سرپرست کاوشهای باستانشناسی شهر سوخته گفت: کمکاری در پژوهشهای مورد نیاز در هنر، تمدن و تاریخ سیستان و بلوچستان باعث شده تا نام این منطقه تنها و به شکل عجیبی با داستانهای شاهنامه عجین شود و اسناد و مدارک تاریخی مکتوب کمتر مورد توجه باشد.
به گزارش ایصال نیوز، سید منصور سید سجادی در «پویش فرهنگی حمایت از هموطنان سیلزده استان سیستان و بلوچستان» که در موزه ملی ایران برگزار شد، اظهار کرد: استان سیستان و بلوچستان برخلاف برخی از پیش داوریها از نظر تاریخ باستانی، هنری، فرهنگی و تمدنی نقش مهمی در فلات ایران داشته و قابلیتهای فرهنگی و تمدنی این منطقه از سرزمین ما بیشتر از آن است که تا کنون معرفی شده، به همین دلیل به پژوهشهای فراوانی در حوزههای مختلف وجود دارد.
وی با اشاره به وجوه تاریخی و جغرافیایی سرزمین سیستان (بخش شمالی استان سیستان و بلوچستان)، دربارهی برخی از شگفتیهای شهر سوخته به عنوان یکی از عظیمترین شهرهای فلات ایران یا به عبارتی آزمایشگاهی بزرگ در بیابانی کوچک پرداخت و گفت: کشفیات شهر سوخته نه تنها از نظر فرهنگ مادی و عینی اهمیت زیادی در زمینههای گوناگون فرهنگ دارد، بلکه یافتههای آن نه به شکل مستقیم در جهتِ رابطه با کار مورخان تاریخ مذاهب ایرانی پیش از اسلام و تاریخ مهاجرتهای اقوام ایرانی به فلات ایران اهمیت بیشتری پیدا میکند.
او با تشریح ویژگیهای بناهای اصلی، گورستان، سفالها و یافتههای منحصر به فرد این محوطه تاریخی افزود: موقعیت خاص طبیعی شهر سوخته و وجود لایههای شوره و نمک در سطح شهر به حفاظت نمونههای باستانی و اشیای آن کمک فراوانی کرده و نمونههای مواد آلی که معمولا در کاوشهای باستان کمتر بدست میآیند در آن نقاط به خوبی باقی ماندهاند.
سیدسجادی در این نشست که توسط موزه ملی ایران با همکاری پژوهشکده باستان شناسی، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، کمیته ملی موزههای ایران (ایکوم) و گروه گردشگری مشق تاریخ، پویش فرهنگی حمایت از هممیهنان سیلزده در سیستان و بلوچستان برگزار شد، همچنین به برخی از نشانههایی که در سفالهای شهر سوخته با آب مرتبط اند، اشاره کرد و گفت: شکل جریان آب به تنهایی یا در ترکیب با نقوش دیگر طبیعی روی برخی از اشیای این محوطه دیده میشود که البته بیشتر به ظروف سفالی مرتبط میشوند.
*سازگاری خوب ساکنان بلوچستان با جغرافیای منطقه/تفاوتهای بلوچستان ایران با پاکستان
روح الله شیرازی - رییس پژوهشکده باستان شناسی - نیز در این نشست با اشاره به فرهنگ و تمدن حوضه بمپور و کاجو و ویژگیهای منطقه بلوچستان (بخش جنوبی استان سیستان و بلوچستان)، گفت: بلوچستان مانند سیستان یک سرزمین پاره پاره شده است، بخش زیادی از این منطقه براساس معاهدات صورت گرفته در قرن ۱۳میلادی امروزه در افغانستان و پاکستان قرار گرفته، همچنین وجود معادن از مزایای این منطقه و محدودیهای منابع خاکی از محدودیتهای آن است.
او سازگاری ساکنان بلوچستان با جغرافیای منطقه را بسیار خوب توصیف کرد و افزود: اقتصاد معیشتی اهالی این منطقه مبتنی بر شبانی و رمهداری است و صنایعدستی هنوز در برخی از روستاهای آن توسط زنان تولید میشود .
وی با اشاره به تاریخچه کاوشهای باستانشناسی انجام شده در این منطقه که طبق سفالهای بدست آمده در ۶ دوره فرهنگی به هزاره سوم پیش از میلاد برمیگردد، گفت: یکی از تفاوتهای سفال بلوچستان در مقایسه با سفال سیستان تنوع در نقش و نگار است.
او در مقایسه بلوچستانِ پاکستان با بلوچستانِ ایران، افزود: بلوچستان ایران از مناطق کوهستانی کم ارتفاع، رودخانههای فصلی و دشتهای میان کوهی کوچک تشکیل شده و غنای کشاورزی، پوشش گیاهی و تنوع اقلیمی نیز در آن همانند بلوچستان ایران به چشم میخورد .
این باستانشناس در ادامه به مقایسه ویژگیهای یافتهها باستانی بدست آمده و مشابهتهای فرهنگی بلوچستان ایران و پاکستان پرداخت و گفت: سفال و دیگر مواد فرهنگی بدست آمده از گورستان شاهی «تمپ» متعلق به هزاره سوم قبل از میلاد که در حوزه «رود نیهینگ» قرار دارد از یک طرف نشاندهنده شباهتهای زیاد با محوطههای باستانی ایران، بویژه بمپور و از طرف دیگر با فرهنگ کولی در جنوب بلوچستان پاکستان است.
شیرازی که پیش از این سرپرست پایگاه شهر جهانی سوخته بوده، به هنر صخرهای در دره کاجو اشاره کرد و افزود: بررسیهای باستانشناسی در این محوطه به شناسایی نقوش صخرهای منحصر به فردی انجامید که تاریخگذاری آنها بسیار سخت است، ولی طبق مشابهت این نقوش با نقوش سفالها میتوان اطلاعاتی از آنها دریافت کرد.
نهادهای فرهنگی، نباید به مسایل روزجامعه بیتفاوت باشند
جبرئیل نوکنده - رییس موزه ملی ایران - نیز در این نشست با اشاره به اتفاقات طبیعی اخیر که در جنوب شرق ایران به راه افتاده است، گفت: اگر از زاویهای به جز تهدید به آب نگاه کنیم، آب مایه حیات و سرچشمه شکلگیری تمدنهای بشری است . به اعتقاد وی موزه ملی به عنوان یک نهادی فرهنگی، نباید به مسائل روز جامعه بیتوجه باشد.
او در ادامه یکی از وظایف موزهها را جامعه محوری دانست و گفت: همهی موزهها از جمله موزه ملی ایران فرهنگهای مختلف را در فواصل تاریخ به نمایش میگذارند که امیدواریم به سهم خودمان با برگزاری این دست نشستها جامعه را در اینگونه مواقع حساس کنیم تا به یاری هم میهنانشان بشتابند.