بهترین سناریو برای تولید انزجار در سطح جهان از مسلمانان، گروههای افراطی و تکفیری بودند چرا که غرب با همه توان رسانهای خود درصدد برآمد این گروهها را نمایندگان واقعی اسلام معرفی کند.
حمایت «امانوئل ماکرون»، رئیسجمهور فرانسه از توهین به پیامبر اعظم (ص) با توجیه آزادی بیان! واکنش بسیاری از مسلمانان و کشورهای اسلامی را در پی داشته است.
مکرون که پس از بازنشر کاریکاتورهای موهن به ساحت قدسی نبی اکرم (ص) در شهریور ماه، کوشیده بود این اقدام را در راستای آزادی اندیشه و بیان توجیه کند، هفته گذشته صراحتاً اعلام کرد که از حق کفرگویی مجدانه حمایت کرده و از این موضع عقبنشینی نخواهد کرد.
از سوی دیگر، رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام اخیر خود به این مناسبت از جوانان فرانسوی خواستند که دو سؤال را از ماکرون بپرسند. نخست اینکه «آیا معنی آزادی بیان این است: دشنام و اهانت، آن هم به چهرههای درخشان و مقدس؟» و سؤال دوم، «چرا تردید در هولوکاست جرم است؟ و اگر کسی چیزی دراینباره نوشت باید به زندان برود، اما اهانت به پیامبر آزاد است؟» توجه به نکات ذیل در این خصوص میتواند راهگشا باشد.
1. برای پاسخ به چرایی توهین به مقدسات و بابشدن این امر شوم در میان کشورهای تحت امر نظام سلطه باید به دو دهه قبل بازگردیم؛ زمانی که در اواخر دهه 90 میلادی، خاطر کاپیتالیسم از خطر کمونیسم آسوده شد اما در مقابل، با عرصه جدیدی از مواجهه اسلام سیاسی با منظومه غرب در سطح تمدنی روبرو گردید.
این خطر حتی فراتر از هماورد سیاسی-اقتصادی چین در آن دوره با آمریکا احصا شد.
همچنین، گزارشهای علمی و کاملاً کارشناسی شده به رؤسای جمهور غرب ارسال میشد که نشان میداد تا 60 سال پس از سال 90 میلادی (سال 2050) بسیاری از کشورهای قدرتمند اروپایی از ناحیه اکثریت بسیار قوی مسلمانان تحت تأثیر قرار میگیرند.
این خطر بهاندازه کافی بزرگ بود تا توطئههای شومی برای مقابله با آن تمهید شود. «ایجاد کانونهای بدلی از اسلام»، «تلاش برای تغییر جغرافیای سیاسی غرب آسیا و شمال آفریقا» و «تقدس زدایی»، سه راهکار مهم و مهندسیشده به این منظور بودند.
بهترین سناریو برای تولید انزجار در سطح جهان از مسلمانان، گروههای افراطی و تکفیری بودند چرا که غرب با همه توان رسانهای خود درصدد برآمد این گروهها را نمایندگان واقعی اسلام معرفی کند.
از سوی دیگر، با استفاده از حماقت و جهل مرکب تکفیریها، کوشید ژئوپولتیک غرب آسیا را به نفع خود تغییر دهد. در گام سوم، برنامه این بود که از رهگذر وارونه نمایی حقیقت اسلام به دست متلبسان به ایدئولوژی تکفیری، تقدس زدایی از چهرههای درخشان مسلمانان در سراسر جهان صورت گیرد تا بهزعم آنها، نفوذ اسلام سیاسی برای همیشه گرفته شود.
این سناریو با نمایش دروغین 11 سپتامبر 2001 کلید خورد، با خیزش داعش در سال 2013 به اوج خود رسید و در سال 2015 از طریق کاریکاتورهای نشریه شارلی ابدو وارد فاز جدید و نهایی شد.
در سپتامبر 2005 یک روزنامه دانمارکی کاریکاتورهایی موهن از پیامبر رحمت (ص) منتشر کرد و در آن سال، اعتراضات وسیعی در سراسر جهان شکل گرفت. اگر این اقدام در همان سال متوقف میماند، شاید تفسیر نگارنده این سطور، به نحو دیگری بود اما تکرار این سناریو در ژانویه 2015 از سوی شارلی ابدو ثابت کرد که گام سومی که پیشتر به آن اشاره، در حال اجراست.
منفور سازی ایدئولوژیک اسلام از منظر سیاسی نقطه کانونی این هدف است و مسلمانانی با الگوی سرمایهداری سکولار و لیبرال همخوانی دارند که دین را یک مسئله شخصی و خارج از بروز و ظهور حاکمیتی میدانند.
