواجه است؛ موانعی که فراتر از جایگاه بی ثباتش در عرصۀ سیاست داخلی اسرائیل است؛ مقاومت اسلام و قدرت آفندی و پدافندی جمهوری اسلامی ایران، احتیاط های عقلایی و امنیتی دولت بایدن، هراس دولت های منطقۀ غرب آسیا و سرمایه گذاران در این کشورها از تبعات منطقه ای هر گونه درگیری علنی و مستقیم اسرائیل و ایران، در کنار فعالیت های نهادهای بین المللی حافظ صلح و امنیت جهانی از جملۀ چالش ها و موانع بنیامین نتانیاهو به شمار می روند. نتانیاهویی که دیگر حاضر نیست قربانی به اصطلاح آرمان های افراطی اش شود و روی گزینۀ «قهرمان مُرده» خط کشیده است و در پِی عملیاتی بی نقص و کم تبعات است.
در این میان امّا به نظر نمی رسد که دولت بایدن، به طور واقعی، مخالف این مهم باشد که ضمن عدم ورود مستقیم به مناقشه، اصطلاحاً با یک تیر، دو نشان بزند و ضمن اینکه شاهد ضربۀ کاری به فعالیت های هسته ای ایران به مدد حملۀ هوایی اسرائیل به تأسیسات هسته ای ایران باشد؛ نتانیاهو را نیز قربانی، و همکاری با یک نخست وزیر متعادل را جایگزین همکاری با نتانیاهوی افراطی و بی ثبات کند!
از سوی دیگر، رقابت های منطقه ای ناصحیح در منطقۀ غرب آسیا در سالهای اخیر و هراس برخی دولت های منطقه از پیوستن ایران به باشگاه هسته ای های جهان، آنان را در موقعیتی قرار داده است که چندان، ناخشنود از نابودی فعالیت های هسته ای ایران نباشند و بدشان نیاید بدون اینکه مستقیماً درگیر شوند؛ هم شاهد نابودی تأسیسات اتمی ایران باشند و هم یک نخست وزیر افراطی صهیونیست ها که مدافع سرسخت توسعه طلبی های سرزمینی رژیم صهیونیستی است را از دور خارج کنند.
باید در نظر داشت که رقابت های ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک نیز، در عرصۀ عمل، چین و روسیه را در موقعیتی قرار نداده است که بتوانند یک ایران برخوردار از قابلیت های فناورانه و هسته ای سطح بالا را در حوزۀ نفوذ خود و در کنار دوایر امنیتی خود تحمل کنند. بویژه اینکه روسیه نیز به دلیل مخمصۀ جنگ اوکراین و برای فرار از این مخمصه، چندان مخالف وقوع یک جنگ در منطقۀ غرب آسیا و پیرامون دوایر امنیتی اش نیست!
بر این اساس و با استناد به وضعیتی که در این نوشتار ترسیم شد و دلایل و نشانه هایی که تبیین شد، نگارنده بر این باور است که منطقۀ غرب آسیا، در وضعیت شکننده ای قرار گرفته است که هر لحظه امکان دارد با حماقت رژیم صهیونیستی در حمله به تأسیسات اتمی و نظامی ایران، صحنۀ آشوب و درگیری و تنش شود. تنشی که در وهلۀ نخست، نتانیاهو و ائتلاف افراطی حاکم بر اسرائیل را با پیامدهای مهلک مواجه خواهد کرد و در مرحلۀ بعد، چون امنیت منطقه، در اقدامی راهبردی به امنیت ایران گره خورده است، همۀ دولت هایی که تصور می کنند آسیبی متوجه آنان نخواهد شد را با چالش های جدی مواجه خواهد کرد! و در رأس همۀ تبعاتی که بیان شد، منافع امریکا در منطقۀ غرب آسیا با تهدیدهای جدّی مواجه شده و سرمایه گذاری های بین المللی چین در منطقه را نیز با چالش هایی روبرو می کند.
آری؛ و اگر چه نتانیاهوی افراطی، دیوانه وار و بی مهابا در حال حذف موانع حمله به ایران است و پی در پی، با تحریک یک دولت همسایۀ شمال غربی ایران، سعی در ایجاد چالش های امنیتی متعدد برای ایران دارد؛ امّا باید در نظر داشته باشد که تلاش هایش برای تثبیت جایگاه و موقعیت متزلزلی که در آن قرار گرفته است را، یک اقدام احمقانه، ضایع خواهد کرد و ضربه ای کاری می شود به آرامش شکننده سرزمین های اشغالی که مدّتی ست در پِی اعتراضات خیابانی گسترده، آشفته هم شده است!
نتانیاهو باید بداند؛ آنچه که در ذهن او و رفقای افراطی اش تحت عنوان حملۀ پیش دستانه در حال آماده سازی برای اجرا است، حقیقتاً به نابودی رژیم صهیونیستی منتهی خواهد شد، و لازم است که ابعاد قدرت بازدارندۀ ایران، این «باید» را در ذهن نخست وزیر افراطی اسرائیل و همدستانش حک کند.
نتانیاهوی منزوی و ظاهراً دستتنها، باید بداند که با یک اقدام احمقانه، هرگز قهرمان نخواهد شد و اصلاحات قضایی سرزمین های اشغالی، به هیچ وجه توانایی حفظ و بقای او را نخواهد داشت و تبعات جدی، متوجه وی، رژیم اسرائیل و ساکنان سرزمین های اشغالی خواهد شد.
دولت بایدن، برخی دولت های منطقۀ غرب آسیا، ولادیمیر پوتین و شی جین پینگ نیز باید بدانند که در صورت حملۀ رژیم صهیونیستی به مراکز اتمی و نظامی داخل خاک ایران، لزوماً همه چیز مطابق میل و برآورد آنان پیش نخواهد رفت!
*روزنامه نگار و تحلیل گر مسائل سیاسی-اجتماعی/مدیرمسئول و سردبیر ایصال نیوز