2. در چنین شرایطی، پاسخ نیز باید در همان سطح با مؤلفه بازدارندگی داده شود تا محاسبات صحنهگردانان وابسته به کاخ الیزه، صهیونیسم و کاخ سفید تغییر کند. صدور بیانیه از سوی سران کشورها و برپایی تجمعات و کمپینها در فضای مجازی، هرچند حساسیت مسلمانان به مقدساتشان را نشان میدهد اما واکنشی استراتژیک برای این طراحی چندلایه و پیچیده به شمار نمیآید.
نکته اینجاست که دیگر کشورهای تروئیکای اروپایی (انگلیس و آلمان) نیز مهر تأیید به اقدام فرانسه زدهاند و باید بنا را بر این بگذاریم که در آینده نزدیک ممکن است همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا در بیانیهای واحد، از این موضع پاریس حمایت قاطع کنند و ندای «من هم شارلی» هستم از همه پایتختهای اروپایی شنیده شود.
آنچه این روزها از زبان رئیسجمهور فرانسه بیان میشود، نه یک موضعگیری شخصی بلکه برشی از یک راهبرد حداقل 50 ساله است که بهتدریج در حال پیشروی است.
برای مواجهه با این جریان سنگین و برنامهریزیشده، ورود جدی به جنگ نرم و تصویرسازی جذاب از جاذبه فطری اسلام، میتواند فتوحات بسیار بزرگی به ارمغان آورد. این شیوه، نقطه مقابل تصویرسازی منفی از دین آخرین پیامبر الهی (ص) است که سالهاست وجهه همت زرسالاران بینالمللی قرار دارد.
3. در پیامهای رهبر معظم انقلاب اسلامی به جوانان اروپایی و در مرقومه اخیرشان به جوانان فرانسوی، راهبرد غرب علیه اسلام بهخوبی نشانه گرفتهشده است. «دشنام»، «اهانت»، «نفرت پراکنی» و «هراس افکندن»، شاخصههای مشترک تمام استراتژیهای غرب در مواجهه با جهان اسلام محسوب میشوند.
از تقویت جریانهای بدلی و تکفیری و اهانت به مقدسات قریب به 2 میلیارد مسلمان تا واکنشهایی همچون ذبح معلم فرانسوی، حمله به کلیسای شهر «نیس» و حملاتی از این دست، همگی ساخته و پرداخته غرب در این راستا به شمار میروند.
اگر بعدها در اسناد خارجشده از حالت طبقهبندی خواندیم که ماکرون پس از شنیدن خبر کشته شدن شهروندان فرانسوی به دست مسلماننماها، بیتفاوت بود و یا حتی به نظر میرسید که خوشحال باشد، ابداً نباید تعجب کرد.
4. ایستادن سرسختانه فرانسه پشت سر صهیونیستها و افسانههای آنها همچون «هولوکاست» در مقایسه با دفاع از هتاکی به ارزشهای مسلمانان، حاکی از استانداردهای دوگانه و شرمآور غرب در خصوص آزادی بیان است.
سناریو نویسان ضد اسلام غربی هرچند کوشیدهاند با دادن آزادیهایی به مسلمانان و احترام گذاشتن تصنعی به آنان، بدنه اجتماعی پیروان نبی اکرم (ص) را مجذوب تمدن خود کنند، اما درعینحال، هیچگاه پاسخی به این تعارض بزرگ حتی در حد توجیه ابتدایی و مقدماتی نداشتهاند.
افسانه هولوکاست و داستانهای برآمده از آن، بیش از نیمقرن است که به دستاویز مظلومنمایی اشغالگران قدس تبدیلشده و درحالیکه از جنایتکاران قرن حاضر به شمار میروند، هرگاه که مورد بازخواست قرار میگیرند، پشت این افسانه پنهان میشوند.
هولوکاست از چنان تقدسی برخوردار است که حتی تشکیک و تردید در آن، مطرود شدن اجتماعی و پیگرد قضایی دارد اما زرق و برق غرب باعث نمیشود که چرایی تعارض تقدیس هولوکاست و توهین به اسلام از اذهان مسلمانان پاک شود.
و بالاخره اینکه اگر از منظر قرآنی به وقایع اخیر نگاه کنیم، نور خدا و پیامبرش (ص) علیرغم همه خباثتها تثبیت و تأیید خواهد شد و دشمنان چارهای جز تسلیم شدن یا به محاق رفتن ندارند.